پاکی و امانتداری پیامبر(ص) از دوران کودکی باعث شده بود که ایشان به محمد امین معروف باشند و تا زمان برگزیده شده ایشان به عنوان فرستاده خدا از هرگونه زشتی و گناه به دور بودند. پس از اینکه ایشان به عنوان فرستاده خدا انتخاب شدند مورد خشم و غصب مخالفان و کفار قرار گرفتند و با ایجاد سد و اذیت و آزار قصد داشتند تا ایشان را از ادامه راه منصرف کنند.
پیامبر(ص) از دوران کودکی مورد حمایت پدربزرگ بزرگوار خود حضرت عبدالمطلب بودند و پس از رحلت ایشان حضرت ابوطالب عهدهدار سرپرستی آن حضرت شد. در دوران کودکی و نوجوانی حضرت رسول کمتر سخن از حضرت حمزه (ع) است و نقش ایشان زمانی پررنگ میشود که حضرت محمد(ص) به پیامبری مبعوث شده و کفار ایشان را مورد اذیت و آزار قرار میدادند.
براساس شواهد تاریخی ثویبه کنیز ابولهب، به پیامبر(ص) و حضرت حمزه(ع) شیر داده است و برادر رضاعی هم هستند. (حمزه درلغت به معنای شیر است). عدهای اختلاف آنان را حداکثر دو سال و برخی چهارسال بیان کردهاند. حمزهابن عبدالمطلب(ع) ملقب به اسدالله و نام مادر آن حضرت هاله بنت اهیب ابن عبدالمناف بین زهره است. حمزه عموی پیامبر(ص) است و در دفاع از دین کارنامه درخشانی از خود برجای گذاشته است.
حضرت حمزه(ع) بین قریش از اعتبار و جایگاه بسیار ویژه برخوردار بود و همه قبیله به ایشان بسیار احترام میگذاشتند و در زمان جاهلیت عهدهدار ریاست قبیله قریش شد و همین اعتبار باعث شد که راحتتر بتواند از پیامبر (ص) در زمان رسالتشان دفاع کند. در تاریخ آمده است که حضرت حمزه(ع) در زمان ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه (س) نیز حضور داشت.
قبل از مسلمان شدن حضرت حمزه (ع)، ایشان همراه با حضرت ابوطالب(ع) دیگر عموی پیامبر (ص) دربرابر آزار مشرکان ایستاده و از برادرزاده خود دفاع کردند. بر اساس برخی روایات آن حضرت (ع) توهینهای ابولهب به پیامبر (ص) را تلافی میکرد. در تاریخ آمده است که حمزه در جنگهای «فِجار» و در پیمان «حلفالفضول» شرکت داشته است.
ماجرای اسلام آوردن حمزه (ع) در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شد، آمده است. ایشان در سال دوم یا ششم بعثت پس از آشکار شدن بعثت پیامبر(ص) مسلمان شد. با توجه به اینکه آن حضرت مورد اعتماد و وثوق قبیله قریش بودند، اسلام آوردن ایشان زمینه گرایش سایر افراد قبیله را فراهم کرد.
در تاریخ آمده است: «روزی ابوجهل نزدیک کوه صفا به پیامبر (ص) برخورد و سخنانی ناشایست به آن حضرت (ص) گفت. پیامبر (ص) به او پاسخی نداد. کنیزی در آنجا بود و این ماجرا را دید. کمی بعد از آن ماجرا حضرت حمزه (ع) از شکار به مکه بازگشت. عادت حمزه چنان بود که، چون از شکار برمی گشت، کعبه را طواف میکرد، سپس به انجمنهای قریش میرفت و با آنان سخن میگفت. قریش حضرت حمزه (ع) را به دلیل جوانمردیهایش خیلی دوست داشتند؛ این بار نیز آن حضرت (ع) به عادت همیشگی به دیدن آنها رفت، آن کنیز نزد حضرت حمزه (ع) رفت و گفت: نبودی ببینی ابوجهل به برادرزادهات چه گفت؟!
حضرت حمزه (ع) به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که در مسجدالحرام در میان مردم نشسته است، کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید، چنان که سر او زخمی بزرگ برداشت. سپس گفت: تو محمد را دشنام میدهی، مگر نمیدانی من به دین او درآمدهام. هر چه او بگوید من هم میگویم. بنی مخزوم خواستند به یاری ابوجهل برخیزند، لکن وی گفت: حضرت حمزه (ع) را رها کنید، چون من به برادرزاده او دشنامهای ناخوشایند دادهام. این پیشامد سبب شد که حضرت حمزه (ع) مسلمان شود. از آن پس، قریش، چون دیدند پیامبر (ص) پشتیبانی قوی مانند حضرت حمزه (ع) دارد و ایشان را از آسیب آنان نگاه خواهد داشت، کمتر معترض شدند1».
براساس روایتی از امام سجاد (ع)، عامل اسلام آوردن حضرت حمزه (ع)، غیرت او در ماجرایی بود که مشرکان بچهدان شتری را روی سر پیامبر (ص) انداختند. با این حال، برخی از محققان معتقدند اسلام آوردن حضرت حمزه (ع) از ابتدا، مبتنی بر آگاهی و شناخت بوده است.
با استناد به تاریخ طبری و دیگر منابع که در شرح حال حمزه (ع) بیان شده است: «حضرت حمزه (ع) به روایتی در روز شنبه ۷ شوال یا ۱۵ شوال سال سوم هجری قمری در جنگ احد به دست وحشی بن حرب غلام حبشی دختر حارث بن عامر بن نوفل یا غلام جبیر بن مطعم به شهادت رسید؛ طبق روایتی، دختر حارث با وعده آزادی وحشی، از او خواست به انتقام پدرش که درغزوه بدر کشته شده بود، حضرت محمد (ص)، حمزه یا علی (ع) را بکشد؛ بنا بر روایت دیگر، جبیر بن مطعم در برابر گرفتن انتقام عمویش، طعیمه بن عدی که در بدر کشته شده بود، به وحشی وعده آزادی داد؛ اما گفته شده است که انگیزه هند دختر عتبه و زن ابوسفیان، برای انتقام گرفتن به دلیل کشته شدن پدر، برادر و عمویش در جنگ بدر، بیشتر از جبیر یا دختر حارث بود. طبق برخی نقلها، از ابتدا هند با وعده مال، وحشی را به این کار ترغیب کرد.
به روایتی، هند برای خوردن جگر حضرت حمزه (ع) نذر کرده بود؛ وحشی ابتدا قول کشتن حضرت علی (ع) را داد، اما در میدان، حضرت حمزه (ع) را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حضرت حمزه (ع) آمد و او را مثله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد؛ گفته شده است معاویه بن مغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند».
اهمیت جایگاه حضرت حمزه تا بدان جاست که نبی مکرم اسلام(ص) در مورد ایشان احادیثی بیان فرمودند. شجاعت و قدرت حمزه (ع) زبانزد خاص و عام بین قبیله قریش و دیگر قبایل بود و بسیار مورد احترام. پیامبر در حدیثی فرمودند: «هر فردی به مدینه بیاید وبر سر مزار من نیاید و به کوه و غار احد برود و بر سر مزار عمویم حمزه (ع) نرود بر ما و خود جفا کرده است».
نقل است که حضرت فاطمه(س) در هفته دو مرتبه بر سر مزار مطهر حضرت حمزه (ع) حاضر میشدند و اولین تسبیح تربت را از خاک ایشان درست کردند. «اسدالله» از القاب حمزه (ع) است که پس از شهادت نوسط جبرائیل به پیامبر(ص) گفته شد. «سید الشهداء» یکی دیگر از القاب ایشان است. شهید مطهری لقب سیدالشهداء برای حضرت حمزه، مقید و برای امام حسین (ع) مطلق میداند و بر این نکته تاریخی تأکید دارد که این لقب قبل از عاشورا مخصوص حمزه بود ولی بعد از عاشورا لقب امام حسین(ع) شد. به عبارت دیگر حمزه سیدالشهدای زمان خودش است، ولی امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمانهاست همان طور که مریم، سرور بانوان دوران خودش است ولی فاطمه(س)، سرور زنان همه دورانها.
توجه به صله رحم یکی از ویژگیهای حضرت حمزه (ع) است. امروز که با وجود فضای مجازی از این سنت حسنه دور شدهایم مطالعه زندگینامه بزرگان دینی باعث میشود که به اصل خود بازگردیم. جوانان امروز نیاز به خوراک مطالعاتی دارند و تشنه دانستن هستند و این امر کمتر در خصوص معرفی اصحاب و یاران پیامبر(ص) صورت گرفته است و قطعاً کمکاری رسانه در این امر مشهودست.
تشریح سبک زندگی ائمه اطهار(ع) و معرفی یاران و بزرگان دین اسلام تنها به برنامههای مختلف شبکههای تلویزیونی پر مخاطب در ساعتی خاص همچون «سمت خدا» محدود میشود و مخاطب این برنامهها قطعاً نوجوانان نیستند. نوجوانان در دانستن و شناخت ویژگی شخصتی بزرگانی همچون حمزه (ع)، میثم تمار، ابوذر و دیگر یاران پیامبر (ص) سهمی ندارند و جذابیتی برای آشنایی آنان با الگوهای همیشه زنده اسلامی وجود ندارد. برای معرفی یارانی همچون حمزه به جامعه به ویژه قشر نوجوان و جوان باید کارشناسی شده پیش رویم تا از این اشخاص تنها نامی در اذهان نماند.
دشمن بسیار سعی دارد تا جوامع اسلامی را از اهداف و حرکت در مسیر ولایت فقیه دور نگه دارد. مطالعه زندگینامه افرادی همچون حمزه سیدالشهداء و آشنایی با وفاداری ایشان از ولی امر خود باعث میشود تا راه را گم نکرده و به راحتی سره را از ناسره تشخیص دهیم.
یادداشت از مریم روشن؛ ایکنا شعبه مرکزی
انتهای پیام