به گزارش ایکنا، سیدمجتبی حسینی، نویسنده و پژوهشگر دین، شب گذشته، 24 مرداد، در ادامه سلسله جلسات دهه اول محرم، به شرح عباراتی از زیارت جامعه کبیره پرداخت که متن آن را میخوانید:
بحث به اینجا رسید که اگر خیر ذکر شود، یعنی اگر اسمی از خیر برده یا ایجاد شود، اولِ خیر، اهل بیت(ع) هستند و معدن، اصل، فرع، ماوی و منتهایش نیز آنها هستند.
در مورد ابتدای این آفرینش نظرات متعددی داده شده است و تفاوت این نظرات را در حوزههای انسانشناختی، روانشناختی و جامعهشناختی داشتهایم؛ یعنی آن نظریات صرفا نظری یا فلسفی یا فیزیکی به نظریات جامعهشناختی، انسانشناختی و هنر سرایت میکند. یک عده از فلاسفه که اعتقادی به خدا نداشتند اول بودن خلقت را به عالم دیگری وصل کردند؛ مانند تصادف که البته تصادف نداریم و وقتی ما چیزی را نمیدانیم، اسمش را تصادف میگذاریم. همه طبق قوانین این عالم است و اگر سنگی پرتاب شود و به ماشینی بخورد، اصلا تصادفی نیست، بلکه جنبه عِلّی دارد.
این اواخر که نظریات فیزیکی و کیهانشناسی در سطح اعلی و ظریف مطرح میشود، میگویند اگر قرار باشد اول درست شدن این عالم را مطرح کنیم، آخر سر به نقطهای میرسیم که انفجار اولیه است و سعی کردهاند این مقاطع را طراحی نظری و ریاضی کنند، ولی آن اول را نمیدانند که چه چیزی است و باید بحثهای ریاضی صورت بگیرد تا حدسی بزنند. پس بحث تازهای نیست و این اول بودن بعدا تبدیل به نظریه فلسفی میشود و نظریه فلسفی نیز تبدیل به نظریات روانشناختی و جامعهشناختی و اخلاقی و ... میشود و در فرهنگ انسانها دخالت میکند و این نظریه بیگبنگ کمکم دارد تاثیرات خودش را در برخی از دیدگاههای جامعهشناسان و روانشناسان میگذارد.
ما هم به اینجا رسیدهایم که میگوییم اگر خیری ذکر شود، شما(اهلبیت) اول آن هستید. ما این روایت را شنیدهایم که اولین چیزی که خداوند خلق کرد، عقل بود. البته شخص دیگری ممکن است بگوید تصادف یا انفجار اولیه. در نتیجه پس از میلیونها سال، ما انسانها وقتی میخواهیم به گذشته خود فکر کنیم چطور فکر میکنیم؟ برخی به یک تصادف و برخی به یک انفجار فکر میکنند و ما به یک خلقت که از عقل شروع شده است.
این بحث فعلا روی میز است و کسی هم چالش جدی نکرده و یک بحث علمی هم هست. نظریه بیگبنگ که جدیتر شده، بیشتر رواج یافته است، اما ما میگوییم اولین چیزی که خدا خلق کرد، عقل است و انسانی که دنیایش را اینطور میبیند، حقش نیست که مسائل عقل را درست متوجه نشود و بیخیال باشد. سپس روایت دیگری داریم که میگوید اولین چیزی که خدا خلق کرد، آب بود. این یا دو مرحله از خلقت را میگوید یا عقل و آب در آن عالم یکی هستند اما جلوههای مختلفی دارند. یک بار ابن عباس از پیامبر(ص) سؤال کرد که اولین چیزی که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود اولین چیزی که خدا خلق کرد نور نبی بود. بنابراین سه نظریه شد که عبارت از عقل، آب و نور نبی است.
مراد از آن آب چیزی است در یک عالمی و برای یک معنا و کارکرد دیگر. در بحث شجره هم اشاره شد که همهاش یک درخت نیست، بلکه عنوانی است و یک تجلی زمینیاش میشود همین درخت. حالا به جای اینکه خیر را در دوران سوم زمینشناسی و ... ببریم، قدرت دیدمان به قدری بلند است که گفتیم اولین چیزی که خدا خلق کرد نور نبی بود. «اول ما خلق الله» همان نور است. انتظار نداریم همه مردم بحث را متوجه شوند اما در حد نور نبی و عقل و آب که آب نشانه حیات و برکت است، میتوان فهمید. خلقت ما از اینجا آغاز شد. اول خلقت از نور آن هم نور نبی آغاز شد، یعنی همه از یک نور خلق شدند.
پیامبر(ص) در روایت دیگری فرمود که این نور به شقوق مختلفی تبدیل شد که یکی از آنها نور علی بن ابی طالب(ع) شد و یکی از آنها نور حضرت زهرا(س) شد. سپس خداوند نور فرزندم حسین(ع) را شکافت و از آن بهشت را خلق کرد و بهشت از نور حسین(ع) و نور حسین(ع) از بهشت افضل است. آیا فکر کردهاید که چرا در همه ادیان به انسان وعده بهشت داده شده است؟ چیزی که انسان ندیده چه جاذبهای برایش دارد که این همه کارها را نکنند یا بکنند تا به آن وعده برسند. علت این است که آن بهشت از نوری خلق شده که برای همه آشناست و جذابیت دارد و مسلمان و غیرمسلمان هم ندارد.
همه ما شنیدهایم وقتی خدا میخواهد اراده و چیزی را خلق کند، میگوید باش؛ پس میشود. اما کسی فکر نکرد که بین «کن» و «فیکون» فاصله است. وقتی میگوید که «کن» یک «کاف» و «نون» میگوید و فاصلهاش کم است، اما این فاصله چیست؟ اینطور نیست که خدا وقتی «کاف» را گفت و «نون» را هنوز نگفته، اتفاقی نیفتاده است. از دیدگاه نظری یک فاصله وجود دارد و باید ببینیم اینجا چه شده و برای ما سؤال است. وقتی که میخواهد بگوید «کن»، بین «کاف» تا «نون» بالاخره یک فاصله است. امام صادق(ع) در مورد امیرالمومنین(ع) صحبت کرد و فرمود: «امره بین الکاف و النون». آنجا که هیچ کسی نیست امر علی(ع) وجود دارد. اولین چیزی که خدا خلق کرد نور پیامبر(ص)، آب و عقل بود. حال به اینجا رسیدیم که حتی فاصله بین «کاف» و «نون» نیز امری دارد که ولایت کلیه علویه الهیه است. اصلا بحث خلقت آغاز نشده و بحث شخص نیست. عالم امر است نه خلق.
یعنی اگر خودت را به مبدأ این عالم وصل کنید، پروازی میکنید که میفهمید چقدر خودمان را پایین آوردهایم و در حد آجر و سنگ قرار گرفتهایم. باید بالا رفت و از آن افق قضیه را دید. وقتی کسی اینطور نگاه میکند، همه چیز را خیر میبیند و اینجاست که اول بودن خیر، که اهل بیت(ع) هستند، معنا پیدا میکند. این سیر یک وقت به مأوی و منتهی میرسد. تلاش تمام ادیان این است که انتهای مسیر انسان خوب باشد. به تعبیر حافظ: از دم صبح ازل تا آخر شام ابد/ دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود؛ یعنی ادیان میخواهند مسیری که درست پیش رفته است به درستی طی شود.
انتهای پیام