ابن‌سینا وام‌دار فارابی بود/ تبحر مؤسس فلسفه اسلامی در نواختن ساز
کد خبر: 4014951
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۲
حسن بلخاری:

ابن‌سینا وام‌دار فارابی بود/ تبحر مؤسس فلسفه اسلامی در نواختن ساز

حسن بلخاری، به ابعاد مختلف شخصیتی فارابی اشاره کرد و گفت: یکی از نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد تسلط فارابی در موسیقی است که در ساحت نظر و عمل چنین تسلطی داشته و در مجلسی که سیف‌الدوله سامان داده بود، چنان از ابزار موسیقی خود استفاده می‌کند که موجب تحسین دیگران می‌شود.

به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت حکیم «فارابی» به بهانه روز جهانی فلسفه، امروز، 30 آبان با سخنرانی جمعی از اندیشمندان، به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و به صورت مجازی برگزار شد.

در ادامه مشروح سخنان حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را می‌خوانید؛

نخست اینکه در اولین سالی که تقویم ملی ما ایرانیان به نام مبارک فارابی مزین شده و از امسال روز سی‌ام آبان که همزمان با روز جهانی فلسفه است به نام نامی فارابی اختصاص یافته است، در چنین روزی سلام و درود الهی به روح پُرفتوح فارابی می‌فرستم و از خداوند متعال خواستارم روح آن بنیادگذار فلسفه اسلامی را با روح اولیا و علما شاد و قرین و محشور و مأنوس بفرماید.

در طلیعه این همایش باید در مورد این روز و انتخاب روز جهانی فلسفه به عنوان روز بزرگداشت فارابی سخن بگویم؛ چون اصل پیشنهاد این روز یا ثبت این روز در تقویم ملی ما ایرانیان از انجمن آثار و مفاخر بود که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. معمولا رسم بر این است که روز ولادت یا وفات یک شخص را به نام روز او نام‌گذاری می‌کنند اما در مورد ولادت و وفات فارابی ابهامات جدی وجود دارد و همچنین در مورد تاریخ خلق آثارش هم ابهاماتی هست و از سوی دیگر چند نکته بسیار بنیادین و مهم در حیات فارابی و در تمدن اسلامی وجود دارد که اینها فوق‌العاده مهم‌تر از روز تولد یا وفات است. فارابی را بزرگ‌ترین فیلسوف مسلمان و مؤسس و بنیادگذار فلسفه اسلامی می‌دانند. فارابی را کسی می‌دانند که بزرگ‌ترین مغز جهان اسلام؛ یعنی ابن‌سینا از او بهره‌ها برده و متأثر از فارابی برده و گاهی اشکالات خود را با رجوع به فارابی حل می‌کرده است؛ بنابراین شیخ‌الرئیس فلسفه اسلامی در برخی از بنیادی‌ترین مسائل و مبانی وام‌دار فارابی است.

شیخ‌الرئیس وام‌دار فارابی بوده است

نکته دیگر اینکه، فارابی رأی فیثاغوریان را در این زمینه که موسیقی محاکات بانگ افلاک است و افلاک را محور قرار می‌دهد، قبول ندارد و این را در مقدمه موسیقی کبیر زیر سؤال برده است. ابن‌سینا در جوامع علم موسیقی شفا، این رأی فارابی را تأیید کرده و فارابی را تحسین‌کرده و او را از محققانی دانسته که به مسئله نظر می‌کند و نه به آرای سست و مندرس؛ بنابراین ادله مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهد حتی شیخ‌الرئیس وام‌دار فارابی است.

بنا بر این معانی و معانی دیگری که وجود دارد، روز سی‌ام آبان به نام روز فارابی نام‌گذاری شد. یکی از مهم‌ترین دلایل صوری‌اش هم این است که در تقویم ایران، روز سعدی، حافظ، ملاصدرا، ابن‌سینا، خواجه‌نصیر، شیخ بهایی و ... را داریم اما روز فارابی را نداشتیم و نداریم. از این‌رو به سمت روزی رفتیم که در جهان به نام فلسفه شناخته می‌شود و در تمدن اسلامی هم فلسفه با فارابی آغاز می‌شود. بنابراین یک نسبت وثیقی میان این نام مبارک با این روز جهانی و این واقعه جهانی وجود داشت و به همین دلیل این روز به نام روز فارابی در تقویم ما ایرانیان نام‌گذاری شد.

فارابی؛ اکبر فلاسفه مسلمین

در «وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان»، ابن‌خلکان به فارابی اشاره کرده و می‌گوید؛ ابونصر فارابی اکبر فلاسفه مسلمین است و کسی به مرتبت او در فنون فلسفه نرسیده است و اینها همه دال بر آن لقب بسیار درستی است که جناب دکتر داوری‌ اردکانی به ایشان دادند و فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی نامیدند. در ادامه هم ابن‌خلکان می‌گوید؛ شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا تحت تأثیر فارابی بوده است. رئیس جایگاه خود را دارد و مؤسس هم جایگاه خود را دارد و ابن‌سینا هم از آثار فارابی بهره‌مند شده است. از لحاظ تاریخی هم فارابی مقدم بر ابن‌سینا است. فارابی در سیصد و سی و نه هجری قمری فوت می‌کند؛ یعنی نزدیک به اواسط یا میانه قرن چهارم و بعد در حدود سی و یک سال بعد، ابن‌سینا به دنیا می‌آید.

دلایل مختلفی وجود دارد که فارابی را سزاوار مطلق عناوینی مانند اکبر فلاسفه و مؤسس و بنیادگذار فلسفه اسلامی می‌کند و همه اینها در به رسمیت شناخته‌شدن این روز در تقویم ملی ایرانیان به نام فارابی موثر بود. مثلاً فارابی لقب بلند و معظم «معلم ثانی» را دارد. گفته می‌شود که ارسطو را معلم اول نامیدند؛ چون او به حق معلمی کرد؛ یعنی علوم را طبقه‌بندی و تدوین کرد. شرط اول انتقال معلومات آن است که یک قاعده، طبقه و بنیادی از حیث ساختار داشته باشد تا بشود آن را منتقل کرد؛ یعنی در کشف‌ها به طبقه‌بندی نیاز نداریم اما در تعلیم و انتقال نیاز داریم و بعد می‌گویند فارابی هم «احصاءالعلوم» را نوشت و علوم را در تمدن اسلامی تبویب و تدوین کرد و بسیاری از علوم را اضافه کرد. این حرف درستی است و نظر غالب هم هست اما این لقب را، هم برای ارسطو و هم برای فارابی حصر در این دلیل کردن ظلم است.

جامعیت فارابی نسبت به ارسطو در چیست؟

در ارسطو و فارابی یک نقطه جوهری بسیار دقیق وجود دارد اما علاوه بر جامعیتی که در بیان مسائل دارند، این در قلمرو فارابی گسترده‌تر است؛ چون فارابی وارد حوزه‌های پزشکی، مهندسی، موسیقی و ... هم شده است. اما ارسطو وارد اینها نشده است. بنابراین یکی مسئله جامعیت و دیگری مسئله خردپذیرکردن معنا است.

این دو بزرگ در یونان و ایران فوق‌العاده مهم و مؤثر بودند و پس از فارابی است که بزرگی مانند ابن‌سینا را داریم و این نقش خردپذیر کردن و برهانی‌کردن و متد عقلی را به کار گرفتن، شأن معلمی است. از عظمت‌های دیگر فارابی این است که معلم ثانی است و بلکه در فلسفه بشری اینطور است. این بالاترین نسبت را با روز جهانی فلسفه پیدا می‌کند.

ماجرای نوازندگی فارابی در مجلس امیر سیف‌الدوله

نکته دیگر قدرت او در موسیقی نظری و مهم‌تر از آن، عملی است که ابن‌سینا این را نداشت. جالب است که عبدالقادر مراغه‌ای یک جمله کنایه‌ای به ابن‌سینا دارد که او به هر علمی که می‌رسید می‌گفت: «اینک مرد، کو علم» که نشان از قدرت ابن‌سینا در پرداخت نظری آن علم داشت اما وقتی به موسیقی رسید گفت: «اینک علم، کو مرد» که به تعبیر عبدالقادر مراغه‌ای، این کنایه از ناتوانی او در موسیقی عملی بود و یکی دو جا عبدالقادر علی‌رغم اعتراف به عظمت بخش موسیقی شفا این نکته را در موسیقی ابن‌سینا نقص و نقض می‌داند که در موسیقی عملی وارد نبود اما فارابی به‌قدری در موسیقی عملی استاد بوده که ابن‌خلکان اینطور بیان می‌کند که بین فارابی و سیف‌الدوله گفت‌وگویی صورت می‌گیرد. سیف‌الدوله به او می‌گوید: بنشین. فارابی می‌گوید اینجا یعنی پایین مجلس بنشینم یا آنجا؟ سپس فارابی بالا می‌آید و سیف‌الدوله از این کار ناراحت می‌شود و به زبان بومی می‌گوید: من چند سؤال از این پیرمرد می‌پرسم و اگر پاسخ نداد او را بیرون کنید. او مطمئن بود که فارابی نمی‌تواند این زبان را بفهمد اما فارابی می‌گوید: جناب امیر، صبر کن و به عاقبت امر بنگر و سپس می‌گوید: من بیش از هفتاد لسان را بلد هستم.

سیف‌الدوله نوازندگانی را دعوت می‌کند و فارابی خطاها را آشکار می‌کند. سیف‌الدوله حیرت می‌کند و می‌گوید: تو چیزی در این زمینه می‌دانی؟ فارابی می‌گوید: بله و اینجاست که ابزار موسیقی خودش را درمی‌آورد و طوری می‌نوازد که همه بخندند، بگریند، به خواب بروند و از خواب بیرون آیند. این روایت فقط برای ابن‌خلکان قرن هفتم نیست، بلکه در قرن چهارم هم اخوان‌الصفا بیست یا سی سال پس از وفات فارابی این را ذکر کرده که فارابی در موسیقی عملی بی‌نظیر بوده است.

انتهای پیام
captcha