به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن محمدعلی انصاری؛ قرآنپژوه، شب گذشته 9 مهر با محوریت سوره «ذاریات» در فضای مجازی برگزار شد.
گزیده متن جلسه از نظر میگذرد؛
در محضر آیات سوره ذاریات هستیم. در مباحث پیشین به اینجا رسیدیم که خداوند سبحان پس از اینکه شرح حال گروهی را مطرح فرمود که فرورفتگان در جهل هستند، گروهی را مطرح کرد که کامیابان هستند. در جلسات قبل اشاره کردیم که تقوا چه معنایی دارد و معنای آن از نظر لغوی و اصطلاحی چیست و کارکردهایش را بر اساس آیات شریفه گفتیم.
آیه 15 سوره میفرماید: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ». کلمه «جنات» جمع «جنت» است، یعنی بوستانی که چنان اشجارش گسترده است که آفتاب، سطح زمین را نمیگیرد. «عیون» هم جمع «عین» به معنای چشمهسار است. آیه میفرماید که متقین در بوستانها و چشمهساران به سر میبرند. بدیهی است وقتی خدا بنا دارد جلوههای رحمت خود را در آن عالم ذکر کند، باید از جایی شروع کند که مطابق فهم امروز ما انسانها باشد. ما با عالمی مواجه خواهیم شد که علم به آن نداریم و نمیدانیم چگونه است مگر مقداری که به ما آگاهی داده شده است. دانشهای تجربی هم راهی ندارد تا دریچهای را به روی آن عالم باز کند.
به همین دلیل خداوند متعال هنگامی که بناست از حال و روز انسانهای وارسته سخن بگوید، از جایی سخن را آغاز میکند که با فهم امروزین ما موافق باشد. در ادامه سطوح فراتری گفته میشود که در حد راز است. با توجه به این نکته، میدانیم ما انسانها موجودی متمکن و دارای مکان هستیم، انسان موجودی مکانی است. مکانی بودن انسان اختصاص به دنیا ندارد و در جهان بعد هم مکان داریم. بنابراین توضیح درباره جایگاه انسان در آن دنیا از توصیف مکان شروع میشود و فضایش به گونهای توصیف میشود که برای ما آشناست.
ما دلبسته باغ و بوستان هستیم و به همین دلیل خداوند از جنت سخن میگوید. جالب این است وقتی فضای جنت توصیف میشود با مفهومی که حتی ما در دنیا از جنت داریم بسیار متفاوت است، یعنی باغهای دنیا با همه زیبایی که دارند تلاش و زحمت زیادی برای صاحبان خود دارند. این سختی و رنج در باغهای دنیاست. آنچه خدا به عنوان جنت مطرح میکند اولین ویژگیاش این است که در آن ناگواری و زحمت وجود ندارد. دومین نکته که در باغهای دنیا داریم این است که باغهای دنیا تابع شرایط جوی و فصل و روزگار هستند و همیشه خرم و سرسبز نیستند. از آن طرف ممکن است گاهی پا به باغی بگذارید که میوه نداشته باشد، ولی جنتی که خدا توصیف میکند همیشه بهار و جنات عدن است و در آن ثبات وجود دارد و هر آنچه انسان میل و اشتها کنند در آن هست. بنابراین اگر از جنت و بوستان سخن گفته میشود این جنت کجا و آن جنت کجا؟ اصلا ماهیت آن با ماهیت آنچه در دنیا میشناسیم متفاوت است. اولی ویژگی بوستان «عین» یعنی آب و چشمه است. در آنجا اختیار منابع آب به دست ساکنان آن است و هرجا اراده کنند چشمه جاری میشود.
در عبارت «آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ». «آخذین» به معنای «گرفتن» است. «اخذ» گرفتن با تمام قدرت است. وقتی چیزی کامل در اختیار انسان است اخذ به کار برده میشود. آیه میفرماید این بندگان شایسته الهی آنچه خدا به ایشان میدهد به تمام معنا میگیرند و برایشان تثبیت میشود و از تصرف مالکانه برخوردارند. آنچه خدا در این دنیا به ما داده است در اختیار ما نیست. مهمترین آنها مقوله عمر است. آیا ما اختیار عمرمان را داریم؟ نعمت دیگر نعمت جوانی است. آیا میتوانیم نعمت جوانی را برای خودمان نگه داریم؟
نکته دوم این است که خدا فرمود: «ما آتاهم». در ادبیات عرب برای دادن چیزی به کسی دو گونه تعبیر میشود: گاهی اعطا و گاهی ایتاء. اعطا یعنی چیزی به کسی بدهی و انتظار عوض داشته باشی. ایتا داد و ستدی است که در آن انتظار و توقع وجود ندارد. نمونه عالی آن در باب زکات است. ما ایتاء زکات میکنیم چون دهندگان زکات نسبت به گیرندگان، صاحب حق نمیشوند و نمیتوانند توقع و انتظاری داشته باشند. ما چنین حقی نداریم که اگر خمس و زکات میپردازیم، از گیرندگان انتظار داشته باشیم. خداوند علی اعلی که جان و نان داده و اصل وجود و کمال موجود را به انسان داده است در این آیه لفظ «ایتا» را به کار میبرد، یعنی این پرداخت الهی هیچ منت و انتظاری را در پی ندارد. این نکته خیلی ظریف است. خدا بالفطره انسان را به گونهای قرار داده که دوست ندارد کسی بر او منت بگذارد و به رخ او بکشد. به همین دلیل توصیه شده است که اگر به کسی خوبی کردی فراموش بکن.
روش قرآن این است وقتی خداوند عنوانی را مطرح میکند سریعا ریشهیابی هم میکند. مثلا بیان میکند اگر کسانی به سعادت دست پیدا کردند چه کارهای انجام دادند. این فایده ندارد که خدا لیستی از متقین را برای ما معرفی کند. وقتی خدا این عناوین را به ما نشان میدهد با اسامی نشان نمیدهد بلکه الگوها را به ما نشان میدهد. متقینی که در بهشت هستند چه کردند و رفتارشان چه بود تا ما آنان را الگو قرار دهیم و بدانیم که راهکار رسیدن به این موقعیت چنین است. به همین دلیل آیه میفرماید: «کانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ»، در همان دنیا محسن بودند. محسن کیست؟ کسی که کار حسن انجام دهد.
حسن دو معنا دارد: یک حسن نقطه مقابل قبح و قبیح است. معیار حسن و قبح چیست؟ ما دو معیار بیشتر نداریم: عقل و شرع. بر اساس معیارهای عقلانی و بر اساس معیارهای شرعی هرچه دارای پسندیدگی است حسن محسوب میشود و هرچه دارای پسندیدگی نیست قبیح است. دومین معنایی که برای حسن وجود دارد جنبه وصفی ندارد جنبه حاصل مصدری دارد. به این معنا ما یک حسنه و یک سیئه داریم، به معنای نیکی و بدی. پس محسن طبق معنای اول کسی است که در دنیا کارهای شایسته و کارهای نیک میکند و رفتارهای زشت را کنار میزند. محسن به معنای دوم یعنی کسی که نیکی را به جا آوردند و رفتار نیک انجام دادند. به زبان سادهتر محسن یعنی کسی که کار نیک انجام میدهد و کار را به نیکی انجام میدهد. ممکن است انسان کار شایستهای انجام دهد ولی شیوه انجام مهم است و شاید کسی کار خوبی را انجام دهد ولی کار را خوب انجام ندهد.
احسان دو شاخه دارد: یکی احسان برای خدا و دومی احسان برای مردم. محسن دو حیطه دارد. یکی در رابطه با خدا یعنی انسان بین خود و خدایش کارهای شایسته انجام دهد. در رابطه با انسانها هم همینطور است، یعنی انسان محسن آزاری به خلق ندارد و رفتار زشتی را در برابر مردم مرتکب نمیشود و هر کار شایستهای را که با خلق انجام میدهد به درستی و نیکوکاری انجام میدهد.
انتهای پیام