سگ‌گردانی گونه‌ای معکوس‌روی در تربیت است / فقر انسان‌شناختی؛ مهم‌ترین عامل
کد خبر: 3987405
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۱
مسئله‌شناسی پدیده وارداتی «سگ‌گردانی» / ۱

سگ‌گردانی گونه‌ای معکوس‌روی در تربیت است / فقر انسان‌شناختی؛ مهم‌ترین عامل

عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد با اشاره به اینکه خداوند حکمت‌هایی را در خلقت سگ قرار داده، گفت: این بدان معنا نیست که می‌توان انس، رفاقت و ملازمت دائمی و تبادل عاطفی و احساسی با موجودی داشت که از حیث مرتبه وجودی سطح پایین‌تری دارد زیرا این امر منجر به مخدوش شدن تعالی‌طلبی انسان می‌شود.

پدیده سگ‌گردانی معضلی نوظهور است که به‌صورت ناقص از غرب تقلید شده و ضمن تناقض‌های آشکار با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، آثار سوء آن در جامعه در ساحت‌های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی و... بیش از پیش ظهور و بروز یافته است. سال‌ها قبل پدیده نگهداری و انس و الفت با حیوانات به‌ویژه سگ و گربه تنها در میان قشر مرفه جامعه رواج داشت، امروزه اما سگ‌گردانی به یک تفریح عمومی برای نسل جوان تبدیل شده و بسیاری از افراد جامعه با انگیزه‌های گوناگون به نگهداری و انس و الفت با سگ روی آورده‌اند. ایکنای چهارمحال‌وبختیاری در سلسله گفت‌وگوهایی با کارشناسان ابعاد گوناگون این پدیده را با رویکرد مسئله‌شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد داد؛ در بخش نخست این گفت‌وگوها، یک مدرس دانشگاه پدیده سگ‌گردانی را از حیث اخلاقی و تربیتی مورد تحلیل قرار داده که این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

عزیزالله مولوی، استادیار فقه و حقوق اسلامی دانشگاه شهرکرد با اشاره به اینکه سگ‌گردانی از حیث تحلیلی پدیده‌ای ذوابعاد است که می‌تواند با رویکردهای جامعه‌شناختی، روانشناختی، فرهنگی، مدیریتی، انسانی، پزشکی، فقهی و شرعی، اخلاقی و تربیتی و قانونی، مورد بررسی قرار گیرد، اظهار کرد: به نظر می‌رسد پرداختن به ابعاد اخلاقی و تربیتی و تبیین آثار اخلاقی این پدیده فرهنگی بیش از سایر ابعاد باید مورد توجه قرار گیرد؛ قطعاً هستی‌شناسی، آسیب‌شناسی و تحلیل جامع این پدیده می‌تواند نتایج مطلوبی را در حوزه درمان در تمامی حیطه‌های یاد شده در پی داشته باشد.

فقر انسان‌شناختی؛ مهم‌ترین عامل پدیده ناصحیح سگ‌گردانی

وی ادامه داد: رفاقت و انس دائمی و تبادل عاطفی انسان با حیوان و سگ حکایت‌گر نقص معرفتی است که این نقص نیز بیش از هر چیز از فقر انسان‌شناختی نشأت می‌گیرد و به‌قول مولویِ انسان‌شناس و فیلسوف: «ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش، چون چنینی خویش را ارزان فروش؟» به تعبیر این شاعر، انسان تاج كَرَّمْنَا بر سر دارد، انسان دردانه خلقت و خلیفةالله بر روی زمین است و تمام کمالات عوالم هستی در انسان جمع است. همچنان که حافظ می‌گوید: «همایی چون تو عالیقدر و حرص استخوان تا کی، دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی.»

این مدرس دانشگاه با ذکر اینکه صحبت از ددمنشی، نحوست یا منفور بودن حیوانی مثل سگ نیست، افزود: سگ حیوانی است که در قرآن کریم نیز از آن نام برده شده و بزرگان نیز در جاهایی به ستایش این حیوان پرداخته‌اند، همچنان که مولانا سروده است: بسی اسرار با سگ در میان است، ولیکن ظاهر او سد آن است؛ پیداست که خداوند حکمت‌هایی در خلقت سگ قرار داده اما این بدان معنا نیست که می‌توان انس و رفاقت و ملازمت دائمی و تبادل عاطفی و احساسی با موجودی داشت که از حیث مرتبه وجودی سطح پایین‌تری دارد چرا که این امر منجر به مخدوش شدن تعالی‌طلبی انسان می‌شود؛ سگ‌گردانی گونه‌ای معکوس‌روی در تربیت است.

مولوی با طرح این پرسش که چرا انسان‌ها ارتباطی عمیق و پردامنه با سگ برقرار می‌کنند؟ گفت: یکی از علت‌ها که می‌تواند مهم‌ترین علت هم باشد این است که انسان‌ها عموماً از نقدشوندگی گریزان هستند بی‌آنکه بدانند نقد لازمه تعالی، کمال و ارتقای سطح وجودی است؛ بنابراین یکی از بنیان‌های فکری و فلسفی ارتباط عاطفی عمیق و همیشگی با سگ گریز از نقد شدن و غفلت از آثار مثبت نقدشوندگی است.

وی با تصریح اینکه مبحث تنهایی در عصر جدید توسط اندیشمندان حوزه‌های مختلف مورد مداقه‌های فکری و حکمی همه‌جانبه قرار گرفته است، توضیح داد: با وجود پیشرفت‌های فراوانی که در حوزه فناوری ارتباطی ایجاد شده، مقوله تنهایی یک وضعیت آزارنده است که ذهن و روان انسان امروز را می‌گزد. ریشه این تنهایی غفلت از ارتباطات عمیق معنوی و عریانی کمالات باطنی و درونی انسان است و انسان در این حالت هیچ چیز ارزشمندی برای نازش و احساس شادمانی ندارد؛ درمان چنین حالتی در تقویت بنیان‌های روحی و کمالات و ارتباط با حقایق معنوی نهفته است.

سگ‌گردانی و آثار سوء تربیتی

مولوی تصریح کرد: انسانی که از درون احساس تنهایی و پوچی می‌کند و حال درک این وضعیت را ندارد، به‌صورت ناخودآگاه، برای رفع این نقیصه و رهایی از این وضعیت نامطلوب نیاز به برقراری ارتباط با یک موجود در درون او تقویت می‌شود و به حیوانات روی می‌آورد.

وی عدم توجه به کمالات و رشد عقلی را یادآور شد و بیان کرد: حیوانات از حیث رشد معرفتی دارای سطحی محدود و مشخصی دارند، هیچ آثاری از فرهنگ و فرزانگی و رشد هنری در جامعه سگان و گربه‌ها مشاهده نمی‌شود حال آنکه انسان‌ها در این مسیر در هر لحظه پیش‌رونده هستند. بنابراین ارتباط دایمی با سگ سبب عدم رشد عقلی انسان می‌شود و دستاوردها و موفقیت‌های انسان را در سطحی پایین نگه داشته می‌دارد.

این مدرس دانشگاه با اشاره به قواعد عام اخلاقی کانت، گفت: بر اساس این قواعد، انسان در انجام هر کاری ابتدا باید از خود بپرسد آیا دوست دارد این کار به یک قانون عام تبدیل شود؟ اگر هر کسی حیوانی را دوست دارد و آن‌را در سطح خیابان و در خانه نگهداری کند، باید از خودش بپرسد آیا با این کار نظام عقلانی و انسانی مختل نمی‌شود؟ بنابراین سگ‌گردانی با قاعده عام اخلاقی برون‌دینی نیز سازگار نیست.

مولوی با ضروری دانستن تمایز میان خوشایندها و مصلحت‌ها، توضیح داد: معمولاً انسان از هر مقوله‌ای خوشش آمد و اندک لذت و جذابیتی برایش داشته باشد غافل از مصلحت‌ها به آن مقوله روی می‌آورد، غافل از اینکه هویت، سعادت، تعالی، پیشرفت اجتماعی و کرامت و شأن انسانی متفاوت از شأن حیوان است و هر یک مصلحت‌های متفاوتی را می‌طلبد. باید پرسید آیا حیوان‌دوستی و سگ‌گردانی و اقداماتی نظیر عقیم کردن حیوان، محبوس ساختن در خانه یا قفس، دستکاری ژنتیکی و اجبار حیوان به تبعیت از قوانین و مصلحت‌های زندگی انسانی به مصلحت حیوان است؟

عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد با اشاره به این ادعای ناصحیح که سگ‌گردانی مدافع حقوق حیوانات است، تصریح کرد: این عمل عین خودکامگی، خودفریبی و درک ناقص است که حیوان را که اقتضائات و مصلحت‌های ویژه خود را دارد، به دلیل دوست داشتن در چارچوب حیات انسانی محدود کنیم؛ بنابراین سگ‌گردانی نوعی مخالفت و ضدیت با حقوق حیوانات است.

مولوی در تشریح آثار اخلاقی و تربیتی سگ‌گردانی، بیان کرد: در دستورالعمل‌های تربیتی اندیشمندان این حوزه آمده است که انسان معمولاً از همنشین و محبوب خود تأثیر می‌پذیرد و برای تشبه و تخلق به شخصیت محبوب و جلیس خود تلاش می‌کند، در جایی که این محبوب و همنشین یک حیوان باشد، خودبخود خوی و گرایش و اقتضائات و خواهش‌های انسانی جای خود را به گرایش‌ها و غرایز حیوانی داده و انسان را در همین حد محدود نگه می‌دارند.

وی با اشاره به بیتی از مولانا «می‌رود از سینه‌ها در سینه‌ها، از ره پنهان صلاح و کینه‌ها»، توضیح داد: زمانی که دو نفر شبانه‌روز همدم و همنشین یکدیگر باشند، از خوی یکدیگر تأثیر می‌پذیرند بنابراین انسان از حیوان متأثر و رفته رفته گرفتار این پندار باطل می‌شود که گویا انسان نیز چیزی جز غرایز مادی نیست؛ حال آنکه کمالات نامتناهی فراوانی در وجود انسان نهفته است.

سگ‌گردانی؛ فرهنگ وارداتی ناقص

مولوی با ذکر اینکه استفاده از کلب معلَم به‌ویژه در روستاها برای حراست و حفاظت از دیرباز مرسوم بوده است، افزود: اما در سگ‌گردانی سخن از ابراز محبت افراطی ناموجه به حیوان است که یک معضل نوپدید و آسیب تلقی می‌شود بنابراین سگ‌گردانی از حالت مرسوم گذشته خود خارج شده و سگ مورد ابراز محبت غیرضروری و ناموجه انسان قرار می‌گیرد.

وی تأکید کرد: امروزه همچنین با موضوع فرزند انگاری سگ مواجه هستیم که در فرهنگ ما در حال بروز و ظهور است، رسانه‌های ضد ایرانی نظیر بی‌بی‌سی یا اینترنشنال سعودی یا من و تو که از تحریم دارو علیه ایران حمایت می‌کنند در مورد وارد ساختن گونه‌های مختلف سگ و غذای سگ و... به کشور اقدامات تبلیغی و حمایتی انجام می‌دهند؛ پیداست که یک توطئه فرهنگی در عقبه موضوع سگ‌گردانی وجود دارد که بنیان خانواده، کارکردهای تربیتی، جمعیت و انسجام اجتماعی، فرهنگی و هویتی ما را نشانه گرفته است بنابراین باید در مقابله با این پدیده فرهنگی حساسیت و جدیت بسیاری به خرج داد.

مولوی بیان کرد: ترویج سگ‌گردانی به یکی از استراتژی‌های کلان کنترل جمعیت برای کسانی تبدیل شده که در پی ضربه زدن به منافع کشور هستند و همین نگاه کافی است تا به ضرورت کنترل و مقابله با این پدیده پی ببریم.

این مدرس دانشگاه با ذکر اینکه نگهداری از سگ برای اهداف غیر حفاظتی و انس و الفت با این حیوان یک پدیده فرهنگی وارداتی است، ادامه داد: این فرهنگ وارداتی به‌صورت ناقص وارد فرهنگ ما شده است. ضمن اینکه نمی‌توان نگهداری از حیوانات و سگ‌گردانی را عامل پیشرفت و مدرنیته غرب دانست بلکه قوت غرب مرهون علم و صنعت و پیشرفت دانش و فناوری است. بنابراین شایسته نیست زباله‌های فرهنگی را که در دیگر جوامع تجربه و معایب آن آشکار شده در جامعه خودمان بازخوانی و اجرا کنیم بلکه باید به مقابله همه‌جانبه با آن بپردازیم.

انتهای پیام
captcha