به گزارش خبرنگار ایکنا؛ رمان «سالیان سخت» نوشته محمدرضا سرشار به عنوان سومینجلد از رمان «آنک آن یتیم نظرکرده» با موضوع زندگی پیامبر اسلام (ص)، به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
جلد سوم از این مجلد، سه فراز مهم محاصره سه ساله رسول اکرم (ص) و دیگر مسلمانان بنیهاشم در شعب ابیطالب، درگذشت حضرت خدیجه (س) و سفر پیامبر به طایف را در بر میگیرد.
پیش از این دو مجلد «آنک آن یتیم نظرکرده» در سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ به نگارش درآمد و اینک پس از بیست و سه سال وقفه، سرانجام مجلد سوم رمان زندگی پیامبر، روانه بازار کتاب کشور شده است. جلد نخست این کتاب به زندگی پیامبر اکرم (ص) از تولد تا بعثت، جلد دوم از بعثت تا هجرت به حبشه اختصاص دارد.
ایده شکلگیری کتاب
دغدغه نوشتن درباره رسول اکرم (ص)، اولین بار در سال ۱۳۵۸ در این نویسنده به وجود آمد. این دغدغه به دلیل رمانی بود که در دوره نوجوانی درباره زندگی حضرت رسول اکرم (ص) خوانده بود. هر چند این کتاب از نظر سندیت چندان مورد قبول علمای شیعه نبوده اما توانسته بود به شخصیت پیامبر نزدیک شود؛ بنابراین در سال ۱۳۵۹ به اجرای برنامه روایت نمایشی رادیویی با عنوان «از سرزمین نور» پرداخت که صبحهای جمعه از شبکه سراسری صدای جمهوری اسلامی پخش میشد و مورد پسند بسیاری از مخاطبان قرار گرفته بود. این برنامه به زندگی پیامبر (ص) اختصاص داشت؛ بنابراین «آنک آن یتیم نظرکرده» قبل از انتشار به صورت کتاب در قالب این برنامه اجرا میشد.
طلسم چگونه شکست
سرشار در صفحه اجتماعی خود درباره جلد سوم این اثر نوشته است: «شاید میشد صبر کرد تا فراز هجرت به یثرب هم آماده شود و این قسمتها به انضمام آن فراز، مجلد سوم کار را تشکیل دهد. اما به دو سه دلیل، بهتر آن دیدم که فعلاً برای این مجلد، به همین اکتفا کنم. یکی از این دلایل، تمایل به شکسته شدن طلسم توقف کار به مدت حدود بیست و سه سال بود! دیگری خواست رهبر معظم انقلاب برای تداوم کار، ولو به قیمت رها کردن همه کارهای دیگر و نیز درخواستهای بسیار زیاد خوانندگان مجلدهای قبلی برای ادامه کار، در طول این سالیان دراز بود؛ که همیشه باعث شرمندگیام میشد.
سهدیگر، ترادف و تشابه نسبی سالیان سختی بود که کشور و ملت ما، طی هفت-هشت سال اخیر، از هر نظر، در آن گرفتار آمده، با نوشته شدن این فراز خاص از زندگی گروهی از مسلمانان در صدر اسلام بود. اقرار میکنم که بازیابی ذهنی زبان و لحن خاص مجلدات قبلی، پس از فاصله گرفتن این همه سال از نگارش آنها، برای نگارش ادامه کار، یکی از دشواریهای جدی سر راه، در نوشتن این مجلد بود؛ که در نهایت، با ایجاد اندکی -نامحسوس- وسعتبخشی آگاهانه به دایره واژگان کهن مورد استفاده در این مجلد، همه سعیام را کردم که از آن چارچوب قبلی بیرون نیایم. ضمن اینکه در سایر جنبهها، از ساختار، پرداخت، زاویه دید و ... نیز هر چه در توان داشتم به کار بردم تا یکدستی کار به هم نخورد.»
از میان آثار منتشر شده محمدرضا سرشار نظیر اگر بابا بمیرد، اصیل آباد، گرداب سکندر، قصههای ببر، هستم اگر میروم، مهاجر کوچک، غیر از خدا هیچکس نبود، شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند، آنک، آن یتیم نظر کرده، نیم نگاهی به هشت سال قصه جنگ و ... شاید بتوان گفت مهمترین اثر «آنک آن یتیم نظرکرده» است و در میان سایر آثار میدرخشد.
برشی از کتاب
در بخشی از کتاب «سالیان سخت» آمده است: «پیامبر، چونان دیگر شبها، از پس خوابی سبک، از بستر برخاست. اندکی آنسوتر، زید، در بستر، به خوابی ژرف فرو رفته بود. فرستاده خدا، از میهمانگاه به در آمد. تاکستان، مست خواب شبانه خویش بود. لیک، هستی، در ولوله پیوسته پایان ناپذیر خود، شناور بود. اینسو و آنسو، نسیم لرزآور شبانه، در میان شاخ و برگهای تاکهای خمار خوابزده میپیچید و نوایی نرم، چونان «آاااه»، از آن برمیخاست.
بلبلان شیدا، مدهوش از آن هوای سبک عطرآگین بهشتی، خواب را رها ساخته، با نغمه خوش خویش، گرم راز و نیاز با دلدارشان بودند. به دوردست اندر، مرغ حقی میخواند. نهری پر آب، نرم، از میان تاکستان میگذشت و با صدای آرام و بم خود، گویی پیوسته، ذکری یکسان را زمزمه میکرد. بوی خوش رازقیها و شببوها و محبوبههای شب، هوش از سر هر جنبندهای میربود.»
انتهای پیام