خداشناسی با خودشناسی و هستی‌شناسی حاصل می‌شود
کد خبر: 3969867
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۶

خداشناسی با خودشناسی و هستی‌شناسی حاصل می‌شود

رئیس انجمن موبدان تهران با اشاره به نکاتی پیرامون نیایش در دین زرتشت بیان کرد: از خودشناسی و طبیعت‌شناسی به خداشناسی می‌رسیم و سپس خداپرست می‌شویم و می‌فهمیم که اگر از آنچه خدا به ما داده مانند قدرت اندیشه استفاده کنیم اشرف مخلوقات می‌شویم.

به گزارش ایکنا، نشست «نیایش در دین و آیین زرتشت»، شب گذشته، 16 اردیبهشت‌ماه، به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و با سخنرانی موبد اردشیر خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان تهران، برگزار شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

خداوند یکی است و یکی بیش نیست و طبیعت را براساس قانونی جهان‌شمول آفریده است و برای همین هم علم به وجود می‌آید که بسیار دقیق است و دانایی در جریان است. خداوند مانند نور و گرما و جاذبه در تمام هستی در جریان است و در وجود ما نیز هست و ما خدا را شیدان‌شید می‌دانیم که در اسلام نیز نورالانوار معادل آن است. بنابراین حقیقت دین یکی است؛ چون از سوی یک خداست و اصول دین نمی‌تواند بیش از یکی باشد. ما علومی پایه داریم که کشف قوانین طبیعت است و به عنوان پایه، پایه آن علوم است و در مورد دانش دین نیز که یک دانش و علم است، نیز علوم پایه‌ای وجود دارد که نبوت، معاد و توحید را می‌توان مطرح کرد و اسم اینها در مذاهب متفاوت می‌شود. دین اسلام به خدا می‌گوید «الله» و ما می‌گوییم اهورامزدا و یا مسیحیان می‌گویند گاد و یهودیان می‌گویند: «یَهُوه».

بنابراین وقتی از یک چیز سخن می‌گوییم، مسمی یکی است، اما اسامی متفاوت است و حرف یکدیگر را می‌فهمیم، در غیر این صورت، ممکن است اختلاف‌هایی مطرح شود. در فرهنگ ما اشورزرتشت به ما آموخت که خداوند اهورامزداست و مانند نور و گرما در همه هستی در جریان است و در اسلام به نام نورالانوار مطرح می‌شود. هدف انبیا نیز این بوده که به سمت وحدانیت برویم و فضای یکتایی ایجاد کنیم و یکتاپرستی جز این مسئله چیز دیگری نیست و نباید حاضر شویم به خاطر منافع فرقه‌ای خود به منافع ملی پشت کنیم.

بنابراین، از دین باید شروع کنیم و کتاب آسمانی ما گاتاهاست و مانند قرآن در دین اسلام است و برای خود پیامبر است. بخش‌هایی از کتاب ما نیز شامل مطالب دیگری می‌شود که از دوره مادها، هخامنشیان و ساسانیان مطرح بوده است و اصول و فروع دین در این کتاب مطرح است. اصول دین در دین ما گاتیک است و طریق را هاتیک و بعد داتیک را داریم. بنابراین انجمن مغان ایجاد شده و تا امروز نیز حفظ شده و کارش این است که باید اصول را حفظ کنیم، اما فروع را بسته به زمان و مکان براساس اصول تازه کنیم. بنابراین کتاب آسمانی ما می‌خواهد انسان را به خدا نزدیک کند و ما همه می‌خواهیم به خدای یکتا و بی‌همتا نزدیک شویم.

برای این مسئله باید یکسری کارها را انجام دهیم و باید یک طریقت و شریعتی را پیدا کنیم. مثلا ما قرار است به یک شهر دیگری برویم که آدرس آن یکی است. حقیقت آن شهرِ مقصد که تغییری نکرده است، اما اینکه چطور به این شهر برویم، مسئله دیگری است و نمی‌شود گفت چون پدر بزرگ ما با چهارپا رفته ما نیز باید با آن برویم.

اما نیایش کردن از کتاب گاتاها شروع می‌شود و در آن، نکاتی در این زمینه آمده است. در یکی از بندها می‌گوید پیش از هر چیز ای اهورامزدا با دست‌هایی برافراشته از تو خوشبختی را می‌خواهیم و می‌خواهم که ای اهورامزدا می‌خواهم که در پرتو خرد و دانش، ضمیر پاک آفرینش را خشنود سازم؛ یعنی بتوانم از همه چیز به اندازه استفاده کنم و با هزینه و زمان کمتر به خدا نزدیک شوم. بنابراین تمام هدف ادیان این است که روان آفرینش را اعم از انسان و ... بشناسیم. همچنین در گاتاها واژه پرستش را داریم. پرستش از پرستاری آمده است که ویژه اهورامزداست. در پرستش یعنی باید از خودشناسی و طبعیت‌شناسی آغاز کنیم تا خدا را بشناسیم و بعد که خدا را شناختیم می‌توانیم خداپرست شویم.

بنابراین پرستش؛ یعنی پرستاری از چیزی که خدا در اختیار ما گذاشته است. همه ما از نیروی اندیشه برخوردار هستیم و برتر از دیگر موجودات هم هستیم و انسان تنها موجودی است که می‌اندیشد و این آزادی را خدا به ما داده که بتوانیم خود، راه خویش را برگزینیم و آزادی کامل در این زمینه داریم. وقتی تشخیص دادیم که باید چه کاری انجام دهیم از آن به بعد دروغ‌ها را دور می‌ریزیم و راستی‌ها را به کار می‌بریم و باید آدم باشیم. پس، از خودشناسی و طبیعت‌شناسی به خداشناسی می‌رسیم و سپس خداپرست می‌شویم و می‌فهمیم که اگر از آنچه خدا به ما داده مانند قدرت اندیشه وقتی استفاده شود اشرف مخلوقات می‌شویم. انسان چشم دارد، اما وقتی تخصص آن را یاد گرفت می‌تواند در این زمینه طبابت کند. بنابراین پرستاری کردن از آنچه خدا آفریده اصل و اساس پرستش خداوند است و باید در حقیقت از تمام توانایی‌ها استفاده کنیم.

در فرهنگ ما یزشن، نیاش، درود و ستایش را داریم. البته در اینجا مسئله طریقت وجود دارد و اینجا است که می‌گوییم ممکن است روش‌ها متفاوت باشد، کمااینکه ما نیز دست‌نماز داریم و نماز هم داریم که نماز یک واژه اوستایی است که بعداً در فارسی آمده است. قبله ما نور است و خدا را نور می‌دانیم و از این‌رو از صبح تا ظهر فرصتی را در اختیار داریم که باید از نیایش شروع کنیم. همچنین پرستش یک مسئله قلبی است و نیایش یک مسئله اجرایی و این را با خواندن بخش‌هایی از اوستا انجام می‌دهیم.

ممکن است در مذاهب مختلف اختلاف‌هایی در زمینه زمان نیایش وجود داشته باشد که برای عیسوی‌ها از نیمه‌شب آغاز می‌شود و تا نیمه‌شب بعدی ادامه دارد یا می‌گویند از یک بامداد آغاز می‌شود، اما وقتی ما خدا را ستایش می‌کنیم از خرده‌اوستا آغاز می‌کنیم که در دوره ساسانیان جمع‌آوری شده است. در هنگام بامداد که شروع می‌کنیم می‌گوییم اشو و سردار اشویی، یزِشن، درود و ستایش‌باد و بعد می‌گوییم به دهدار نیک‌خواهی که اشو؛ یعنی راست و پاک و صاف است و سردار اشویی هم باشد یزِشن و نیایش و درود و ستایش‌باد.

در فرهنگ ما درود بر انسان‌ها نیز وجود دارد که یعنی همه نیکی‌ها بر انسان‌ها باد و می‌گوییم تا دیدار دیگر بدرود و این یعنی؛ امیدواریم این نیکی‌ها بر شما باقی بماند و افزون شود. همچنین در باب ستایش این طور است که ما کارهای نیک را می‌ستاییم و اینها مختص خدا نیست اما در مورد خدا نیز به کار می‌رود. در دین ما خدا اهورامزداست، اما اولین نام در صد و یک نام خدا، ایزد است. در همه ادیان نیز این طور است و خدا در دین اسلام نیز صد و یک نام دارد که از جمله «یا رحمان» و «یا رحیم» است. اما این به مفهوم اسم خدا نیست، بلکه یکی از صفات است که ما به جای اسم به کار می‌بریم؛ مثلاً یزدان به معنای ستودنی است.

انتهای پیام
captcha