نقش دولت سیزدهم در اجرایی‌سازی سند تحول بنیادین

یکی از دلایل کاربردی و عملیاتی بودن سند تحول می‌تواند حضور ساحت‌های شش‌گانه تربیتی آن، در زندگی شهیدان انقلاب اسلامی  باشد، زیرا در سلوک و درس‌نامه‌های به جا مانده از وصایای حکیمانه شهدا، ساحت‌ها و صحنه‌های حماسه‌ورزی و فعالیت‌های جهادی به صورت اعتقادی، عبادی، اخلاقی و علمی و فناوری، سیاسی و اجتماعی، و هم چنین ساحت‌های اقتصادی و حرفه‌ایی، زیستی و بدنی، هنری و زیبا شناختی ملموس و محسوس است. 

برای نمونه می‌توانیم به سبک زندگی اولین استاندار شهید خطه شهید‌پرور گیلان مراجعه کنیم، شهیدان راه حق و حقیقت با تربیتی از جنس آموزه‌های قرآنی و دستورات اسلام ناب محمدی، میراث گران‌بهایی جهت نجات از سیم خاردارهای نفس اماره برای نسل‌های بعد از خود از به یادگار گذاشته‌اند.

 

جامعه انقلابی ایران بی‌صبرانه به بازخوانی وصایای شهیدان عزیز عرش الهی نیاز مبرم دارد، زیرا این ناجیان بشریت، مهارت را با معنویت و عشق را با خرد چنان توأمان نموده‌اند که جادوانه تاریخ شده‌اند، به همین منظور به ساحت زندگی دکتر انصاری، استاندار شهیدی می‌پردازیم که از سوی منافقین کور دل ترور شد.

 

این انتخاب به آن سبب است که باطن نوشته‌ها و داشته‌های خویش را سندیتی از جنس نور و الهام الهی آرایش و آرامش داده، هم‌چنین قلب عطشناک شیفتگان ولایت و هدایت را از این طریق سیراب می‌کند، زیرا شهدا طبق وعده الهی در قرآن کریم، زنده و جاوید هستند، همچنان که مهر تأیید بر این مدعی از نوع بشارت‌های آنان بر وقوع شهادتشان درک می‌شود.

 

اوایل تیرماه سال ۱۳۶۰ به مناسبت شهادت ۷۲ تن از یاران اصیل امام و انقلاب از گیلان به تهران آمده بودم. عصر روز چهاردهم تیرماه علی آقا تلفن كرد و گفت: «فردا شهید می‌شوم. به دلم افتاده و می‌دانم به لقاء الله خواهم رسید.» بغض گلویم را گرفت و با ناراحتی پرسیدم: «چرا این طور تصور می‌كنید، شما كه تاكنون تلفن‌ها و تعقیب‌های زیادی داشته‌اید، اگر ممكن است به جای چهارشنبه امروز به دنبال من بیایید.» نگذاشت جمله‌ام تمام شود و با لحن خاصی گفت: «هرگز میدان را با تهدید خالی نمی‌كنم.»

دکتر انصاری رسیدگی به مستمندان و فقرا را از عمق جان باور داشت و وتوفیق در عبادت را از برکات دعای آنها می‌دانست، از همین رو رفتار ایشان با محرومین و ناتوانان جامعه بسیار متواضعانه بود؛ این چیزی نبود جز از برآیند اعتقادی و اخلاقی آن شهید که در حال حاضر جامعه عدل محور به آن نیاز مبرم دارد، به همین سبب در وصیت خوانی شهدا نیاز است که به یک فرهنگ نوین اجتماعی ارتقا پیدا کند، این ادبیات شهدا که در زیر می‌آید، انصافاً قلب پاک و مطهر دانش‌آموز و دانشجو را در برابر هجمه دشمنان درون و برون بیمه می‌کند.

 

علی خیلی آرام در كنارم نشست و گفت: «چند روز بیشتر به عید نمانده، حدود ۳۰۰ تومان دارم، می‌خواستم برای شما هدیه‌ای بخرم، ولی فكر كردم با این پول می‌توانم لباس‌های نو برای عید خانواده‌ای فقیر بگیرم. نمی‌دانم وظیفه‌ام چیست. فكر كردم اگر با شما در میان بگذارم و شما مرا تشویق كنید كه برای آنها وسایل بخرم، باعث می‌شود اگر این كار ثوابی هم داشته باشد، شما هم در این مسئله سهیم باشید و این بهترین عیدی برای همسرم است.

 

این عشق‌ورزی بدون منت در گفتمان شهید برای رجال کشوری و لشگری پیام‌ها دارد، باید بر این باور باشند اشخاصی که قصد خدمت جهادی و الهی دارند و می‌خواهند شهید‌گونه به مردم محروم وفادار و با غیرت کمک کنند، باید از درون خانواده خود فداکاری مدیریتی را آغاز کرده باشند که همین خصیصه در اخلاق خانوادگی شهید انصاری با همسرش، هم آموزش اعتقادات حقه و هم چنین رسیدن به قله‌های عبادت کاملا مشهود و مذکور است. 

در میان رجال اجرایی کشور، کسانی از جاده صراط حق و حقیقت و صداقت به بیرون نمی‌روند که شیطان و شیطان صفتان آنها طمع نورزند، این  مهم زمانی میسور و ممکن می‌شود که در مبارزه با ظالمین از نفس خویش حرمت‌زادیی و طهارت‌افزایی داشته باشند و الا چگونه ممکن است ذات نایافته از هستی‌بخش، نجات‌بخش و چاره‌ساز مستضعفین و پابرهنگان مستکبر‌شکن شود.

 

نمی‌دانم در کدامین زمان ایمان به ظهور خواهد رسید و نمی‌دانم که سرنوشتت به کجا خواهد انجامید، اما پدروار به تو می‌گویم آن چنان باش که زنان اسوه روزگار بودند، مانند فاطمه(س) و زینب(س) فریادرس مظلومین و خصم ظالمین باش و به خانه مظلومین در مقابل آفتاب‌سوزان شرایط زمان سایبان باش و بر سر ظالمین فریاد بزن، در مقابل مظلوم متین و موقر باش، اما در مقابل ظالم سکوتت را بشکن و بر سرشان فریاد زن و فریادت را به شیون مبدل کن و شیون را به پیکار و پیکار را به جهاد، لازم است که در مرحله اول جهاد با نفس را مراعات کنی که خود بودن و خودپسندی ریشه اعمال نیک را نیز فنا کند.

نکته بسیار مهم در این برش از توصیه شهید همان هشدار عزت‌آفرین است که اگر مسئولین کشور دچار آن شوند، یعنی از عجین کردن حق و باطل معجونی بسازند برای تصاحب قدرت و ثروت، دشمنان را بر نسل جوان و ارزش‌های انقلابی پر طمع می‌گردانند که در تاریخ اسلام و جهان به خوبی و شفاف هویدا است که اکثر سلطه استکبار بر مسلمانان از همین راه و مسیل و مسیر بوده است.

 

«ای (دختر) کوچک ضعیف ولی امید‌بخش، بدان که چشم روزگار از تمام حرکتت و افعالت عکسبرداری می‌کند و همه اعمالت روی همگان تصویر زیبا و زشت می‌گذارد آن چنان زیست کن که همه از دستت آسوده خاطر باشند و آنچنان برای دیگران شتاب که همه از نبودنت ناراحت باشند. دخترم همیشه معاشرت و دوستیت با کسانی باشد که راه خدایی را می‌پیمایند و آن چنان با آنها معاشرت کن که چون حلقه‌های بهم پیوسته زنجیر پای گیر گنهکاران و یار مظلومان و خصم ظالمان باشید. از آن کس که همیشه در پی تمجید و تعریف توست دوری کن، چون اگر طوری زندگی کنی که همه از تو راضی باشند، حق و باطل را در هم آمیختی. طوری زیست کن که دوستان خدا یارت باشند و دشمنان او به تو نفرت ورزند. چون اگر عملت دشمنان خدا را راضی کند باید در ایمانت شک نمود.»

سبک شهدا گرامی در اکرام مستضعفان بر این ۳ ضلع استوار بوده است که تولید حداکثری و مصرف حداقلی و سخاوت بی‌منت، چراکه این مثلث شرافت آفرین  شهیدان راه برون‌رفت از اقتصاد ظالمان جهان سرمایه‌داری را در بر داشته و هم چنین ورود به عرصه اقتصاد مقاومتی را چاره است، و نکته بسیار گفتنی و شنیدنی است که در این سبک پدیده آمده آن است که اگر زندگی شهیدان شرافتمندانه از خود به جای گذاشته‌اند، به آن سبب بوده که مانع از حراج شدن شرافت فقرا و محرومین گردیده‌اند. 

 

«و تو ای دخترم، كوله بارم را بر دوش گیر و فرزند شهادت باش. همرزمان تو در هفدهم شهریور ماه غوغا به پا كردند و با سمیه‌ها همراه شدند. تو نیز همچون سمیه از حق پیروی كن و بدان كه هیچ مكتبی غیر از اسلام یارای پیاده كردن عدالت اجتماعی را ندارد. بر سر مستكبرین فریاد زن، نسبت به مستضعفین خاضع باش ... اما تو ای همراهم(همسرم) با مشكلات زمانه مدارا كن و مانند سنگ صخره باش، بدان اگر شهید شدم، زهی سعادت. در هر صورت تو راهی را كه راه انقلاب حسین(ع) هست، ادامه بده و آنقدر تلاش كن تا به شهادت برسی. از مال دنیا چیزی ندارم كه برایت بگذارم ولی با شرافت زیستن را به یادگار گذاشتم كه تو نیز آن را ادامه دهی».

شهید انصاری هنر و زیبایی شناختی را در پشتیبان گیری از پرتو تشعشعات انسان مهذب و مجاهد تعریف و تفسیر کرده است، در حالیکه امروز تعریف زیبایی در جهان دنیا پرستان از ظاهر سازی و سرقت افکار و آثار دیگران، وهم چنین فریب کاری آشکار و پنهان و فطرت‌سوزی آدمی تشکیل و  تهمید می‌گردد، از همین رو کانون کریمانه و صمیمانه خانواده به ویرانه دهشتناکی در جهان غرب بدل گردیده است.

«اگر ُمردم در زیر عكس امام(ره) عكسم را جای دهید كه شاید ترشحات روحانی عظیم این مرد بزرگ بر تصویرم، غبار شرف گیرد.»

شهید انصاری در حیطه دانش ابتدا به ظرف و جایگاه آن توجه داشته است، به همین منظور همسر خود را به شناخت قرآن و آگاهی های لازم را برای عالم حقیقی شدن به ایشان توصیه می‌کند، چراکه خود در دوران تحصیلات تکمیلی در کشور امریکا به خوبی دریافته است که علم بی‌عاطفه و دانش بدون بینش قادر نیست انسان بسازد و مرز او را به حیوانات کاهش داده و ایشان را به مقام فرشتگان قرب بخشی بنماید.

 

«چیزی ندارم که برای تو باقی بگذارم ولی بدان که عمری را با شرافت زیستم و در مقابل ناحق هرگز سر تعظیم فرود نیاوردم. تو چو کوه استوار باش اگر کشته شدم زهی خوشبختی، بر مرده‌ام گریه مکن شیرزن باش و مقتدر. کوله‌بارم را برگیر و بقیه را هم را ادامه ده و هیچ‌وقت راه امام را تنها مگذار.اگر همه عدول کردند تنهای تنها به راهت ادامه بده تا در این راه تو نیز به شهادت برسی. از مرگ نهراس چون ترسوها جسارت مبارزه را ندارند. در مبارزه با ضد انقلابیون(مزاحمین اسلام) در هر نوعش مبارزه کن دختر شجاع باش و امیدوارم انقلاب را یاری کنی که خدا یاری‌کنندگان را دوست دارد. ای کاش می‌توانستم آن چیز را که در قلبم هست با تو بگویم ولی زبانم یارای گفتن و یارای نوشتن را ندارد. برای رسیدن به آگاهی و شناخت قرآن بخوان، تا در فهم بدانجا برسی که شک از دل تو زد دوده شود و برای رسیدن به شهادت روزشماری کنی. در هر سنگر مبارزه مادرت را نیز همراه ببر».