مجید ناصری، از مدرسان و حافظان قرآن کریم استان اصفهان طی یادداشتی که آن را در اختیار ایکنا قرار داده است به بیان انتقاداتی در مورد طرح اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن کریم پرداخته است. متن این یادداشت در ادامه آمده است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ»
ترویج و گسترش معارف بلند قرآنی در میان آحاد مردم به خصوص نوجوانان و جوانان، از اهداف راهبردی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بوده، و از آغاز نهضت تاکنون همواره مورد تاکید رهبران و دلسوزان انقلاب و عالمان و فرهیختگان کشور بوده است. از این رو برای ارزشگذاری کلان در سطح جامعه و تشویق و سوق دادن مردم به امر تعلیم و تعلّم قرآن امتیازات قانونی در نظر گرفته شده است؛ هر چند این امتیازات در شأن قرآن و جمهوری اسلامی نیست، ولی با این حال نقطه مثبتی است که میتواند تا حدودی موجب جذب مردم به قرآن باشد.
در میان رشتههای مختلف قرآنی، حفظ قرآن به خاطر ویژگیهای ممتاز و ارزشهای ذاتی که دارد از صدر اسلام مورد توجه ویژه بوده و پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم (ع) ما همواره مردم را به حفظ قرآن تشویق میکردند؛ روایات بسیاری از ایشان در مجامع روایی ما موجود است.
بر همین مبنا علما و مراجع دینی از دیرباز برای حافظان قرآن احترام ویژهای قائل بودند، و حتی در زمینه شهریه طلاب علوم دینی، با وجود حساسیت بالایی که در صرف وجوهات شرعی داشتند، به طلاب حافظ قرآن اضافه شهریه پرداخت میکردند در رأس همه علمای امروز، بی گمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای (حفظه الله) هستند که از مشوقان همیشگی قرآن به ویژه حفظ هستند و آن هدف راهبردی بزرگ یعنی تربیت 10 میلیون حافظ قرآن را مطرح کردند.
البته تشویق به روخوانی و قرائت و حفظ قرآن همگی از این باب است که اینها مقدمه تدبر و فهم و عمل به قرآن است و اگر روی حفظ تاکید بیشتری شده، چون زمینه انس دائمی با قرآن و تدبر و فهم قرآن را بهتر فراهم میآورد. برای بهرهگیری از امتیازات قانونی حفظ قرآن، طرح ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن به عنوان ملاک احراز حافظ بودن و تعیین سطح حافظان مطرح شده و سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان مجری طرح تعیین شده است.
متاسفانه این طرح که اهداف اولیه آن درست و بهجا بوده، ولی به دلایلی که در ادامه بازگو خواهد شد به عاملی در ضدیت با هدف اصلی و منویات رهبر انقلاب که همان تشویق به حفظ قرآن است تبدیل شده و باعث دلزدگی، ناامیدی و ریزش قرآنآموزان و کاهش اقبال مردم بهحفظ قرآن و مراکز و مدارس قرآنی شده است. در واقع این طرح هدف قانونگذار را نقض کرده، و خود به مانعی برای رشد و گسترش قرآن در کشور شده است.
پیرامون اشکالات فنی دستورالعمل طرح ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن کریم و شیوه برگزاری آزمونها اجمالاً باید گفت در تدوین این دستورالعمل سختگیریهای بیجایی صورت گرفته که مبنای عقلی و شرعی ندارد، بلکه در مواردی ضد تعالیم قرآنی و دینی است و بخاطر این سختگیریها قبولی در آزمونها دشوار و برای برخی از حافظان دستنیافتنی شده است، بخصوص برای حافظان قرآن نوجوان و جوان که بیشتر شرکتکنندگان در این طرح هستند.
حدنصاب قبولی آزمون شفاهی حفظ درجه سه (معادل کارشناسی) نمره 80 از 100 و تعداد سؤالات 10 سؤال است. کسب این نمره از این تعداد سؤال برای بسیاری از حافظان دشوار است و اساساً برای احراز حافظ بودن در این سطح نیاز به این حد از سختگیری نیست. معمولاً نمره قبولی در مدارس و دانشگاهها حتی در مدارج علمی بالا نمره 10 یا نهایتاً 12 از 20 است، امّا در آزمون حفظ درجهسه نمره قبولی 16 از 20 در نظر گرفته شده است. معلوم نیست نمره قبولی 80 بر چه مبنایی تعیین شده، آن هم از 10 سؤال!! باید بررسی شود کدامیک از مراتب حفظ قرآن باید در این سطح لحاظ شود؟ و بر این اساس میزان سؤالات و حدنصاب قبولی تعیین شود. به نظر ما ملاک و معیار حافظ بودن در این سطح (درجه سه)، حد متوسطی از تسلط بر حفظ الفاظ قرآن است، نه آن حد بالایی که در مسابقات رسمی میان حافظان برجسته در نظر گرفته میشود. بر این مبنا پیشنهاد ما تعداد پنج سؤال، و حدنصاب قبولی نمره 60 یا نهایتاً 70 از 100 است. به همین نسبت تعداد سؤالات و حدنصاب قبولی آزمون شفاهی حفظ درجه دو و یک (معادل کارشناسی ارشد و دکتری) نیز باید کاهش یابد.
حدنصاب قبولی آزمون تجوید نمره 30 از 50 و حد نصاب قبولی صوت و لحن نمره 10 از 20 است. اگرچه ظاهراً حدنصاب قبولی این دو آزمون متناسب به نظر میرسد، ولی دو مسأله در این جا وجود دارد که باعث شده این حدنصاب نامتناسب و غیرعادلانه شود. مسئله نخست این که ظاهراً این دو آزمون همزمان با آزمون شفاهی حفظ گرفته میشود و کسر نمرات از همان 10 سؤال انجام میگیرد. این شیوه گرفتن آزمون سختگیرانه و غیرمنصفانه است، چرا که اولا حافظ باید همزمان بر روی حفظ و تجوید و لحن تمرکز داشته باشد و این کار سختی است، به خصوص برای قرآنآموزان نوجوان یا مبتدی که هنوز تجوید و الحان ملکه ذهنشان نشده است. ثانیاً کسر نمرات از 10 سؤال واقعا زیاد است و باعث زیاد شدن غلطها و پایین آمدن نمره میشود.
مسئله دوم این است که اساساً تجوید و صوت و لحن در رشته حفظ قرآن یک موضوع فرعی است و روا نیست حافظ قرآنی را که چندین سال زحمت کشیده تا کل قرآن را حفظ نماید، و آزمون کتبی ترجمه و حفظ مرحله اول را با موفقیت پشت سر گذاشته، به خاطر چند نمره از تجوید یا صوت و لحن مردود کنند. این غلطی بزرگ و فاحش است و باعث شده برخی از حافظان قرآن بویژه نوجوانان و خانوادههای ایشان از ادامه حفظ قرآن دلسرد و از بهرهبرداری از مزایای قانونی حافظان ناامید شوند.
اساساً هدف نزول قرآن تدبر و تعقل در آیات الهی است و حفظ قرآن مقدمه بسیار خوبی است برای انس و تدبر دائمی در قرآن. اما موضوع حُسن تلاوت و قواعد تجوید و فنون صوت و لحن قرائت قرآن با همه ارزشی که در جای خود دارند، باز موضوعاتی فرعی هستند که پرداختن بیش از حد به آنها و ارزشگذاری فراتر از آنچه لازم است، باعث بازماندن از حقیقت قرآن میشود، و جامعه قرآنی را به سوی حواشی و ظواهر کم فایده منحرف میکند لذا باید بررسی شود کدامیک از مراتب تجوید و صوت و لحن قرآن باید برای حافظان قرآن در این سطح (درجه سه) لحاظ شود؟ و بر این اساس شیوه برگزاری آزمون و حدنصاب قبولی تعیین شود. بر این مبنا به نظر ما باید تغییرات زیر در این زمینه انجام پذیرد؟
1. آزمونهای حُسن تلاوت (شامل تجوید و صوت و لحن و وقف و ابتدا) از آزمون شفاهی حفظ جدا شود، و در مرحله سوم (پس از آزمون کتبی ترجمه و حفظ و آزمون شفاهی حفظ) گرفته شود.
2.آزمونهای حُسن تلاوت در محدوده تلاوت 1 تا 2 صفحه از قرآن گرفته شود، نه بیشتر، و کسر نمرات در همان محدوده باشد.
3. آزمونهای حُسن تلاوت با خواندن قرآن از روی مصحف باشد، نه از حفظ.
4.حدنصاب قبولی تجوید کاهش یابد، و نمره 25 از 50 باشد، نه بیشتر. به همین نسبت حدنصاب قبولی آزمونهای درجه 2 و (معادل کارشناسی ارشد و دکتری) باید کاهش یابد.
5. اگر حافظی در آزمونهای حُسن تلاوت قبول نشد، امکان آزمون مجدد در دو یا سه نوبت بعدی برای وی فراهم باشد.
6. اگر حافظی در آزمونهای حُسن تلاوت قبول نشد، از آزمون شفاهی حفظ در سال بعد (همانند آزمون کتبی ترجمه و حفظ) معاف باشد.
7. اگر حافظی دارای نقص طبیعی در گفتار یا صوت بود، این نقص طبیعی در داوری محاسبه نشود.
8. ملاک قبولی نهایی حافظان باید مجموع نمرات سه آزمون کتبی ترجمه و حفظ، آزمون شفاهی حفظ، و آزمونهای حُسن تلاوت (تجوید، صوت و لحن، و وقف و ابتدا) باشد، تا اگر حافظی در حُسن تلاوت نقصی دارد، بتواند در ترجمه یا حفظ جبران کند.
موارد هشتگانه مذکور همه بهخاطر این است که اساساً در تعالیم اهل بیت نسبت به این گونه امور آسانگیری صورت گرفته است که در این باره به روایتی از کتاب الکافی جلد 2 صفحه 619 اشاره میکنیم که از امام صادق(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که: «مرد عجمی از امت من قرآن را عجمی میخواند و فرشتگان آن را به عربی صحیح بالا میبرند.»
منظور روایت این است که مردمان غیر عربی که قرآن را بدون رعایت تجوید و محسنات فنون قرائت، یا حتی با اعراب غلط میخوانند، خداوند از آنان با ارفاق میپذیرد، و نباید چنین اموری نقصان تلقی شود. چه بسا حافظانی که همچون بلال آن مؤذن و صحابی با وفای پیامبر، بخاطر نقص طبیعی در گفتار یا صدای خدادادی حنجره نتوانند حروفی را درست یا فصیح ادا کنند، و این نقایص نباید باعث سرزنش و کوچک شمردن ارزش واقعی آنان شود.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که؛ از مجموع دستورالعملهای مصوب آزمونها و مسابقات حفظ قرآن چنین به نظر میآید که نگاه طراحان این دستورالعملها بیشتر ناظر به مسابقات بینالمللی قرآن و رقابت با قاریان ممتاز کشورهای عربی و اسلامی است و این نگاه باعث شده عملاً سیاستگذاریها و ریلگذاریها در رشته حفظ قرآن به سوی قرائت قرآن منحرف شود، و این انتظار از حافظان قرآن ایجاد شود که علاوه بر حفظ لزوماً باید قاری قرآن نیز باشند، آن هم قرائت با تعریف خاصی از تجوید و صوت و لحن که بسیاری از مباحث آن ریشه و مبنای اسلامی ندارد و قاریان قرآن از روی عشق و علاقهای که به قرآن داشتهاند، این مباحث و فنون را ابداع کردهاند.
این نگاه غلط متاسفانه آسیب بزرگی به جریان حفظ قرآن در کشور زده است، و آزمونها و مسابقات حفظ قرآن را عملاً به مسابقات قرائت قرآن تبدیل کرده است و نشانگر این است که تصمیمگیران کلان قرآنی خود شناخت لازم و کافی از اهداف کلی قرآن ندارند، و گویا در حد برخی ظواهر ماندهاند و متاسفانه خودشان انس و قرابت چندان و درک درستی از حفظ قرآن ندارند، یا مایلند حافظان قرآن را نیز ناگزیر به حضور در جلسات قرائت خویش سازند. این سیره غلط باعث شده الگوسازیهای قرآنی به سمت و سویی رود که معانی و مفاهیم و حفظ قرآن جایگاهشان تضعیف شود، و ملاک و معیار موفقیت در تجوید و الحان برجسته شود، در حالی که ما آیات و روایات فراوانی در باب فضیلت تدبر و حفظ قرآن داریم، اما روایات در باب حُسن تلاوت از لحاظ کمی و کیفی بسیار کمتر است و باید هر فضیلتی را به اندازه همان فضیلت ارزشگذاری کرد.
یکی دیگر از اشکالات برگزاری این طرح تمرکزگرایی افراطی است. در حالی که در شهرهایی مانند اصفهان که بهترین داوران حفظ و تجوید و قرائت قرآن را دارند، متاسفانه بهجای داوری زنده، صوت تلاوت حافظان به تهران ارسال میشود، و داوری از روی صوتها انجام میشود! این شیوه برگزاری طرح یک نوع بیاعتمادی و بیاحترامی به اساتید قرآنی شهرستانها، و دوباره کاری و طولانی و پر هزینه کردن اجرای آن، و رونقبخشی به داوران تهرانی است.
از مجموع این اشکالات در دستورالعملها و شیوههای برگزاری طرح، چیزی که طبق مشاهدات میدانی ما دیده میشود این است که بسیاری از حافظان که بیشتر نوجوانان هستند، به خاطر سختی آزمون و قبول نشدن در آن یا گاهی مردود شدن به خاطر نیم یا یک نمره در تجوید یا صوت و لحن، دچار احساس شکست و ناامیدی میشوند و اساسا از ادامه حفظ و مرور قرآن منصرف شدهاند. در حقیقت این دستورالعمل ظلمی است به حافظان مظلوم قرآن که پس از آن همه تلاش در راه حفظ کل قرآن، بهجای تشویق از دستیابی به حداقل حقوق خود محروم میشوند. از سویی دیگر مراکز و مؤسسات و مدارس حفظ قرآن که همه هم و غمشان جذب و تشویق نوجوانان به حفظ قرآن است، با دشواری قبولی فارغالتحفیظان خود در این طرح به نوعی دچار سرخوردگی در برابر قرآنآموزان و خانوادههای ایشان میشوند و با ریزش قرآنآموزان در سالهای بعد روبرو میشوند.
بنابر این به نظر ما باید یک کمیسیون تلفیقی متشکل از متخصصان رشتههای مختلف قرآنی و کارشناسان روایی و فقهی و تربیتی و روانشناسی با حضور کارشناسان و حافظان مجرب تشکیل شود، و آییننامههای آزمونها و مسابقات حفظ قرآن بازنگری و اصلاح شود.
و آخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین»