مریم برادران، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و نویسنده کتاب «نا» در گفتوگو با ایکنا، به مناسبت سالروز شهادت شهیدصدر، گفت: یکی از زوایای مغفول در زندگینامهنویسی برای علمای بزرگ، بخش خصوصی زندگی آنهاست؛ بنده در کتاب «نا» تلاش کردم که قسمت مهمی از آن را به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید صدر اختصاص دهم که جذابترین بخش هم برای خودم و مخاطب بوده است.
وی افزود: رفتار ایشان با همسر، مادر، خواهر و فرزندانشان نشان میدهد چقدر محبت و مهربانی در خانواده و در رفتار شهید حاکم بوده است؛ شهیدصدر آنقدر احترام برای مادرشان قائل بودند که جلوی پای مادر بلند میشدند و دستشان را میبوسیدند؛ ایشان معلم اصلی خواهرشان بودند؛ به خواهر درس میدادند و او را مشغول مطالعه میکردند و خودشان ظرفها را میشستند. ظرف شستن برای یک مرد عرب آن هم در چنددهه قبل نه در دنیای امروز، یک ویژگی متفاوت و کم سابقه است.
برادران اضافه کرد: ایشان حتی برای کارهای منزل وقت میگذارد و به همسر و فرزندان کمک میکنند یا الفاظی که برای صدازدن همسرشان استفاده میکنند بسیار لطیف، عاشقانه و مهربانانه است و همین شیوه صدازدن برای یک زن شیرین و معنادار است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: زندگی در کنار کسی مانند شهیدصدر دشواریهای زیادی دارد زیرا او فردی پرمشغله و در معرض خطر و سختیهای فراوان بوده است ولی محبت و عشق و کیفیت رفتاری که با اعضای خانواده دارد صبر و تحمل و شیرینی این همجواری را افزایش میدهد.
برادران گفت: مهمترین ویژگی شهیدصدر که خصوصیات اخلاقی دیگر از آن منشا میگیرد سعه صدر است؛ ایشان خیلی توسعه درونی داشته است و صبر و تحمل او در برابر شاگرد و اعضای خانواده و حتی دشمنانش کم نظیر است؛ به نظر من مهمترین ویژگی رهبران و معلمان و والدین ما و هر کسی که در مصدر تربیت است همین سعه صدر است. شهید صدر نقد شاگردانش و حتی اتهامات را میشنید و با صبوری پاسخ میداد و در برابر دشمنان با اینکه روی منطق و اصول خود میایستد ولی اهانت نمیکند.
وی افزود: ایشان با اینکه فردی پرمشغله و پر کار بوده و نقل است آنقدر مینوشته که انگشتش متورم میشد، که گاهی پارچهای دور انگشتش میپیچید ولی در عین حال وقتی بچه و فرزندان در کنار او میدویدند و بازی میکردند به آن تشر نمیزد و مانع بازی آنان نمیشود و حتی اگر همسرشان جلوی بچهها را میگرفتند مانع آنها میشدند. بنابراین این ویژگی سعه صدر اصلیترین ویژگی ایشان بوده است. حتی افرادی از حزب بعث که سراغ ایشان آمدهاند تا او را ترغیب کنند دست از حمایت از ایران و انقلاب و اصولشان بردارند زیربار نرفتند ولی به این افراد اهانت نمیکردند، با اینکه شهید نوعی انقلابی است ولی انقلابی آرام و اصولمند است.
برادران در پاسخ به این سؤال که معمولا علما تمایلی به مکشوف شدن بخش خانوادگی خود ندارند و در زندگینامهها مطرح نمیشود حال آن که شخصیت اصلی افراد در ابن بخش هویدا میشود، آیا فی نفسه این کار فضیلت است؟ اظهار کرد: این کار دلایل مختلفی دارد؛ یکی از دلایلی که من همیشه به آن نقد دارم و در جامعه ما رایج است و نه تنها در بین علما بلکه در میان استادان و افراد دیگر هم رواج دارد این است که بازگوکردن این بخش از زندگی موجب ریا میشود؛ البته بخشی از آن هم به فرهنگ عمومی جامعه باز میگردد زیرا فرهنگ ما فرهنگ شفافگویی نیست و همچنان خانه، اندرونی است و گفت و گو در این باره تابوشکنی است و کسانی که این کار را کردهاند مورد نقد قرار گرفتهاند یعنی مخاطبان هم در مواجهه با این مسئله رفتار درستی نداشتهاند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: به نظر بنده باید نهضتی در این زمینه شروع شود که مبتنی بر اعتماد طرفینی است؛ باید این سرمایه ارزشمند برای مردم بازگو شود و ما هم ظرفیت خود را افزایش دهیم و نقد بجا و صحیحی داشته باشیم بی آنکه بخواهیم قضاوت نادرستی داشته باشیم.
برادران در پاسخ به این سؤال که شهیدصدر، شخصیتی برای چند دهه قبل است که دنیا اینقدر متجدد نبود، آیا با تجدد امروزی میتوان انتظار پرورش افرادی چون شهید صدر با آن خصوصیات اخلاقی را داشته باشیم؟ گفت: این بحث از دو منظر قابل توجه است یکی اخلاق و دیگری شیوه زیست؛ به صورت طبیعی هر انسانی باید فرزند زمانه خود باشد، شهیدصدر در همان دوره خود اگر در ایران بود قطعا وضعیت متفاوتی داشت، این مسئله شیوه زیست است ولی اخلاق خیلی به زمان و زمینه وابسته نییست؛ ویژگیهای اخلاقی را همیشه دوست داریم و میستاییم و شاید زیست اخلاقی در دنیای کنونی و حتی ابراز آن در جای خود معنادارتر هم هست. الان در شرایطی هستیم که اخلاق به راحتی نقض شده و توجیه میشود در صورتی که ما همه تشنه خواندن و شنیدن و دیدن اخلاقیات هستیم.
نویسنده کتاب نا در پاسخ به این سؤال که شهیدصدر پیگیر اصلاح مرجعیت و حوزه بود، خواست ایشان برای این دو نهاد چه بوده است و چه نوع مرجعیت و حوزهای را میخواست؟ تصریح کرد: ایشان مرجعیت را یک نهاد میدانست نه یک شخص و معتقد بود مرجعیت نباید متکی به فرد مرجع باشد؛ ایشان تاکید داشت مرجعیت به جای بیت باید کارکرد نهادی و سیستمی داشته باشد؛ در مورد حوزه هم معتقد بودند که باید آنقدر رشد کند که تربیتکننده باشد بنابراین باید بتواند دانش خود را به نیازهای روز نزدیک کند.
وی در پایان افزود: شهید صدر میفرمود دنیای امروز (یعنی 50 سال قبل)، دنیای علامه مجلسی نیست که ما صرفا با روایات بخواهیم جامعه را تربیت و همراه کنیم، در دنیای امروز برهان و بیانات عقلانی راهگشاست؛ حوزه باید رشد کرده، مسائل امروز را بشناسد و با زبان روز مشکلات مردم را حل کند؛ ایشان، بوعلی و شیخ بهایی را مثال زده و میفرماید گرچه آن بزرگان شخصیتهای علمی و مؤثر بودهاند ولی اندیشه و علم آنها برای دنیای امروز کافی نیستند و باید اندیشههای متناسب با نیازهای امروز تولید شود.
انتهای پیام