به گزارش خبرنگار ایکنا؛ زائران بسیاری که از راههای دور و نزدیک به زیارت امام علی بن موسیالرضا (ع) آمده و میآیند، چه بسا گوشهای از عنایات و نگاههای مهرآمیز آن امام را دیده یا شنیدهاند. عنایات و توجهاتی که دستمایه یک داستان قرار گیرد. اما کمتر ردپای آن را در داستانها و رمانها میبینیم. با وجود اینکه داستانهای بسیاری به صورت مستقیم به زندگی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) پرداختهاند، اما به نظر میرسد جای این موضوع در میان ادبیات داستانی خالی است.
برای بررسی بیشتر این موضوع سراغ حجت الاسلام مظفر سالاری رفتهایم، نویسندهای که رمانهای دینیاش در سالهای اخیر مورد استقبال مخاطبان جوان قرار گرفته است. او ۲۵ سال کار مطبوعاتی کرده و در کنار آن کتاب هم نوشته است. نیز فیلمنامههای کوتاه و بلند زیادی از جمله سریال انیمیشن «آخرین فرستاده» را نوشته که شبکه برونمرزی سحر تولید کرده است. یک دهه نیز میشود که در کنار نگارش داستان به نوشتن دانشنامهای قرآنی برای نوجوانان مشغول به کار است.
نویسنده رمان «دعبل و زلفا» با بیان اینکه هر کدام از زائران امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) کرامات بسیاری را از آنها دیده و تجربه کردهاند، بیان کرد: داستانی «دعبل و زلفا» که به چاپ چهل و هفتم رسیده، در همین فضا شکل گرفته است و به گوشهای از کرامات رضوی پرداختهام. در واقع هدف من در این داستان این بود که گوشههایی از زندگی دعبل خزاعی را تصویر کنم و فضایی از زمانهاش به دست دهم. نقشه راه این بود که دعبل را در دستاندازهایی بیندازم و اوج و فرود دهم تا به استیصال برسد و در اوج هبوط، با عنایت امام زمانش به فرج و گشایش برسد. زلفا هدیه نقطه فرج و گشایش است برای دعبل و هم اینکه انگیزههای او را برای سرایش قصیده تائیه تقویت میکند و در انتهای داستان، این زن مؤمن و مقاوم نیز به پاداشش میرسد.
وی با بیان اینکه جهان پر از معجزات الهی و کرامات است و فقط انسان باید چشم باز کند و بخواهد آنها را ببیند، تصریح کرد: وقتی این کرامات بیان میشود و نقشی که ائمه (ع) در زندگی جاری مردم دارد، مورد توجه آنها قرار میگیرد.
سالاری درباره دلیل پرداختن نویسندگان به این موضوع گفت: بخشی از این مسئله به سبک زندگی نویسنده مربوط است و اصطلاحاً سنخیتی که با موضوع مورد نگارش دارد. هر نویسندهای طبعاً سراغ موضوعاتی میرود که با سلایق، علایق و باورهایش همخوانی دارد. من، چون طلبه هستم براساس باورهای خودم، همیشه کرامات بسیاری را در زندگی خود دیدهام؛ از این رو باور دارم و به آنها میپردازم. اما برخی نویسندهها هستند که اعتقاد و باوری به این مسئله ندارند، بنابراین این کرامات را هم مشاهده نمیکنند.
وی افزود: کسی که با جهان غیب بیگانه است و باور ندارد و فقط حسگرا و مادهگراست و آن را خرافات میداند، طبیعی است که نمیتواند درباره آن بنویسند. من حتی هر کدام از آثاری که درباره ائمه اطهار (ع) نوشتهام، نتایج آن را در زندگی خود دیدهام.
نویسنده «رویای نیمهشب» ادامه داد: البته نویسندگانی هم هستند که به کرامات ائمه (ع) باور دارند، اما نکته مهم مهارت پیدا کردن این سوژهها و موضوعات است. یعنی کسی که میخواهد در این زمینه ورود کند باید آشنایی کافی با تاریخ و سواد دینی خیلی خوبی داشته باشد و بداند چطور باید درباره ائمه معصومین (ع) بنویسد. زیرا ما حق نداریم هیچ سخن و فعلی را به آنها نسبت دهیم یا چیزی کم یا اضافه کنیم. همین مسائل میتواند نوشتن درباره حضرات معصومین (ع) را سختتر کند.
وی گفت: شیوه من این است که در نگارش داستانهای دینی، امام معصوم شخصیت اصلی داستان نیست و خیلی به آنها نزدیک نمیشوم. چون خطر این کار این است که وقتی نمیتوانید چیزی را به آنها نسبت دهید یا آنطور که میخواهید توصیف کنید، از حالت داستانی خارج میشود. من یادم هست نویسندگانی مانند فریبا کلهر میخواست در زمینه داستانهای دینی ورود کند و بعدها از سختی این کار سخن میگفت. اما در عین حال شیوههایی هم هست که میشود نوشت.
وی در ادامه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه ترجمه داستانهایی مانند «دعبل و زلفا» که به کرامات رضوی پرداخته است، را برای زائران حرم رضوی که از ادیان مختلف و کشورهای گوناگون هستند، را ضروری میدانید، بیان کرد: با توجه به اینکه هر کدام از این زائران میتوانند داستانهای جذاب و متفاوتی داشته باشند و دستمایه خلق یک اثر ادبی و داستانی قرار گیرند. همچنین کتابهایی که در این زمینه منتشر شده، ترجمه شود و در میان همین زائران توزیع شود و در اختیارشان قرار گیرد و باید اسم این کار را نهضت ترجمه آثار رضوی قرار دهیم، زیرا بیشتر واردات ترجمه داریم و صادراتی در این زمینه وجود ندارد.
سالاری ادامه داد: کتاب «دعبل و زلفا» ترجمه نشده، اما کتاب «رویای نیمه شب» به زبانهای عربی، اردو و ترکی و پشتو ترجمه شده است، اما چون کشورمان عضو کپی رایت نیست، از این رو همه این ترجمهها بدون اجازه من و ناشر انجام شده و این از آسیبهای نپذیرفتن کپی رایت است.
انتهای پیام