شاپور عظیمی؛ منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایکنا درباره آثاری که در حوزه پلتفرمها تولید میشوند گفت: فضای جدید را بسیار مفید میدانم، زیرا تولیدات این حوزه یک سر و گردن از کارهای سینما و تلویزیون بالاتر هستند. این کارها به فضاهایی ورود میکنند که سینمای محافظهکار کشورمان هرگز اجازه ورود به آن را به خود نمیدهد، بنابراین خلاف آنچه در برخی انتقادات پیرامون این حوزه جدید میخوانم، آن را فرصتی تازه میدانم که از هر جهت به آن نگاه کنیم، پی به داشتههای آن خواهیم برد.
وی افزود: جالب است زمانی که شبکه نمایش خانگی شکل گرفت و در ادامه پلتفرمها راهاندازی شدند، کسی فکر نمیکرد عرصه جدید تا این حد با استقبال مواجه شود، بهویژه این که بتواند در برابر سینما و تلویزیون قد علم کند، اما بعد از گذشت چند سال، امروز پیشرفتهایی در تمامی بخشهای این حوزه را مشاهده میکنیم.
این کارشناس رسانه در پاسخ به این سؤال که چرا دیگر رسانهها از جمله تلویزیون از چنین پیشرفتهایی در سریالسازی محروم ماندهاند؟ بیان کرد: در تلویزیون بحث مدیریت مطرح است. محافظهکاریهایی که در این رسانه وجود دارد، تلویزیون را بیشتر اسیر عرف میکند تا اینکه بخواهد شرعیات را رعایت کند، بنابراین تصمیمها در تلویزیون عموماً پذیرفتنی نیستند.
این کارشناس رسانه ادامه داد: از جملهٔ این تصمیمها باید به برخی حذفیات اشاره کرد. به این معنا که مثلاً یک سریال امشب پخش میشود، اما فردا و در بازپخش آن حذفیاتی اعمال میشود! این محافظهکاریهای زیاده از حد، بزرگترین خطر برای تلویزیون محسوب میشوند و سهم عمدهای در کاهش مخاطبان آن دارند، اما شرایط در شبکهٔ نمایش خانگی تفاوت دارد. مدیران در آنجا بر اساس خواستههای مخاطبان و با حفظ شئونات عمل میکنند و این نشان میدهد که هم میتوان به خطوط قرمز نزدیک نشد و هم میشود آثاری پذیرفتنی ارائه داد.
عظیمی تصریح کرد: بزرگترین مشکل سریالهای تلویزیونی غیرقابلباور بودن شخصیتهایش است. برای مثال گفتوگوها میان همسران رنگی از واقعیت ندارند و ما به عنوان تماشاگر باورمان نمیشود که دو نفر زیر یک سقف اینچنین با هم سخن بگویند، اما در پلتفرمها با رعایت همه چارچوبها، شکل واقعی از همکلامی بین دو شخصیت زن و شوهر را شاهد هستیم. آنچه که گفتم، تنها به شخصیتپردازی آثار تلویزیونی مربوط نمیشود، بلکه در کارگردانی و ساختار چنین آثاری و سریالهای نمایش خانگی، همچنان شاهد تفاوتهای آشکاری هستیم.
این پژوهشگر فرهنگی یادآور شد: از نگاه من تلویزیون در این سالها از مردم عقبتر حرکت میکند. این رسانه بهشدت محافظهکاربوده و همواره سراغ موضوعاتی میرود که دیگر برای جامعه تازگی ندارند در چنین شرایطی طبیعی است مخاطب به سریالهای تلویزیون توجهی نداشته باشد.
وی در ادامه با طرح سؤالی تأکید کرد: وقتی موفقیت شبکه نمایش خانگی را مشاهده میکنیم، این سؤال پیش میآید چگونه است که پلتفرمها توانستند با رعایت چارچوبها به موفقیت دست یابند، اما چنین وضعیتی را برای کارهای تلویزیونی نمیتوان متصور شد؟ تلویزیون خیلی سختگیری میکند و به جزییاتی توجه دارد که شاید برای مخاطبان اهمیتی نداشته باشند اما همواره موضوعهای مهم و حیاتی جامعه را که برای مخاطبان اهمیت دارد، رها ساخته و به آنها نمیپردازد.
عظیمی متذکر شد: تفاوت دیگری که در این دو رسانه وجود دارد، آن است که مدیران تلویزیون همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند، اما انگار مدیران شبکه نمایش خانگی به نیمه پر لیوان توجه دارند. از سوی دیگر باید توجه کنیم که در تلویزیون رقابت وجود ندارد. تلویزیون با بودجه دولتی اداره میشود، پس رقابت برای آنها اهمیت ندارد، هرچند دائماً تبلیغات بازرگانی در حال پخش هستند! اما پلتفرمها متکی به مخاطبان هستند و این تأثیر مهمی بر کیفیت آنها میگذارد و به همین دلیل کیفیتها روزبهروز میتوانند بهتر و بهتر شوند.
این منتقد سینما و تلویزیون اضافه کرد: رقابت پلتفرمهای شبکهٔ خانگی برای جذب هرچه بیشتر مخاطبان باعث میشود تا آنها از حداکثر ظرفیت برای تولیدات آثارشان بهره بگیرند اما در تلویزیون شرایط کاملاً متفاوت است. تلویزیون حتی نمیتواند با خودش رقابت کند!
وی در انتها بیان کرد: اگر مقایسه آماری بیطرفانهای میان مخاطبان تلویزیون و شبکه نمایش خانگی صورت بگیرد، خواهیم دید که چه اندازه فاصله بعیدی میان آنها وجود دارد. بعید میدانم به این زودیها تلویزیون بتواند به کیفیت تولیدات شبکه نمایش خانگی، حتی نزدیک شود.
انتهای پیام