حجتالاسلام والمسلمین یحیی جهانگیری، مدرس حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به 5 محور مرتبط با بایستگی بازاندیشی در حوزه مقاومت، گفت: اگر مبانی تئوریک مقاومت حل نشود مقاومت کور خواهد بود یا پایا و پویا نخواهد بود؛ بنابراین بحث اول من چرایی مقاومت آن هم به صورت یک بحث تئوریک است، البته تأکید من بیشتر در بحث الهیات مضاف است. به نظر بنده مقاومت یک جریان و واقعیت است. من واژه جریان را به معنای کاملاً آکادمیک خودش استفاده میکنم.
وی افزود: جریان یعنی یک اتفاق عملیاتی است که دارای پیرو و دغدغهمند است و به کنشگری میپردازد. عدهای در دنیا به صورت عملیاتی این موضوع را پیگیر هستند. وقتی مقاومت در دنیا یک حقیقت و جریان است به این نتیجه میرسیم که مقاومت ظرفیت بسط دارد؛ یعنی مقاومت این ظرفیت را دارد از جریان به گفتمان تبدیل شود.
جهانگیری بیان کرد: وقتی یک اندیشهای در حد فرضیه است اثبات و ابطال و به نظریه تبدیل میشود و این فرآیند منطقی به جریان میرسد. وقتی جریان شد، یعنی عدهای دغدغهمند در عالم عمل هم آن را دنبال میکنند. مقاومت در حد جریان در حال بررسی است، اما باید به گفتمان تبدیل شود. وقتی بخواهد چیزی به گفتمان تبدیل شود باید مثل هوا باشد. رهبر معظم انقلاب تعریفی از گفتمان دارند که میفرمایند: گفتمان مثل هواست چه بخواهی چه نخواهی باید تنفس کنی. اگر میخواهی مقاومت به گفتمان تبدیل شود حتی آنتیمقاومتها هم به این برسند که مقاومت را باید پذیرفت؛ اگر میخواهی مقاومت یک شیفت فاخرتری داشته باشد و از جریان به گفتمان تبدیل شود، نمیتوان مگر اینکه مبانی تئوریک مقاومت خوب تبیین شود.
مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه من خلأهای تئوریک مقاومت را از منظر الهیات مضاف بحث و بررسی میکنم، اضافه کرد: همانطور که مقاومت تنها مختص ایران و لبنان نیست بلکه به همه جای دنیا رفته، از حیث کارکردی هم بسط جدی پیداکرده است. مقاومت امروزه فقط در عرصه نظامی معنا نشده است، تا دیروز اگر مقاومت در حزبالله لبنان به معنای کنشگر نظامی تلقی میشد امروزه با یک مضاف الیه دیگری روبرو است. در همین جامعهای که مادر او بود در آنجا به یک مفهوم دیگری مورد زایش قرار داده است. مقاومت دیروز پسوند نظامی میگرفت، امروز در موطن خودش یک پسوند دیگری گرفته مثل مقاومت اقتصادی، مقاومت علمی، شاید فرداها مقاومت در حوزه فرهنگی، در حوزه رسانه و سینما و نیز پسوندهای دیگری بگیرد.
جهانگیری تصریح کرد: بنابراین مقاومت از حیث کارکردی هم بسط پیدا کرده است. این بسط در جایی اتفاق میافتد که آن پدیده ظرفیت نوزایی چند وجهی را داشته باشد. اگر اینگونه نباشد از بین خواهد رفت، همچون مکاتب و ایسمهایی که به دلیل نبود این نوزایی دیگر اثری از آنها نیست. هر نظریهای ظرفیت این را ندارد که به جریان تبدیل شود و هر جریانی ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان را ندارد. اگر جریانی فراجریان باشد به گفتمان تبدیل میشود.
وی با بیان اینکه علیرغم همه مسائل و مشکلات، مقاومت توانست به جریان تبدیل شود، ادامه داد: این جریان اگر چه متولد شده و فرزند بستر نظامی بود، اما کارکردهای دیگری نیز پیدا کرد و در سایر حوزهها نیز دغدغهآفرین شد. آن هنگامی که لیبرال به ایسم و مکتب تبدیل شد، توانسته بود مبانی نظری پیشین خود را تبیین کند. مقاومت نیز در حال تولید پسینهایی در حوزههای کارکردی است، اما مبانی پیشین آن مورد غفلت قرار گرفته است و اگر تولید نظریه اتفاق نیفتد مقاومت کور خواهد بود و به کج راههها رفته و نمیتواند کنشگری داشته باشد و نهایتاً به گفتمان تبدیل نخواهد شد.
جهانگیری با بیان اینکه الهیات، منشا پیدایش مقاومت بوده است؛ در سوره صافات میفرماید: مومنین باید به کافران بچربند. در آیه دیگر میفرماید باید استقامت بکنید. همه این آیات مبانی ما بود که مقاومت داشته باشیم اما سؤالات فراوان الهیاتی داریم که اگر اینها حل نشود مقاومت توان تبدیل شدن به گفتمان را نخواهد داشت. در حد جریان خواهد بود و به گفتمان تبدیل نخواهد شد و نمیتواند کنشگر خوبی در حد جهانی باشد.
مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه حوزه مقاومت، الهیات بوده است، اظهار کرد: الهیات اسلامی که خوانش شیعی داشت. خوانش آن با ورژن امام خمینی(ره) بود. این خوانش الهیاتی طوری شده کسی که خوانش امام خمینی(ره) را نمیپذیرد مقاومت را میپذیرد. ایسمهایی خواهد ماند که فرابخشی و چندوجهی باشند. ایسم مقاومتی که امام تولید کرد فراتر از امام و فراشیعی عمل کرد. لذا مقاومت امروز سنی کمتر از شیعی نیست. سال گذشته پاکستان بودم و رئیس بزرگترین حزب پاکستان را دیدم، ایشان گفت: ما اینگونه ایستادگی در برابر امپریالیسم را از امام خمینی(ره) یاد گرفتیم. از این رو مقاومت امروز فراخمینی، فراشیعی و حتی فرااسلامی و فرادینی شده است.
جهانگیری بیان کرد: ماه رمضان سیدنی بودم کشیشی بنام دیوید میس مرا برای مراسم افطار دعوت کرد. برای من هم غذای جداگانهای گذاشته بود پرسیدم غذاها حلال است؟ گفت من برای شما غذای حلال گذاشتهام و برای مهمانان یهودی هم غذای جدا گذاشتهام. دیوید میس یکی از فعالان مسیحی ضد امپریالیسم است. من به او گفتم این اندیشهها مختص شیعیان است، گفت ما از نگاه شما وام گرفته و در اندیشه خود بومیسازی کردیم و این اندیشه در مکتب ما هم جواب میدهد.
مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اندیشه مقاومت حتی فرادینی شده است، اضافه کرد: اینجا این سخنان آقای اندرسون معنا پیدا میکند، او با وجود اینکه یک فرد بی دین است، اعلام میکند که به خاطر مقاومت کتاب مینویسد و حتی به خاطر نوشتن این کتاب از دانشگاه ملبورن اخراج شد. چون طرفدار مقاومت بود. گفت چرا من را اخراج میکنید؟ من نه شیعهام نه سنیام نه دیندارم. من طرفدار مقاومت هستم. بنابراین حوزه قلمرویی مقاومت بسط پیدا کرده است. مقاومت یک ایسم پایا و پویا خواهد بود اگر از اتوبان مباحث تئوریک بگذرد وگرنه ابتر خواهد شد.
جهانگیری تاکید کرد: ما امروز به الهیات مقاومت احتیاج داریم. اگر مقاومت الهیاتی به الهیات مقاومت تبدیل نشود و فقط دغدغههای الهیاتی داشته باشد، مشکلات تئوریکی پیدا خواهد کرد و پایا و پویا نخواهد بود و به پایان میرسد. ما امروزه به الهیات مقاومتی نیاز داریم و اگر مقاومت الهیاتی به الهیات مقاومتی تبدیل نشود، مقاومت دچار خطر تئولوژیک خواهد شد. یعنی اندرسونها با ما نخواهند بود چون اندرسون دغدغه «الله» ندارد.
وی افزود: آیه شریفه میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا...»؛ در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگى کردند...» از طرفی آیه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار...» را هم داریم، در اینجا این پرسش مطرح است که چگونه براساس این دو آیه، دغدغهمندان و طرفداران عرصه مقاومت را که بی دین هم هستند زیر چتر مقاومت جای بدهیم؟ چطور میتوان دیویدمیس را که کافر است زیر چتر مقاومت قرار دهیم؟ آنها را زیر چتر کفر قرار دادیم چطور میتوان زیر سایه مقاومت قرار داد؟ اگر این مسائل حل نشود مقاومت به گفتمان تبدیل نخواهد شد.
وی افزود: در آیه شریفه «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» فرموده است که کافر نباید بر ما چیرگی داشته باشد. اگر این آیه را حل نکنیم نمیتوان به پرسشها پاسخ داد. مقاومت باید مباحث تئوریک و الهیات را حل کند که مستلزم روی آوردن به الهیات مضاف است. با توجه به اینکه امروز زیر سایه مقاومت، غیرمسلمانان و غیردینداران هم آمدهاند، این عرصه باید مباحث تئولوژیک و تئوریک خود را حل کند و لازمه آن این است که به الهیات مضاف بپردازیم.
مدرس حوزه علمیه افزود: تا قرن ۱۹ الهیات در غرب درباره خدا بحث میکرد و موضوع دانش، خدا بود و به تعبیر آیت الله جوادی آملی، در آن زمان، «علم همان دین بود» و با علم درباره خدا صحبت میکردند. اما بعد از آن که دکارت، انسان را محور قرار داد و این مسأله که من میاندیشم، پس هستم، الهیات در غرب با دغدغههای انسانی گره خورد و اینگونه شد که دیروز انسان درباره خدا بحث میکرد، اما امروز الهیات و خدا درباره انسان بحث میکند و لذا میگویند «کنش خدا درباره انسان چیست؟» الهیات امروز الهیات غیبت است، کرونا آمده پس خدا کجاست؟ الان مسئله، انسان است.
وی تاکید کرد: الهیات امروزه الهیات مضاف شده است، مثل فقه مضاف و فلسفه مضاف. در الهیات مضاف بر دغدغه بشر تأمل میکند مثل الهیات جنگ، الهیات صلح و الهیات معلولیت که در ایران ادبیاتی در این زمینه تولید میشود. امروزه جا دارد از یک الهیات مضاف از یک دغدغه بشری مثل مقاومت صحبت کنیم. مقاومت، دغدغه نه فقط پیروان امام خمینی، نه فقط شیعیان و نه فقط الهیدانان که دغدغه همه بشر است. اگر بخواهیم مقاومت در یک منطقه جغرافیایی نماند و به همه افراد بسط پیدا کند و به گفتمان تبدیل شود و پسوندهای مختلف بگیرد و گستره قلمرویی داشته باشد الهیات ما باید به دغدغه مقاومت توجه کند. آن وقت مقاومت پاسخگو خواهد بود.
جهانگیری با بیان اینکه اگر نتوانیم تئوریها را بحث کنیم تردید نکنید مقاومت دچار چالش شده و فقط نظامی و یا در جریانهای پیروان امام خمینی خواهد ماند، تصریح کرد: اگر مقاومت فقط گستره جغرافیایی داشته و اگر نتواند تبیین تئوریک داشته باشد و پیشوندهای خود را حل کند، دچار ابهام خواهد شد و این ابهام فرزند ناخلفی است که پدر را ترور خواهد کرد.
وی افزود: در سالهای اخیر ما جریانهایی مثل فرج عبدالسلام داشتیم که در حوزه شبه مقاومت، نظریه تولید کردند و نتیجه آن، اخوان المسلمین در افغانستان و داعش در عراق و سوریه بود. امروز کسانی مانند؛ قول ریچارد باکستر میگویند من نمیفهمم چه فرقی بین تروریزم و مقاومت است؟ چه فرق است بین عملیات انتحاری و عملیات استشهادی؟ وقتی مبانی تئوریک حل نشود، حزب الله مقاومت لبنان و انصارالله یمن به جای اینکه جریان مقاومتی باشد که همه پیرو آن باشند متأسفانه در یک لیست سیاه تروریستی قرار میگیرند و این یعنی پایان مقاومت.
استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: ما باید درباره فقه مقاومت بحث کنیم و اخلاق و تفسیر مقاومت را مورد بحث قرار دهیم، اگر اینها مطرح شود مقاومت میتواند پاسخگو باشد. اگر الهیات مقاومت تولید نشود مقاومت نه تنها کنشگر و پیشران و پیشرو نخواهد بود، بلکه دچار پارادوکس و ابهام نیز خواهد شد؛ لذا نیاز به اندیشه و تولید نظر در این عرصه وجود دارد.
انتهای پیام