متن کامل این گفتوگو در ادامه آمده است:
الموسوی: در حقیقت امام حسین(ع) نماینده و وارث شرعی و بسطدهنده ارزشها و اصولی بود که پیامبر خاتم آورده بود، حضرت محمد(ص)، امیرالمؤمنین را به عنوان امام منصوب کرده و خطاب به عام و خاص بر امامت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تأکید کرده و فرموده بود: «الحسن و الحسین امامان قاما أو قعدا»(حسن و حسین امام هستند چه قیام کنند و چه قیام نکنند).
رسول اکرم(ص) به فرزندش، امام حسین(ع) مشروعیت و مأموریت قیام را داد. امام حسین(ع) وقتی دید که در دوران حکومت امویان جامعه با انحراف اخلاقی روبهرو است به قیام برخاست، امام در یکی از خطبههای خود به نقل از رسولالله فرمود: :«مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ»(اى مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار مىکند و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد).
این توصیف پیامبر اکرم(ص) از فرد ستمگر کاملاً با شخصیت یزید تطابق داشت و از همین رو امام حسین(ع) به مقابله با انحراف یزید رفت؛ اما چرا در مورد معاویه چنین نبود در واقع معاویه در طول حیاتش به دلیل صلح با امام حسن(ع) تا حدی دست و پا بسته بود.
مقابله با انحراف از زمان بعد از پیامبر(ص) توسط امام علی(ع) آغاز شد؛ زمانی که امام پس از واقعه ثقیفه به مقابله با انحراف رفت، بعد از او این مأموریت به امام حسین(ع) رسید. امام حسین(ع) هم با حضور در جنگها و یا از طرق دیپلماتیک به مقابله با انحراف و ظلم و فساد میرفت؛ اما در دوران حکومت یزید اتفاقاتی رخ داد که دیگر مقابله با آن از طرق دیپلماتیک امکانپذیر نبود. او شروع به ایجاد تفرقه میان مسلمانان کرد، بیتالمال را غارت میکرد و با جنبشهای اسلامی و هویت حکومت اسلامی برخورد میکرد؛ از همین رو امام حسین(ع) باید به مقابله با این هجمهها علیه دین اسلام میرفت چراکه حکومت و خلافت جامعه اسلامی به دست چنین حاکم ظالم و فاسدی رسیده بود.
همچنین امام حسین(ع) در پى اصرار «مروان بن حکم» براى بیعت با یزید، با قاطعیّت فرمود: «وَ عَلَى الاِسْلامِ، ألسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ»(هنگامى که امّت اسلامى به زمامدارى مثل یزید گرفتار آید، باید فاتحه اسلام را خواند! «وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَةِ»(یزید مردى است فاسق، میگسار و قاتل بىگناهان).
بنابراین همه این دلایل و انگیزهها حسین(ع) را وادار به مقابله با یزید کرد، زیرا او هم خلیفه شرعی است و هم مسئله دیگر، انحرافات موجود در آن زمان در سطح حاکمیتی و در سطح اخلاقی و فکری جامعه بود و همچنین پیامبر(ص)، امام حسین(ع) را مأمور قیام کرده بود. امام حسین میفرماید: ان الله قد امرنی بامر و انا ماض فیه»(خداوند به من دستوری داده و میخواهم به این خواسته عمل کنم). همانطور هم که پیامبر(ص) فرمود «حسین منی و انا من حسین» بدین معنا که رسالت و بقای دین و اسلام محمدی با حضور امام حسین(ع) گسترش مییابد.
در خصوص شیوههای گفتوگو میبینم که در زمان معاویه، امام حسین(ع) هم به خط مشی امام حسن(ع) و ترک مخاصمه متعهد بود، با وجود اینکه جنبشها و همچنین کتابهایی برای بیدار شدن مسلمانان پدید آمد، اما با مرگ معاویه و آمدن یزید، امام حسین(ع) شرایط را برای قیام مناسب دید.
یکی از مسائلی که باعث شد امام حسین(ع) راه گفتوگو را برای متقاعد کردن دشمن به کار گیرد، قضیه مأموریت مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین(ع) در کوفه بود؛ یعنی امام حسین(ع) مسلم را برای قتل و خونریزی به کوفه اعزام نکرد، بلکه او در آنجا به روش مسالمتآمیز از مردم برای امام بیعت میگرفت. امام حسین(ع) حتی در صحرای کربلا هم با سپاه کوفه وارد گفتوگو شد؛ اما این قوم با آن جنایت وحشتناک به مقابله با او رفتند.
در واقع نهضت امام حسین(ع) انقلابی است که انقلابیون و مردمی را که در هر دوران با ظالمانی چون یزید روبهرو هستند، بیدار کرده است؛ برخی سخنان امام حسین(ع) همچون «هیهات من الذله» یا اینکه میفرماید «مثلی لایبایع مثله»(مثل من با مثل یزید بیعت نمیکند) برای مستضعفان جهان، در هر زمان و مکانی است.
یعنی کسی که در راه خدا و پیغمبر(ص) ثابت قدم باشد، لازم است که با روشهای مسالمتآمیز و نظاممند به مقابله با دشمن برود، نه اینکه نسنجیده و بیبرنامه عمل کند. یعنی اگر هم میخواهد حرکتی داشته باشد باید همان شیوهها و مراحلی را که امام حسین(ع) دنبال کرد، پیش بگیرد.
بنابراین امام حسین(ع) و قیام او برای همه ملتها در زیر یوغ ستمگران درس بوده است، همان طور که در دوران شاهنشاهی در ایران یا در دوران صدام حسین در عراق مردم علیه این رژیمهای ستمگر به پا خاستند. در ایران امام خمینی(ره) به دنبال بیداری جوانان، علما و فرهنگیان و دیگران، اعلام قیام کرد.
امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) و یارانشان در مدرسه کربلا ارزشهای اخلاقی را ترسیم کردند. حسین(ع) سکوتش، قیامش و شهادتش جز با صبر نبود. صبر درس بزرگی از درسهای کربلاست. صبر زینب(س) و قدرت بردباری او درسی برای آیندگان بود. امام سجاد(ع) میفرماید صبر به منزله سر برای بدن است، یعنی اگر ایمان، بدن باشد، صبر، سر آن است، اگر سر برود، بدن هم رفته است و اگر صبر برود ایمان هم رفته است.
درس دیگر کربلا، رحمت است. امام حسین(ع) اوج رحمت است وقتی که با سیاهپوستان، بردگان و آزادگان مهربان است و سیاه و سفید برایش فرقی نمیکند.
امام حسین(ع) نماد رأفت و مهربانی حتی با دشمنانش بوده است، وقتی که حضرت زینب(س) از او میپرسد برادرم اباعبدالله چرا گریه میکنی؟ امام میفرماید من برای اینان (یزیدیان) گریه میکنم، زیرا به خاطر من به جهنم میروند.
در روایت دیگر امام حسین(ع) وقتی به رود فرات میرسد و میخواهد آب بنوشد رو به اسبش میکند و میگوید تو تشنهای من هم تشنهام پس آب بنوش؛ اینها نمونهای از عطوفت و مهربانی امام بوده است.
مدرسه کربلا و قیام امام حسین(ع) در واقع مشعلی است که به قول علما از آن زمان تا دورانهای دیگر و تا حال و آینده، روشن باقی مانده است.
ما در ایام عاشوراء اراده و ارزشها و اصولی را یادآور میشویم که لازم است انسان برای دفاع از آن ثابتقدم باشد و در این مسیر باید روحیه دینی خود و ارزشهای ثابت دینی را تقویت کند تا جامعه به سمت یک جامعه مادی و مهجور با معنویات و اصول دینی کشیده نشود.
یک جامعه زمانی میتواند مبتنی بر ارزشهای اخلاقی باشد که بداند، قیام امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه و رد فساد، شرب خمر، زنا و اقداماتی نظیر قتل بوده است.
در واقع قیام امام حسین(ع) نوری است که ما روشنایی حیات خود را از آن به دست میآوریم، زیرا این قیام برخاسته از قرآن و فرمان پروردگار بود و از همین رو میبینیم که در هر نسلی و در هر جامعهای آزادگان و اندیشمندانی هستند که علیه ظلم به پا میخیزند. امروز نیاز داریم که با کربلا و همه زنان و مردان کربلا زندگی کنیم، کسانی که زیباترین درس پایداری را ارائه دادند تا انسان و انسانیت باقی بماند و امت اسلام، زندگی پربرکتی بر پایه ارزشها و آموزههای دین داشته باشد.
گفتوگو: الهام مؤذنی
انتهای پیام