کائنات‌الجوّ تا کائنات‌الاقدار
کد خبر: 3967167
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۳
از پروا تا پرواز / ۱۳

کائنات‌الجوّ تا کائنات‌الاقدار

پاک ‎شدن از پلیدی‌ها و کثافات ناشی از آنها، خواسته اول ما در این سیزدهمین روز است؛ یعنی نباید به آن عبادات قبلی دلخوش و مغرور شده باشیم. ما هنوز در معرض گناه و پلیدی و تأثیر کثافات ناشی از آنها در روح خود و نیز آثار آن در بیرون هستیم.

کائنات‌الجوّ تا کائنات‌الاقدار

در دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:

بِسمِ ‌ِاللّهِ الرَّحمنِ الرِّحیم

اَللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَار
خدایا! مرا در این ماه از آلودگی‌ها و ناپاکی‌ها پاک كن
وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى كَائِنَاتِ الْأَقْدَار
و بر شدنی‌های مورد تقدیرت شكیبایم گردان
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَار
و به پرهيزگارى و همنشینی با نيكان توفيقم ده
بِعَوْنِكَ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَسَاكِين
به یاری‌ات اى نور چشم درماندگان

پاک‎ شدن از پلیدی‌ها و کثافات ناشی از آنها، خواسته اول ما در این سیزدهمین روز است؛ یعنی نباید به آن عبادات قبلی دلخوش و مغرور شده باشیم. ما هنوز در معرض گناه و پلیدی و تأثیر کثافات ناشی از آنها در روح خود و نیز آثار آن در بیرون هستیم. همواره باید این ظرف را شست‌وشو دهیم و تمیز کنیم تا بتواند جایگاه پذیرش دریافت‌های این ماه شود.

سپس از خدا می‌طلبیم تا ما را بر حوادث و اتفاقاتی که در اندازه‌های مقدر ما مقرر کرده است، صبر و پایداری بخشد تا از آن سر نپیچیم که این حوادث بر اساس اندازه‌های وجودی ما و برای رشد ما طراحی و در سر راهمان قرار می‌گیرند و این ویژگی ربانیت اوست و مربیگری‌اش. این دست از حوادث که هیچ تصادفی هم در رخ‌دادنشان نیست، هرکدام چون معلمی می‌آیند تا درسی به ما بدهند و ما را به کلاسی بالاتر ببرند. باید صبر کرد و از این کلاس‌ها فرار نکرد؛ آری! صبر بر آنچه به ما می‌رسد و پوشیدن ردایی که بر اساس قدر و اندازه ما دوخته ‌شده است.

البته این معنایش تن‌ دادن و پذیرفتن شکل حادثه‌ها نیست؛ بلکه درک و تلقی و شناختی است که به ما کمک کند تا در حوادث نمانیم و یا در زیر آنها خرد نشویم؛ بلکه از آنها بار برداریم و وسیله و سوخت حرکت بسازیم نه سوز غصه و غم.

مانند کائنات‌الجوّ که هر حادثه‌ای است که در جَو رخ می‌دهد، کائنات‌الاقدار نیز هر حادثه‌ای است که بر اساس قدر و اندازه اندازه‌گیری‌ شده ما بر ما مقرر و جاری می‌شود و مانند همان حوادث جو، گاه بارش امید است و گاه، صاعقه ترس، گاه آرامش و امنیت است و گاه، طوفانی برهم‌زننده، گاه رنگین‌کمانی است شاد و گاه، غباری است از ابهام، گاه...؛ همه بر اساس شناخت و اندازه‌های وجودی هر یک از ما که چیست و چه باید باشد و چه حادثه و یا عاملی می‌تواند ما را از آن مرحله بالاتر ببرد، مقرر شده است. مصائب و بلایا، موفقیت‌ها و شکست‌ها و...، همه در این طرح کلی جای می‌گیرند. هیچ‌ کدام اصل نیستند؛ درسی که ما از آنها می‌گیریم و نحوه مواجهه ما با آنها است که به آنها اهمیت می‌دهد.

در ادامه از خداوند توفیق بر تقوا و مصاحبت نیکان را می‌طلبیم. رابطه شکیبایی و همنشینی با نیکان چیست؟ رابطه صبر با مصاحبت ابرار چیست؟ «قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِیَ صَبْرًا» «قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِی ۖ قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْرًا»(کهف/۷۵ و ۷۶).

موسی و خضر، داستان این صبر و مصاحبت است با همه ویژگی‌هایش. صبر بر آن اندازه‌ها و پروردگاری‌های او، ما را لایق همنشینی و مصاحبت با نیکان راه‌یافته خواهد نمود.

و در این راه از او مدد می‌جوییم، که او روشنی چشم درماندگان و مساکین است. حال سؤال اینجاست که این صفت قرةالعین مساکین چه ارتباطی با سایر فقرات این دعا می‌یابد؟ و چگونه توضیح داده می‎‌شود؟

تفاوت مسکین و فقیر در آن است که فقیر حاجت‌مندی است که گویی فقار (ستون فقرات) او شکسته شده و نتوانسته به حاجتش برسد؛ اما مسکین به معنای درمانده، هیچ‌چیز ندارد و حال او از فقیر سخت‌تر است. کلمه مسکین از سکون گرفته‌شده و معنایش این است که او بر اثر فقر، ساکن و زمین‌گیر شده و از تحرک افتاده است. کلمه مستکین هم از همین جنس است، اما نکته اضافه‌ای هم دارد، یعنی او (مستکین) به این حالت ذلت و خضوع رضایت هم داده و چون در باب مبالغه هم هست، معنی بی‌تحرکی بسیار زیاد را در بردارد؛ اما وقتی این مسکنت در ارتباط با خدا ابراز می‌شود (و با وفادارماندن به تعریفی که در مورد این واژه‌ها شد)، موضوع، مفهوم دقیق‌تری به خود می‌گیرد و ارتباطش با سایر قسمت‌های دعا روشن‌تر می‌شود.

مسکین خداوند یعنی کسی که در مقابل امر خدا کاملاً خاضع و بی‌مقاومت است، تسلیم محض است بدون هیچ حرکت و فرار و مخالفتی. این‌چنین فردی، حوادث را تقدیرات مقرری می‌شمارد که باید از آنها بهره گیرد. اینکه چه موضعی در مقابل آنها اتخاذ کند، یک مسئله است که می‌تواند کاملاً متفاوت باشد؛ اما اینکه از آنها فرار نکند مسئله دیگری است و جان کلام همین است که از این مقدرات مقرر و حادث‌ شده در مقابل، نباید فرار کرد. باید ایستاد (سکون) و از آنها بهره خود را گرفت؛ و او روشنی چشم این دسته از صابران است. مساکینی که چشمشان باز است و به دنبال دیدن بهره‌های این حوادث‌اند، امیدوار باشند که او چشمشان را روشن خواهد کرد.

نوشته‌ زنده‌یاد داریوش (مصطفی) اسماعیلی

انتهای پیام
captcha