به گزارش ایکنا، عمیدرضا اکبری، پژوهشگر مطالعات حدیثی، یادداشتی را درباره روایت نخستین کتاب احتجاج به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر میگذرد؛
کتاب الإحتجاج طبرسی(م 588ق) با اینکه در خود گنجینهای از استدلالها و احتجاجات روایی را گنجانده، با این حال درگیر آسیبهایی هست، و بسیاری از اخبار آن را میتوان با تحریرها و قرائن منابع متقدم نقد کرد. به عنوان نمونه مؤلف در نخستین باب کتاب روایاتی در فضل و تأیید احتجاج و جدال را گرد آورده، ولی همگی روایاتش اشکالات اساسی دارند.
مثلاً روایت اول کتاب چنین است: «وَ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ: نَحْنُ الْمُجَادِلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ عَلَى لِسَانِ سَبْعِینَ نَبِیّاً؛ ماییم مجادلان در دین خدا بر زبان هفتاد نبی» (الإحتجاج للطبرسی، ج1، ص15)
معرفی نبی خاتم به عنوان جدالگر از زبان 70 نبی بسیار غریب و بلکه ناهمسو با برخی روایات دیگر است. اما در منابع متقدم امامی با همین عبارات آمده، جز آنکه بهجای «نحن» «لعن» است. کتابت این دو واژه کاملاً شبیه هم است، و به سادگی قابل تصحیفاند: «... عن محمد بن علی الصیرفی الكوفی عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر عن جابر بن یزید عن سعید بن المسیب عن عبد الرحمن بن سمرة قال قال رسول الله ص لُعِنَ الْمُجَادِلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ عَلَى لِسَانِ سَبْعِینَ نَبِیّاً وَ مَنْ جَادَلَ فِی آیَاتِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ كَفَرُوا...» (كمال الدین، ج1، ص256)
از سیاق خبر کاملاً آشکار است که نسخه متقدم صحیح است، نه نسخه احتجاج، و مذمت و لعن «جدالگران در دین» را در اخبار دیگری نیز می توان یافت (نمونه: الجعفریات، ص171؛ إعتقادات الإمامیة للصدوق، ص43). چنانکه الگوی لعن در این روایت مانند آیه «لعن الذین كفروا من بنی إسرائیل على لسان داود و عیسى ابن مریم» (المائدة: ۷۸) است. اما معنای دو نسخه خبر مورد بحث ضد هم است؛ زیرا برخلاف نظر طبرسی روایت در زمینه لعن اهل جدال است، نه تأیید آن.
همچنین، با عنایت به اینکه انتهای سند شیخ صدوق (م381ق) عامی است، یافتن این خبر دور از انتظار نیست. ولی در منابع عامه همواره تعبیر «القدریة» (و گاه همراه مرجئه) به جای مجادلان نشسته است (نمونه: السنة لابن أبی عاصم، 1/ 142؛ 2/ 462؛ المعجم الكبیر للطبرانی، 20/ 117). هرچه هست نسخه اصیلتر و بسیار رایج «لُعِن» است؛ نه «نحنُ».
ادامه روایات باب اول از احتجاج نیز جملگی از متفردات تفسیر استرآبادی و با ادبیات نادر آن است. امروزه پژوهشهای بسیاری اصالت نداشتن روایات تفسیر استرآبادی را نشان دادهاند.
انتهای پیام