به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدضیاء مرتضوی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 15 اردیبهشتماه، در نشست دوم «امیرالمؤمنین و رویارویی با چالش ورشکستگی در سرمایه اجتماعی»، که از سوی مؤسسه اندیشه معاصر دینی برگزار شد، گفت: امام علی(ع) در حالی در سال 35 هجری حکومت را به دست گرفتند که جامعه دچار بحران اجتماعی، اخلاقی و حتی ورشکستگی اجتماعی بود و این مورد در فرمایشات امام(ع) در نهجالبلاغه وجود دارد.
وی با بیان اینکه این وضع چنان بحرانی بود که امام از تعبیر «انا لله و انا الیه راجعون» استفاده کردند، افزود: امام در اولین خطبه بعد از خلافت فرمودند که من حتماً مالهایی را که از بیتالمال به غارت رفته است، ولو اینکه کابین زنان شده باشد و با آن ازدواج کرده و کنیز خریده باشند به بیتالمال برخواهم گرداند. همچنین فرمود که اگر بناست در جامعه چیزی گشایش ایجاد کند عدالت است؛ ایشان در تقسیم مساوی بیتالمال محکم ایستادند و حتی در برابر طلحه، زبیر و فرزندان خلفای پیشین مقاومت کردند و زیر بار بیعدالتی نرفتند؛ وقتی مغیره بن شعبه مشورت داد که معاویه را در حکومت شام بگذار تا پایههای خلافت تقویت شود، ایشان این پیشنهاد را رد کردند.
مرتضوی تصریح کرد: البته حضرت در اصلاح برخی موارد اظهار عجز کردند و گفت: ای مردمانی که بدنها و پیکرهایتان اجتماع دارد و در محلهها با هم هستید، ولی خواسته و افکارتان یکی نیست؛ وقتی میدان شعار و حرف هست سخن شما سنگ سخت را هم نرم میکند، ولی وقتی به میدان عمل رسید، رفتار اجتماعی شما به گونهای است که دشمن را به طمع میاندازد و وقتی نوبت پیکار است فرار میکنید. عذرتراشی پوچ و بیهوده دارید و همانند بدهکاران بدحساب بهانه میآورید. اگر امروز نایستید و نجنگید، میخواهید در رکاب کدام خلیفه و امام بایستید؟ من امید و طمعی به یاری شما ندارم و نمیتوانم دشمن را با وجود شما بترسانم. درد و درمان شما چیست؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: جامعه با هزار فامیل و شکمبارگی، فتوحات بیحساب و کتاب و سیاستهای غلط مانند لباس مندرسی است که اگر هر قسمتی از آن را ترمیم کنید، قسمت دیگر آن پاره میشود. حضرت ادامه فرمودند که من راه مطیع کردن شما را بلدم، ولی حاکمیت و ریاستی را نمیخواهم که بر روی مرزهای اخلاقی و اسلامی و حدود پا بگذارم. چنین حکومتی را نمیخواهم.
وی با بیان اینکه مردم آن دوره قدرت تحلیل یک مسئله مانند حکمیت را نداشتند، گفت: حضرت در پاسخ به اعتراض برخی افراد به حضرت که شما حکمیت را اول پذیرفتید و بعد رد کردید، فرمودند که این نتیجه کار مردمانی است که عهدشکنی کنند و بر بیعت خود باقی نمانند؛ وفای به پیکان همزاد صداقت است و کسی صلاحیت زمامداری دارد که اهل صداقت و وفای به عهد باشد و من سپری را بهتر از وفای به عهد نمیشناسم. دائماً از حضرت میخواستند که رشوه سیاسی به برخی قدرتطلبان بدهند، ولی حضرت زیر بار نرفتند و در یکی از موارد جواب دادند کسی که بداند فردای قیامت باید پاسخگو باشد دست به نیرنگ نمیزند.
مرتضوی اظهار کرد: به امام علی(ع) گفته شد که مردم کوفه جز با شمشیر اصلاح نخواهند شد. امام فرمودند که من چنین اصلاحی را نمیخواهم؛ امام در ترسیم وضعیت جامعه ورشکسته اخلاقی و اجتماعی خود، دو تصویر عمومی و خاص را ارائه کردند؛ ایشان جامعه موجودشان را دستهبندی کردند و فرمودند که ای مردم، ما در روزگاری هستیم که ستمکار و کفور و ناسپاس است و نیکوکاران بدکار شمرده میشوند، روزگاری که ما به آنچه میدانیم بهره نمیبریم و از آن درس عبرت نمیگیریم.
وی افزود: امام(ع) در کلامشان مردم را به چهار گروه تقسیم فرمودند: عدهای به دنبال فساد و تباهی نمیروند، چون ناتوان و ذلیل هستند و عرضه آن را ندارند، زیرا زبان و نفوذ و دانششان کم است. گروه دیگر شمشیرکشیده هستند و آشکارا بدی میکنند و در رکاب هستند و نیروهایشان را بسیج میکنند تا دنیایی را که میخواهند به چنگ آورند و سفره رنگین، مرکب و منبر و خطابه را حفظ کنند. دسته سوم دینفروشانیاند که با کار دین دنبال دنیا هستند نه با عمل دنیا دنبال آخرت باشند؛ اینها زهدفروشی و طوری رفتار میکنند که دیندارند. گامها را آهسته برمیدارند و لباسشان را بالا میگیرند که مبادا نجس شود. خودشان را امانتدار نشان میدهند و عیبپوشی خدا را ابزاری برای گناه میدانند.
وی افزود: حضرت در نامهای به محمدبن ابیبکر، برای به دست گرفتن استانداری مصر، از پیامبر(ص) نقل کردند که من بر امتم از مؤمن و مشرک نمیهراسم، زیرا تکلیف اینها مشخص است؛ مؤمن با ایمانش سبب آسیب نمیشود و مشرک هم به خاطر شرکش مشخص است و مردم سراغ آنها نمیروند؛ نگرانی من در مورد افرادی است که قیافه دینداری به خود میگیرند و در لباس دین و تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و منبر و وعظ و خطابه مردم را فریب میدهند و به شک و شبهه میاندازند.
مرتضوی ادامه داد: دسته چهارم کسانی هستند که دنبال ریاست نمیروند، چون گرفتار حقارتاند و راهش را بلد نیستند. لذا به اسم قناعت شعار میدهند ولی اگر قدرت پیدا کنند و زمینه فراهم شود، آن وقت مشخص خواهد شد که قانع و زاهدند یا خیر. لباس زاهدان را میپوشند ولی از زهد و قناعت بویی نبردهاند. این 4 گروه کسانی هستند که امام علی(ع) از آنها به عنوان مصداق افراد فاسد نام برده است که جامعه به خاطر وجود آنها ورشکسته میشود. البته امام(ع) به جمعیت اقلیتی هم اشاره میکنند که وضعیت آنها از عموم جداست. اینها افراد شایستهایاند که باید زمام امور را به دست میگرفتند، ولی جریان حاکم اجازه نمیدهد و چشمشان فروافتاده است و به یاد قیامت هستند. اشک آنها را ترس از قیامت درآورده است، ولی اینها گرفتار اکثریت حاکم هستند. آنان را سرکوب کرده و دهانشان را بستهاند.
مرتضوی بیان کرد: امام علی(ع) در همان مدت کوتاه خلافت چنان مردم را تربیت کرده بود که به سیاستها و روشها نقد و اعتراض میکردند، من جمله معاویه به سوده همدانی گفت که پسر ابیطالب به جان و زبان شما جرئت در برابر سلطان را انداخته که نمیترسید و دیر میشود که دست از این روش بردارید. این عین ستایش امیرالمؤمنین(ع) است؛ اگر 25 سال قبل حاکمیت امام وجود داشت که مردم را آزاد و نترس بار میآورد، آیا جامعه صدر اسلام دچار ورشکستگی اخلاقی میشد؟ جامعه اسلامی جز این است که انسان فرصت و جرئت ابراز عقاید خود را با رعایت احترام داشته باشد و سیاست و روشها را نقد کند و از پیامدهای آن نترسد. چنین جامعهای ورشکسته و دچار سیاستهای اموی و ماکیاولی نخواهد شد.
انتهای پیام