ضرورت رعایت اصل «عدالت» برای تحقق وحدت
کد خبر: 4007761
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۷
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب؛

ضرورت رعایت اصل «عدالت» برای تحقق وحدت

آیه 15 سوره شوری که مورد استناد رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز گذشته قرار گرفت از پنج دستور مهم برای جلوگیری از تفرقه و ایجاد وحدت تشکیل شده که آخرین دستور آن، برقرار عدالت و گسترش آن است و به عبارتی می‌توان گفت از منظر این آیه براى ايجاد وحدت رعايت اصل «عدالت» ضرورت دارد و این عدالت تنها محدود به یک عرصه نیست و همه حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، قضایی، سیاسی و ... را در برمی‌گیرد.

آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش ایکنا رهبر معظم انقلاب در سخنان روز گذشته به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) در جمع مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی ضمن تبیین مسائل مختلف پیرامون وحدت اسلامی و ویژگی‌ها و خصلت‌های مهم پیامبر اکرم(ص)، آیات بسیار زیادی از قرآن را به عنوان استنادات سخنان خود مطرح کردند.

یکی از مهمترین محورهای سخنان ایشان مسئله عدالت بود که در این راستا به 3 آیه قرآن کریم اشاره کرده و فرمودند: «یکی از مهم‌ترین و شاید بشود گفت مهم‌ترین هدف میانیِ بعثت پیغمبران، عدالت است. لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ اصلاً هدف ارسال رسل و انزال کتب این بود که قیام به قسط بشود، جامعه قائم به عدل و قسط باشد. در قرآن کریم از قول پیغمبر [میفرماید]: وَ اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم؛ این هم امر خدا است که بایستی عدالت انجام بگیرد. همه‌ عقلای عالم هم البتّه این را قبول دارند؛ یعنی حتّی ظالم‌ترین قدرت‌های عالم و عناصر شریر عالم نمی‌توانند منکر حُسن عدالت بشوند؛ حتّی بعضی‌ها با وقاحت تمام، ادّعای عدالت هم می‌کنند، در حالی که ظالمند! قرآن کریم عدالت را حتّی در مورد دشمنان لازم می‌داند؛ این کسی که دشمن ما است، در مورد او بی‌عدالتی نباید بکنیم. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلیٰ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقویٰ؛ با دشمن هم حتّی بایستی شما با عدالت رفتار بکنید. پس بنابراین، این هم یک وظیفه دیگر است و [مخاطب] این هم باز در درجه‌ اوّل ما مسئولین هستیم. شما هر تصمیمی که می گیرید، هر مقرّره‌ای که انجام می‌گیرد، چه در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب می‌کنید، چه در دولت، چه در بخش‌های مدیریّتی گوناگون دیگر در سراسر کشور، یکی از مهم‌ترین چیزهایی که مورد نظر قرار می‌دهید باید مسئله‌ عدالت باشد که آیا این بر طبق عدالت است یا نیست. یک جاهایی لازم است تا پیوست عدالت برای آن مقرّره ترتیب داده بشود که معلوم بشود که این مقرّر جوری انجام می‌گیرد، این قانون جوری اجرا می‌شود که بر طبق عدالت باشد.»

آیات مورد اشاره ایشان به ترتیب آیات 25، 15 و 8 سوره‌های حدید، شورا و مائده بودند که در اینجا به بیان تفسیرهای مربوط به آیه 15 سوره شورا می‌پردازیم.

متن آیه: «فَلِذَٰلِكَ فَادْعُ ۖ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ ۖ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ ۖ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ ۖ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ ۖ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا ۖ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ»

ترجمه آیه: «بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن، و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛ اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛ ميان ما و شما خصومتى نيست؛ خدا ميان ما را جمع مى‌كند، و فرجام به سوى اوست.»

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «اين جمله تفريع و نتيجه‌گيرى از مطالب گذشته است كه مى‌فرمايد: خدا براى همه انبياء يك دين تشريع كرده بود، ولى امت‌ها دو قسم شدند يكى نياكان كه با علم و اطلاع و از در حـسـد، در ديـن اخـتلاف انداختند، و يكى نسل‌ها كه در شك و تحير ماندند. به همين جهت خداى تعالى تمامى آنچه را كه در سابق تشريع كرده بود براى شما تشريع كرد، پـس تو اى پيامبر مردم را دعوت كن و چون آنها دو دسته شدند يكى مبتلا به حسد يكى مبتلا به شک، پس تو استقامت بورز و به آنچه مأمور شده‌اى پايدارى كن و هواهاى مردم را پيروى مكن.

لام در جـمله (فلذلک) لام تعليل است و بعضى گفته‌اند لام به معناى (الى) است و معناى جمله اين است كه: پس به سوى همين دينى كه برايتان تشريع شده دعوت كن و در مأموريت پايدارى نما.

كلمه (و استقم) امر از استقامت است كه به گفته راغب به معناى ملازمت طريق مستقيم است و جمله (و لا تتبع اهواءهم) به منزله تفسير كلمه (استقم) است.

(و قل آمنت بما انزل اللّه من كتاب)؛ در اين جمله مى‌فرمايد: بگو به تمامى كتاب‌هايى كه خدا نازل كرده ايمان دارم و در تصديق و ايمان به كتب آسمانى مساوات را اعلام كن و معلوم اسـت كه مراد از كتب آسمانى كتاب‌هايى است كه مشتمل بر شريعت‌هاى الهى است.

(و امرت لا عدل بينكم)؛ بعضی از مفسرين گفته‌اند: لام در جمله (لا عدل) لام زائد است كه تنها خاصيت تأكيد را دارد، نظير لام در (لنسلم) در جمله (و امرنا لنسلم لرب العالمين). معناى جمله مورد بحث اين است كه: و من مأمور شده‌ام بين شما عدالت برقرار كنم، يعنى همه را به يك چشم ببينم، قوى را بر ضعيف و غنى را بر فقير و كبير را بر صغير مقدم ندارم و سفيد را بر سياه و عرب را بر غير عرب و هاشمى را و يا قرشى را بر غير آنان برترى ندهم. پس در حقيقت دعوت متوجه به عموم مردم است و مردم همگى در برابر آن مساويند.

پس جمله (امنت بما انزل اللّه من كتاب) مساوى دانستن همه كتاب‌هاى نازله است از حيث اينكه بايد همه ايمان آورند و جمله (و امرت لاعدل بينكم) مساوى دانستن همه مردم است از حيث اينكه همه را بايد دعوت كرد، تا متوجه شرعى كه نازل شده بشوند.

بعضى ديگر از مفسرين گفته‌اند: لام در جمله (لاعدل بينكم) لام تعليل اسـت و معناى آن اين است: اين كه من مأمور شده‌ام بدانچه مأمور شده‌ام بدين جهت بوده كه بين شما عدالت برقرار كنم و نيز درباره عدالت بعضى گفته‌اند: مراد از آن، عدالت در داورى است. بعضى ديگر گفته‌اند: عدالت در حكم اسـت و بعضى ديگر معناى ديگرى كرده‌اند، ليكن همه اين معانى از سياق آيه به دور است و سياق با آن.»

در واقع این به معنای مبنا و اصل بودن عدالت است که از دعوت مردم به دین آغاز می‌شود و همه مردم را به طور مساوی در برمی‌گیرد و در ادامه سایر شئون زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را نیز شامل می‌شود. این آیه به نوعی شکل دیگری از آیه معروف 25 سوره حدید است که در آنجا هدف از بعثت پیامبران را برپاداشتن قسط و عدل توسط خود مردم بیان کرده بود.

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز درباره این آیه در تفسیر نمونه چنین بیان می‌دارد که «از آنجا كه در آيات قبل مسئله تفرقه امت‌ها بر اثر بغى و ظلم و انحراف مطرح شده، در آيه مورد بحث پيامبر (ص) را دستور مى‌دهد كه براى حل اختلافات و احياى آئين انبيا بكوشد و در اين راه نهايت استقامت را به خرج دهد. مى فرمايد: (انسانها را به سوى آئين واحد الهى دعوت كن و از اختلافات برهان؛ فلذلك فادع). سپس دستور به استقامت در اين راه داده، مى‌گويد: (آن گونه كه مأمور شده‌اى ايستادگى كن؛ و استقم كما امرت).

جمله (كماامرت؛ آن چنانكه مأمور شده‌اى) ممكن است اشاره به مرحله عالى استقامت و يا اشاره به اينكه استقامت هم از نظر كميت و كيفيت و مدت و خصوصيات ديگر همه بايد منطبق بر دستور و برنامه الهى باشد و از آنجا كه اهواء و هوس‌هاى مردم در اين مسير از موانع بزرگ راه است در سومين دستور مى‌افزايد: (و از هوا و هوسهاى آنها پيروى مكن؛ و لا تتبع اهوائهم)، چرا كه هر گروهى تو را به تمايلات و منافع شخصى خود دعوت مى‌كنند، همان دعوتى كه سرانجامش تفرقه و پراكندگى و نفاق است. پا بر سر اين هواها بگذار و همه را گرد آیين واحد پروردگار جمع كن و چون هر دعوتى نقطه شروعى دارد، نقطه شروع آن را خود پيامبر (ص) قرار مى‌دهد و در چهارمين دستور مى‌فرمايد: (بگو من ايمان آورده‌ام به هر كتابى كه از سوى خدا نازل شده است؛ و قل آمنت بما انزل الله من كتاب)؛ من در ميان كتب آسمانى فرق نمى‌نهم، همه را به رسميت مى‌شناسم و همه را دعوت‌كننده به توحيد و معارف پاک دينى و تقوى و پاكى و حق و عدالت. آیين من در حقيقت جامع همه آنها و مكمل آنها است. من همانند اهل كتاب نيستم كه هر كدام ديگرى را نفى كند، يهود مسيحيان را و مسيحيان يهود را و حتى پيروان هر آیين نيز از ميان آيات كتب دينى خود آن را مى‌پذيرند كه با اميال و خواسته‌هاشان هماهنگ است؛ من همه را بدون استثنا پذيرا شده‌ام، چرا كه اصول اساسى همه يكى است.

از آنجا كه براى ايجاد وحدت رعايت اصل «عدالت» ضرورت دارد، در پنجمين دستور آن را مطرح كرده، مى‌فرمايد: (بگو من مأمورم كه در ميان همه شما عدالت كنم؛ و امرت لاعدل بينكم)؛ چه در قضاوت و داوری‌ها، چه در حقوق اجتماعى و مسائل ديگر.

به اين ترتيب آيه مورد بحث از پنج دستور مهم تشكيل يافته كه از اصل دعوت آغاز مى‌شود، سپس وسيله پيشرفت آن يعنى استقامت مطرح مى‌گردد، بعد به موانع راه كه (هواپرستى) است، اشاره شده، سپس نقطه شروع كه از خويشتن است بيان گرديده و سرانجام هدف نهایى كه گسترش و تعميم عدالت است عنوان شده است.

به دنبال اين پنج دستور، به جهات مشترک همه اقوام كه آن هم در پنج قسمت خلاصه شده، اشاره مى‌كند و مى‌فرماید:

ـ خدا پروردگار ما و شماست؛ الله ربنا و ربكم.

ـ اعمال ما از آن ما است و اعمال شما از آن شما و هر يك در مقابل اعمال خويش مسئوليم؛ لنا اعمالنا و لكم اعمالكم.

ـ در ميان ما و شما خصومتى نيست و هيچيک را بر ديگرى امتيازى نمى‌باشد و ما غرض شخصى با شما نداريم؛ لا حجة بيننا و بينكم.

ـ اصولا نيازى به احتجاج و استدلال نيست چرا كه حق به قدر كافى واضح شده، از اين گذشته سرانجام همه ما در يكجا جمع مى‌شويم و خداوند ما و شما را در قيامت جمع مى كند؛ الله يجمع بيننا.

ـ قاضى همه ما در آن روز يكى است. بازگشت همه به سوى او است؛ و اليه المصير.

به اين ترتيب هم خداى ما يكى است، هم سرانجام ما يكجاست، هم قاضى دادگاه و مرجع امورمان و از اين گذشته همه در برابر اعمال‌مان مسئوليم و هيچ‌ یک امتيازى بر ديگرى جز به ايمان و عمل پاك نداريم.»

براین اساس می‌توان از این آیه چنین استنباط کرد که:

ـ در برابر تفرقه‌هاى برخاسته از فزون‌طلبى، بايد در راه دين، استوار بود.

ـ تبليغ دين همراه با مشكلاتى است كه بايد تحمّل نمود.

ـ استقامتى ارزشمند است كه بر اساس حقّ و وظيفه باشد وگرنه حاصلى جز لجاجت ندارد.

ـ آنچه كه مخالف فرمان خداست، پيروى از هوس‌هاى مردم است.

ـ پيروى از هوس‌هاى مردم آفتِ دعوت به راه حقّ است.

ـ رهبر الهى بايد به اصول دعوت خود پايبند باشد و در برابر خواسته‌هاى نامشروع مردم تسليم نشود.

ـ اسلام، تمامى كتب آسمانى را مى‌پذيرد.

ـ عدالت خواهى خواست همه اديان الهى است.

ـ انبيا بايد حاكم و با نفوذ باشند تا بتوانند عدالت را در جامعه پياده كنند.

ـ بيان مشتركات بهترين زمينه دعوت است.

انتهای پیام
captcha