به گزارش ایکنا، محمدتقی دشتی، رئیس مؤسسه مبنا، 27 آذرماه در کرسی علمی ـ ترویجی واکاوی راهبردی واگرایی قومی که به همت مرکز پژوهشی مبنا و با مشارکت انجمنهای علمی حوزه برگزار شد، گفت: قومگرایی و واگرایی قومی، امری جهانی است و قرن بیستم را قرن قومیتها و اقلیتها و قرن بیست ویکم را نیز سده حل مسائل قومی و حقوق اقوام میدانند.
وی با بیان اینکه بعد از جنگ سرد، 96 جنگ و درگیری در دنیا شکل گرفت که 90 مورد آن جنگهای قومی، قبیلهای و مذهبی بود، اظهار کرد: این گستره، نشاندهنده پتانسیل بالای قومیت در تقویت درگیریها است.
ارائهدهنده این کرسی علمی ـ ترویجی با بیان اینکه خرده هویتهای متعدد قومی، هویت ملی ایران را شکل داده است، اظهار کرد: استعداد و بستر ورود بحران در کشور بالا بوده و ایران آبستن واگرایی است.
وی افزود: تقاطع قومگرایی در ایران با مرزنشینی اقوام، محرومیت قومی، فقر و همسایه بودن با همسانان سایر کشورها و نیز احساس محرومیتها و تبعیض و ناعدالتیها، اهمیت وافر واگرایی قوم را دوچندان میکند.
دشتی بر اهمیت ایجاد تعادل میان هویت ملی و هویت قومی اشاره و وضعیتشناسی وضع موجود و مطلوب و ارائه راهبردها برای کاهش این فاصلهها را مهم ارزیابی کرد و افزود: قومگرایی، قوممحوری، قوممداری، ناسیونالیسم تجزیهطلبانه و سپس پاکسازی قومی از برجستهترین درجات و مراتب واگرایی قومی است.
رئیس مرکز پژوهشی مبنا ضمن تبیین حوزههای شکلگیری واگرایی قومی و لایههای پیرامونی آن، تصریح کرد: هویت، مرکز ثقل بحثهای واگرایانه است، در صورت تشدید تمایزات، هویت از لایه خود بیرون آمده، وارد فاز واگرایانه میشود.
وی در ادامه، «مشارکت اقوام در مناسبتهای ملی، تاریخی و سراسر»، «احساس همبستگی ملی»، «همدردی با مسائل و مشکلات ملی»، «حس شهروندی»، «برخورداری از حس برابری» و «عدم توهین و تحقیر نسبت به دیگر اقوام» را از مهمترین شاخصهای همگرایی اقوام و تقویت هویت ملی دانست.
دشتی، عصاره نظرسنجیها و تحلیلهای اولیه و ثانویه در موضوع واگرایی را مورد توجه قرار داد و تصریح کرد: حدود 50 درصد جمعیت کشور را اقوام تشکیل میدهند که در این میان به ترتیب بلوچها، کردها، لرها، آذریها و عربها بالاترین همگرایی درونقومی را دارند.
مدیرمسئول پژوهشنامه راهبردی افق مکث، به دایره میزان تعهد ایرانیان به هویت قومی و ملی اشاره کرد و افزود: احساس هویت عالی ملی و افتخار به ایرانی بودن در میان شهرهای قومی، مساوی یا حتی بالاتر از سایر نقاط کشور است. حدود 87 درصد از مناطق قومی بر اهمیت هویت ملی خود تأکید دارند.
وی بر اهمیت توجه به دایره حس قوممداری در میان ایرانیان تأکید و اضافه کرد: نزدیک به 80 درصد مناطق قومی ایرانیان متعهد به هویت ملی هستند و از نظر عمق مسئله از مرحله معضل عبور کرده، در سرآغاز ورود به مرحله آسیب قرار داریم؛ در صورت عدم توجه به راهبردهای درمانی، با آسیبهای جدی روبرو خواهیم شد.
رئیس مرکز پژوهشی مبنا در تبیین علل و عوامل واگرایی قومی، به سه دسته کلی «ضعف و اختلال در مدیریت و سیاستهای قومی»، «دخالتها و توطئهها و تحریکات بیگانگان» و «بسترها و شرایط جامعه در خصوص اقوام و در ارتباط با آنها» اشاره کرد.
وی، احساس بیعدالتی، تبعیض و احساس محرومیت نسبی را علت محوری و گره اصلی موضوع واگرایی قومی در ایران عنوان کرد و افزود: محرومیت نسبی درواقع فاصله میان وضعیت فعلی و وضعیتی است که از برآورد استحقاق به وجود میآید. اگر این احساس محرومیت درمان نشود، احساس ناکامی شکل یافته، به سمت پرخاشگری، خشونت مدنی و انزوای اجتماعی سوق خواهد یافت.
مدیرمسئول پژوهشنامه راهبردی افق مکث، در بخش پایانی سخنان خود «کمبود فرصت مشارکت اقوام در تحولات سیاسی اداری» و «توسعه نامتوازن» را از دیگر عوامل واگرایی قومی دانست و تصریح کرد: در خصوص کاهش واگرایی قومی باید راهبرد تکثرگرایی مساواتگرایانه را در پیش بگیریم.
دشتی، بر مدیریت هوشمند و پیگیری برنامهها و سیاستهای دقیق و بهروز در مورد افزایش همگرایی و کاهش واگرایی تأکید کرد و گفت: «توسعه همهجانبه و فراگیر»، «نهادینهسازی شهروندمحوری بهجای قوممحوری»، «اعطای حقوق قانونی اقوام»، «دخیل کردن نخبگان قومی در فرایندهای اداری کشور»، «تقویت عناصر مشترک هویتی با رویکرد ملی»، «گسترش تعامل اجتماعی میان اقوام» و «مقابله با تحرکات بیگانگان» از مهمترین راهبردهایی است که باید در پیش گرفت.
انتهای پیام