
به گزارش ایکنا، در قانون اساسی جمهوری اسلامی مشورت و شورا جایگاه ویژهای دارد. استقرار نظام شورایی در کشور ایران، پس از انقلاب اسلامی (در سال ۱۳۵۷) مورد توجه و اهمیت زیادی قرار گرفت، به گونهای که یک فصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شوراها اختصاص یافت. شوراها، اعم از مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها از ارکان تصمیمگیری و اداره امور کشور هستند.
در بخشی از فرمان امام خمینی (ره) در تاریخ ۹ اردیبهشتماه ۵۸ در خصوص ضرورت تشکیل شوراها آمده است: «در جهت استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش که از ضرورتهای نظام جمهوری اسلامی است. لازم میدانم بیدرنگ به تهیه آییننامه اجرایی شورا، برای اداره امور محل شهر و روستا در سراسر ایران اقدام و پس از تصویب به دولت ابلاغ نمایید تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا درآورد».
علیرغم همه کارکردهای مثبت شوراها در کشور در طول سالهایی که از عمر آنها میگذرد، در ارزیابی عملکرد این شوراها برخی اشکالات و نارساییها دیده میشود که موجب دور شدن عرصه فعالیت شوراها از اساسیترین مسائل و مشکلات جامعه شده است. درباره چرایی وجود این اشکالات و اهمیت مشارکت و چگونگی فعالیت صحیح شوراها با محمد زینالی، پژوهشگر فرهنگ عامه و دکتری جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران گفتوگو کردیم.

محمد زینالی، پژوهشگر فرهنگ عامه در گفتوگو با ایکنا، ابتدا درباره جایگاه شور و مشورت در تاریخ اسلام، اظهار کرد: انبیا (ع) را به عنوان کنشگران اصلی ایمانی میشناسیم و درست است که بیشتر از منظر مذهبی به آنها توجه کردهایم، اما میتوان از منظر جامعهشناسی و تاریخی نیز به این تاریخ نظر کرد. خود حرکت حضرت محمد (ص) در حجاز به نوعی تفسیر قرآن و یا به نوعی منطق عملی قرآن در آن زمان بوده است. جریان و سیر اسلام را باید به صورت تاریخی دید، اما برای اینکه تحلیل اجتماعی درباره فعالیت پیامبر (ص) ارائه دهیم بیشتر به لحاظ مذهبی آن را تفسیر و تحلیل کردهایم، چشماندازی که خیلی متعالی و سنجیده نبوده است. اینکه بخواهیم به لحاظ تحلیل جامعه شناختی دقیق بررسی کنیم، این کار را نکردهایم. در یک قاموس ساده مذهبی به حرکت پیامبر اسلام (ص) و سایر انبیا (ع) نگاه کردهایم. برای بررسی دقیقتر و روشنتر باید تحلیل جامعه شناختی ارائه دهیم، آن هم متکی به دانشی که مسائل مختلف را استخراج کند.
وی ادامه داد: بر همین اساس بر روی تحلیل روایت رسول اسلام (ص) تأکید میکنیم؛ در آن زمان پیامبر اسلام (ص) با نوعی خویشکاری و حرکت مسئولانه در آن جامعه فعالیت کرده است و بر اساس یک سری سنتها و سیرهای پیامبران فعالیت اجتماعی انجام داده است. فعالیت اجتماعی او نیز شامل دو بخش فرهنگی و سیاسی بوده و به نوعی بازسازی حرکت همه انبیا را در زمان خود انجام داده است، چه کاری که ابراهیم (ع) با طرح پرسش ایمانی انجام داد و چه در قالب قیام حضرت عیسی (ع) برای حمایت از محرومان و قرار گرفتن در کنار ستمدیدگان و یا سازندگی حضرت یوسف (ع)، همه اینها را پیامبر اسلام (ص) در وجود خود داشته و حرکاتی را در جامعه انجام داده است. پس از دعوت به اسلام، پیامبر (ص) هیچ جنگ و قدرت سیاسی را به کار نگرفت که مردم مدینه از او تبعیت کنند، جز دعوتی که در سایه وحی الهی بود. این تأثیر درونی ایشان بر مردم بوده است.
زینالی افزود: متاسفانه به این بخش که همانا حرکت فرهنگی پیامبر (ص) برای خلق نظر مشترک در مردم یک شهر که نماد جامعه بوده است، کمتر توجه داریم. بخش فرهنگی اقدامات پیامبر (ص) نیز شامل دعوت بود و میبینیم که بیشتر آیات قرآن نوعی گفتوگو است و پیامبر (ص) را خطاب قرار میدهد که به آنها بگو ...، این نشان میدهد که گفتوگو رکن اصلی دعوت بوده است. نوع لحن قرآن در برخورد با مردم آن جامعه باید مورد توجه قرار گیرد. تحلیل سیاسی و قهریهای که از حرکت اسلام و پیامبر (ص) میبینیم که به نظر میرسد از سوی جریانات فقاهتی بوده و جا هم افتاده، در زمان پیامبر (ص) وجود نداشته است. کار رسولانه و دعوت و هدایت اصلی در ذهن و قلب اتفاق بوده و آنچه اتفاق میافتاده به دلیل نوری بوده که بر دلها تابیده میشده است. ما در این بخش و گفتوگو و دعوت کردن و به تفاهم رسیدن ضعف داریم. برای کسانی که داعیه مذهبی دارند و میخواهند اندیشهای را به مردم صادر کنند، قادر نیستند نور اندیشه و هدایت و بصیرت را در مخاطب بیانگیزند. در حالی که بخش اصلی دعوت پیامبر (ص) همین اقدام بوده است.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ عمومی گفت: علوم انسانی امروز راههای زیادی برای گفتوگو و همدلی کشف کرده است، که چه بسا در زمان انبیا (ع) آنان با سنن گفتوگو آشنا بودند، اما امروز حرکت مدنی رسول اسلام (ص) را به حرکت سیاسی و عملی کاهش دادهایم و در بخش نظری ناتوان بودهایم. در زمان پیامبر (ص)، ایشان در کنار مردم در مسجد مینشست و با آنها گفتوگو میکرد و در کنار مردم بود. اگر میخواهیم مردم را به پاکدستی دعوت کنیم، باید در کنار آنها حضور داشته باشیم و انسان پاکدستی باشیم، پیامبر (ص) اینگونه بود و رفتار ایشان صدق گفتار او بوده است.
شورا؛ محلی برای انگیزش نظر مردم
وی افزود: فردی که عضو یک شوراست و میخواهد با مردم گفتوگو کند، همواره از این منظر این کار انجام شده که چگونه مردم را به مشارکت دعوت کند و درمییابیم که شورا را در بخش سیاسی خلاصه کردهایم. شورا جایی برای گفتوگو با مردم است و محلی برای انگیزش نظر مردم و نمایندگی آنها در اعمال نظر در سیاست با روشهای حاضر است.
زینالی درباره نقش و جایگاه مردم در بخش نظری، ادامه داد: مردم جامعهای که ادعای مسلمانی دارند و افراد باسوادی هستند، باید همچون زمان پیامبر (ص)، حدی از مسئولیت اجتماعی در افراد این جامعه وجود داشته باشد. اگر در یک جامعه، نظرات مشترک یا همان فرهنگ عمومی یک جامعه در حد مسئولانه باشد، و از دل آن انسانهای کنشگری که بتوانند این مسئولیت جمعی را به یک عمل اجتماعی تبدیل کنند، نتیجه این میشود که در شوراها تصمیمگیری تابع نظر مشترک است. اگر فرهنگ مسئولانه داشته باشیم، اقدامات پیرو این فرهنگ خواهد بود. این احساس مسئولیت باید یک جامعه مسلمان و با سواد وجود داشته باشد. اگر این مسئله در عموم مردم وجود نداشته باشد و مردم درباره شهر سخن نگویند، همچنین فرهنگ مشترک وجود نداشته باشد و نقش و جایگاه مطبوعات یا سازههایی که به گفتوگو شکل میدهند تنزل پیدا کند که این فقط در مسجد خلاصه نمیشود و نهادهای فراتری وجود دارد، مسئولیت هم شکل نخواهد گرفت.
وی افزود: نتیجه توجه به بخش نظری این است که انسانهایی در جایگاه افرادی که میخواهند در شورا گفتگو کنند خلق میشوند. اگر چه عملکرد ما آنگونه نبوده که افراد اصلح را حتما به شوراها بفرستیم. افرادی متحورانه وارد شورا میشوند، در حالی که در جنبههای نظری توانمند نیستند. در بسیاری از مسائل از جمله جنبههای سیاسی این موضوع را شاهد هستیم. وقتی جامعه مدنی در حلول اندیشه ضعف داشته باشد، کنشگران سیاسی هم پشتشان خالی است و نظر شخصی و حزبی را در عمل لحاظ میکنند. این اتفاق هم برای جامعه بسیار خطرناک است. وقتی مهندسی با تخصص خاص را به شورا میفرستیم، اگر با همه نظریات علوم مختلف آشنا نباشد، دست به تقلیدگرایی میزند و سلیقه شخصی متناسب با دانش خود را اعمال میکند. امروز حتی باید علیه اشتباهات گذشته هم اقدام کنیم و این موضوع باید در انگیزههای افرادی که به شورا میروند هم وجود داشته باشد.
نتایج دور بودن جامعه از روح گفتوگو و مشارکت
زینالی درباره مصائب دور بودن از روح گفتوگو و مشارکت در جامعه، گفت: اگر در جامعهای هدایتگری وجود نداشته باشد و فرهنگ عمومی مشترک و پیشرو موجود نباشد، در آن استعداد شکلگیری نمرودها، فرعونها و بتها به وجود میآید و افراد جامعه مسخ یک سری قواعد و دستورالعملهای مقطعی میشوند و دیگر قادر نخواهند بود که تغییرات و تحولات و حالات روحی خود از اقدامات را بازخورد بدهند. یک شورای ناقص که نتواند حالات روحی افراد جامعه را بازخورد دهد، موجب حذف حرکت مدنی میشود. اگر نتوانیم فرهنگ مشترک مردم و تحلیلها و ذهنیت آنها را به نمایندگان سیاسی منتقل کنیم، جامعه در خطر شکلگیری استبداد و زور قرار خواهد گرفت.
این پژوهشگر جامعه شناسی خاطرنشان کرد: کار افرادی که در شورا نماینده هستند، گفت و شنود است. امروز برخلاف دورههای گذشته، اکثریت مردم ایران تحصیلکرده هستند، لذا نماینده باید نظرات مردم را به صورت روزانه رصد کند و بداند معترضانی در گوشهگوشه شهر و جامعه وجود دارند که غالباً اعتراض آنها خفته است. نماینده یک شهر در رتق و فتق همه امور مردم از جزئیترین امور تا کلانترین آن باید توانا باشد. ساختن شهر زیربنای توسعه اقتصادی است.
وی در پایان با اشاره وضعیت اقتصادی شهرهای ایران نیز گفت: به غیر از شهرهای صنعتی بزرگ که مشکل بیکاری در آنها کمتر است، بقیه شهرها اوضاع خوبی ندارند. در این شهرها، مردم دکهای برای خود باز و کاسبی میکنند که این شیوه با روح تعاونی در تضاد است و عملاً اقتصادی وجود ندارد. رصد این وضعیت و بهبود اوضاع وظیفه نمایندگان است. اگر شوراها نتوانند از خرد جامعه دانشگاهی، جامعه مدنی و از خرد منتقدان و اندیشههای جهانی استفاده کنند، قادر نخواهند بود وضعیت را بهبود ببخشند. شورا جایی است که باید اهداف انقلاب اسلامی در آن تحقق پیدا کند. اگر بخواهیم در آن کار قالبی انجام دهیم و فعالیت شورا تبدیل به کار اداری شود، نه تنها باعث افول شورا میشود بلکه باعث صدمه به انقلاب خواهد بود.
انتهای پیام