به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست بررسی چگونگی تحول در ساختار امور فعالیتهای قرآنی کشور به همت ایکنا در سالن شهید تقوی خبرگزاری با حضور جمعی از مدیران دستگاههای قرآنی و صاحبنظران این عرصه با اجراوکارشناسی مهدی صفری برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام والمسلمین حمید محمدی؛ دبیر شورای توسعه فرهنگ قرآنی، سیدعلی سرابی؛ قائممقام شورای عالی قرآن، جواد شیخاکبری؛ مدیر شبکه قرآن و معارف سیما، عبدالرضا حاجیلری؛ مدیرکل راهبری و پژوهش معاونت پژوهشی جهاددانشگاهی و عضو گروه تدوین منشور توسعه فرهنگ قرآنی، ولی یاراحمدی؛ صاحبنظر امور قرآنی، حجتالاسلام والمسلمین مهدی اخوانصباغ؛ رئیس سازمان دارالقرآن الکریم، محمدحسین حسنی؛ رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان حضور داشتند و محمدعلی خواجهپیری، عضو حقیقی شورای توسعه فرهنگ قرآنی نیز به صورت ارتباط تصویری به بیان نکاتی پرداخت.
در این نشست هر کدام از حاضران در دو بخش به بیان نکات و دیدگاههای خود در زمینه تحول در امور قرآنی پرداختند. در بخش اول به کلیات موضوع و در بخش دوم نیز به موضوعاتی همچون شباهت بیانیه کمیته تحول به سند منشور و نیز ضمانت اجرایی موارد مطرح شده در بیانیه و ... پرداخته شد. بخش اول مشروح نشست را بخوانید؛
حجتالاسلام محمدی: پیرو مطالبه مقام معظم رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی در صحن خود کارگروههای متعددی را انتخاب کرد و قرار شد در ساختار و ارکان شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد آن تصمیمگیری شود.
با توجه به اینکه پیشبینی کرده بودیم این اتفاق در دوره جدید مدیریتی کشور رخ دهد از حدود یک سال و نیم قبل این کار از سوی دبیرخانه شورای توسعه شروع شد، بنابر این بحث تحول در ساختار امور قرآنی کشور هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه اجرا یک عقبه حدوداً دو ساله در دبیرخانه شورا دارد.
با توجه به اینکه مقرر شده است تا پایان هفته جاری طرح نهایی ارائه شود، نهایت چیزی که در ساختار و ارکان قرارگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه شده است به نقش کلیدی شورا که قرار است به عنوان قرارگاه فرهنگی، ایفای نقش کند خواهد پرداخت. قرار است ما از این به بعد در دو حوزه فرهنگ و علم و فناوری دو قرارگاه داشته باشیم. با توجه به اینکه این موضوع در حال حاضر در مقام گفتوگو است.
در زمینه اسنادِ این موضوع، غیر از پیام مقام معظم رهبری به دولت سیزدهم که خواستار بازسازی انقلابی و خردمندانه ساختار فرهنگی شدند، در اقدام ملی نقشه مهندسی فرهنگی کشور نیز به این موضوع اشاره شده است. بنابر این موضوع مورد اشاره مورد اهتمام تمام برنامهریزان و سیاستگذاران حوزه علم و فرهنگ کشور است.
تلقیای که ما از تحول داریم در دو حوزه سیاستگذاری و اجرا مد نظر است. احساس میکنیم در هر دو حوزه نیازمند یک تغییر مناسب و متناسب هستیم. در حوزه سیاستگذاری بعد از تاسیس شورای توسعه فرهنگ قرآنی تا حدودی این اتفاق افتاد اما با وجود چهار کمیسیون که در سیاستگذاری نقش داستند عملاً نقش تمرکزی سیاستگذاری نیز مقداری متکثر شد. در حوزه اجرا هم تنوع و تکثر مشاهده میشود و دستگاههای متعدد اصلی و فرعی وجود دارد.
موضوعی که در سیاستهای بازنگری مورد اهتمام بود حفظ و تقویت دستاوردهای قرآنی چهل سال گذشته است، ما به شدت بر این موضوع تأکید داریم. قطعاً هر نوع تغییر و تحول و هر نوع رویکرد انقلابی مستلزم به هم پاشیدگی و ریختن دستاوردهای گذشته نیست این یک نگاه سطحی است که بخواهیم همه را به هم بریزیم. با این وجود توجه به کاهش موازیکاری، تداخل بین دستگاهی و چابکسازی که به معنای کوچکسازی نیست به دنبال دارد.
یکی از سیاستهای خیلی فنی در بازنگری که شاید مهمترین سیاست نیز باشد محوریت یافتن اجراییسازی اسناد راهبردی است. یکی از سوالات بسیار کلیدی این است که چه میزان از اسناد چهارگانه راهبردی(اسناد کمیسیونها) اجرایی شده و اگر این اسناد اجرا نشده دلیل آن چه بوده است؟ همچنین بر اساس گزارشهای ارزیابی که از عملکرد کمیسیونها به دست آمد و نیز گزارش ارزیابی دستگاهها و جلسات کارشناسی به بحث تحول و نگاه تحولی رسیدیم.
موضوعی که در دبیرخانه شورا جمعبندی شد حاصل خروجی حداقل 70 نفر صاحب نظر قرآنی در کشور است. با توجه به نتایجی که در جلسات فکری و ... به دست آمد سه حیطه اولویتی در تحول مورد توجه واقع شد که اولین و مهمترین آنها حیطه نگرشی بود، شاید معضل بزرگ ما هم همین حیطه باشد. حیطه دوم فرایندی و حیطه سوم نیز ساختاری بود. بر اساس این سه اولویت، امر تحول سیاستگذاری و قرار شد دوستان تأملات خود را داشته باشند.
در امر فرایندی و ساختار هرچه به نتیجه برسیم قابل گفتوگو است، اما در امر نگرش واقعاً مشکل بسیار جدی داریم، نگاهی که به قرآن کریم در لایههای مدیریت عالی کشور وجود دارد هنوز همان نگاه غیر مستقل، حاشیهای و مقدسمآبانه است. این یک تناقض است که در مقام تقدیس جایگاه ویژهای دارد، اما در مقام بودجهدهی و حمایت و اجراییسازی دچار شرایط بحرانی است.
تلقی عمومی از بحث تحول این است که کمیسیونهای چندگانه در بدنه شورای توسعه به صورت متمرکز عمل کنند، اگر این اتفاق بیفتد امر تمرکز به صورت جدی اتفاق خواهد افتاد. در مقام اجرا نیز دو نظر «تمرکز» و «تکثر» از ابتدا وجود داشته است، یعنی میتوانیم در قالب وضع موجود اما با خطکشیها دقیقتر و سازوکار مناسبتر به پیش برویم تا مانع از موازیکاری شویم.
یک نظر دیگر که برخی مدیران و کارشناسان داشتند تأسیس سازمان امور قرآنی کشور است، تا با این کار تمرکز نسبی در فعالیتهای فرادستگاهی و فراسازمانی متمرکز شود. این نظر کمابیش در حال دنبال شدن است. این تمام موضوعات مرور شده در زمینه تحول در امور قرآنی است.
یکی از بحثهایی که اشاره شد این است که مقام معظم رهبری بالغ بر 15 سال پیش رسماً اعلام کردند شورای عالی انقلاب فرهنگی باید قرارگاه فرهنگی کشور شود، در طول این مدت هم چند بار تکرار کردند، اما دریغ از اینکه کوچکترین بحث و کمترین حرکتی برای اجراییسازی این موضوع انجام شود.
اتفاقاً شورای توسعه فرهنگ قرآنی موفقترین بخش دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. نزدیکترین بخش دبیرخانه شورا برای نگاه قرارگاهی کاری بود که در شورای توسعه انجام شد. اقتضائات کار قرارگاهی در حوزه برنامهای، نیروی انسانی و بودجه چیست؟ اگر قرار شد قرارگاه شکل بگیرد تا کنترل، عملیات واحدها، بهکارگیری و هدایت را بر عهده بگیرد و آنها را تحت اختیار بگیرد چه لوازمی نیاز دارد؟ ما اتفاقاً معتقد هستیم و اعتقاد داریم قبل از اینکه وارد کار اجرا شویم و بخواهیم در مورد دستگاههای اجرایی قرآنی نظر بدهیم و به ادغام و غیر ادغام و تشکیل سازمان و ... که بحثهای بعدی و فراشورایی است، ورود کنیم، باید فعلاً در این مرحله اقتضا قرارگاه شدن شورای توسعه به عنوان بخشی از قرارگاه بزرگ فرهنگی کشور را مورد بررسی قرار دهیم.
منشور توسعه فرهنگ قرآنی یک سند مترقی است، البته بینقص نیست و حتماً جای تکمیل شدن دارد. با نگاه قرارگاهی بازتعریف جایگاه شورای توسعه فرهنگ قرآنی مهمترین اتفاق است که میتواند رخ دهد. این اولویت کار است و تمام تحقیق و تحول در این مقطع با این نگاهی که وجود دارد، محقق شدنی است.
مقام معظم رهبری دو دستور دادند یک دستور به دولت و یک دستور به شورای عالی انقلاب فرهنگی بود، در دستوری که به دولت دادند کارهای اجرایی نیز مدنظر قرار گرفته و به این بحث مربوط نیست.
فرصت دو ماههای که مقام معظم رهبری برای تحول در نظر گرفتهاند رو به پایان است و لذا آخرین جلسه سهشنبه هفته جاری خواهد بود و نظر نهایی به مقام معظم رهبری ارائه میشود.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که دبیرخانه داشته، انتظاراتی است که برای اجرایی سازی منشور وجود داشته است. چون نگاه قرارگاهی نبوده است بسیاری از مشکلات از همینجا شروع شده است و این در حالی است که بخش قرآنی موفقترین بخش دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. لذا بحث تکثر در اجرا و تمرکز در اجرا یک بحث انحرافی است، این موضوع ایدهپردازی شده و در بیانیه نیز به آن اشاره شده است، میتوانیم این موضوع را نگه داریم. شورای توسعه فرهنگ قرآنی از حیث تولید اسناد و نظارت راهبردی کار قابل قبول و قابل دفاعی انجام داده است ولو اینکه در مقام اجرا و تطبیق حتماً باید کارشناسی لازم صورت بگیرد.
یکی از موضوعاتی که در دور جدید برطرف خواهد شد بحث تضمین مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و به تبع آن شورای توسعه فرهنگ قرآنی است. در حال حاضر مشغول طراحی تضمینهای لازم هستیم. قرار است در نگاه جدید نسبت شورا با قوا مشخص شود. بنابر این بسیاری از مشکلاتی که به عنوان شورای توسعه با دستگاهها داشتهایم، برطرف خواهد شد.
جواد شیخ اکبری، مدیر شبکه قرآن و معارف سیما: زمانی که بحث تحول مطرح شد و تشکیل کارگروه تحول به تصویب رسید، دو هفته زمان در نظر گرفته شد تا طی آن مدت متنی برای تصمیمگیری به شورا ارائه شود. طبیعتاً دو هفته زمان بسیار اندکی برای اینکه کار مهمی در این سطح ساماندهی شود، بود اما به کمک مطالعاتی که از قبل از سوی دبیرخانه انجام شده بود. این کار در مدت تعیین شده به سرانجام رسید. ماحصل جلسات کمیته تحول که هفت جلسه بود و نیز جلسهای که با حضور حدود 40 نفر از کارشناسان به صورت حضوری و مجازی برگزار شد یک سند با عنوان بیانیه کمیته تحول بود. این بیانیه در جلسه اخیر مجمع مشورتی مورد بررسی قرار گرفت و باز هم اصلاحاتی اعمال شد و آماده برای طرح در صحن شورا است.
نقطه حرکت ما در این بیانیه آسیبشناسی از وضع موجود بود تا نقطه حرکت را در طرح تحول مشخص کنیم. در حوزه آسیبشناسی، دبیرخانه در دو سال گذشته کارهایی را انجام داده که نتایج آن در اختیار کمیته قرار گرفته بود. به هر جهت مقام معظم رهبری در حیطه قرآن دغدغهای داشتهاند و آن هم این بوده است که قرآن به عنوان دستور زندگی باید در زندگی عموم مردم جاری و ساری شود، این اتفاق نیفتاده است و بحث اصلی ما در تهیه بیانیه ناظر به همین موضوع بوده است.
برای ریشهیابی این موضوع به سوابق کارهای انجام شده مراجعه کردیم شاید مهمترین بحثی که در این حوزه مطرح میشود این است که موقعی که منشور تدوین شد اگر اسناد راهبردی آن اجرا میشد، میتوانست مشکلات زیادی را برطرف کند، اما اجرا نشد و نقطه آسیب هم این بود که هیچ کدام از این اسناد اجرا نشده است. این اجرا نشدن به خود دبیرخانه شورای توسعه و ساختار آن باز میگردد. در این موضوع نیز مطالبه مقام معظم رهبری این بوده است که خود شورا و دبیرخانه باید به سمت قرارگاهی شدن حرکت کنند.
وجود دبیرخانه و کمیسیونها خودبه خود فرایند بروکراتیک را در مراحل اداری کار به وجود آورده بود. بخشی هم به این بازمیگشت که منشور شامل موارد متعددی از اهداف، راهبردها و سیاستها شده بود. همین موضوع نیز باعث مقداری سردرگمی میشد.
عمده وقت و مباحثی که مطرح میشد صرف جلسات کمیسیون و کارگروه و کمیته میشد و این یک معضل جدی است که در بحث تحول به این موضوع اشاره شده است.
بعد از بحث آسیبشناسی سه حوزه نگرشی، فرایندی و ساختاری مطرح شد، در ادامه بین این سه حوزه، حوزهای که قابلیت اجرا شدن را داشته باشد مورد بررسی قرار دادیم. در بحث تحول نمیخواهیم فقط یک مجموعه شعار قشنگ بنویسیم و سندی را ارائه دهیم که قابل اجرا نباشد. بنابر این ملاحظهای که وجود داشت این بود که موارد مطرح شده در سند و بیانیه قابل عملیاتی شدن باشد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که شاید حوزه فرایندی به حوزه اجرا نزدیکتر باشد. در خود اصلاح فرایندی نیز حوزههایی که دارای آسیب تشخیص داده شد حوزه نیروی انسانی، اداری و پشتیبانی و مالی بود.
در این سه حوزه که در فرایندها مد نظر بود منشور و موارد مرتبط با این سه حوزه را یک بار استخراج کردیم و در بیانیه نهایی که شامل 16 مورد است اعمال شد اینها متناسب با آن بحث که چرا قرآن در زندگی مردم جاری و ساری نمیشود، در نظر گرفته شد.
اگر اصلاحات فرایندی اتفاق بیفتد میتواند مقدمهای برای اصلاح ساختاری که در بحث نظام سازی قرآنی نیز مد نظر است، باشد. در حوزه نگرشی نیز تأکیدی که ما داشتیم در بحث گفتمانسازیِ نقش حداکثری قرآن در حل مسائل و ارتقاء زندگی با تأکید برنقش و جایگاه قرآن بود. ما در اینجا چند گروه خاص را به عنوان هدف در نظر گرفتیم و گفتیم تا تغییر در نگرش این حوزهها اتفاق نیفتد در حوزههای دیگر اتفاقی نخواهد افتاد. این گروههای خاص شامل مدیران، معلمان، فعالان هنری و رسانهای، خانواده و روحانیت بود.
در حوزه ساختاری هم دو نگاه مطرح بود، نگاه اول اینکه تمام فعالیتهای قرآنی ذیل یک سازمان یا وزارتخانهای منسجم شود یا اینکه ساختاری که وجود دارد داشته باشد اما به سمت اصلاح ساختار وضع موجود بپردازیم.
نتیجهای که به آن رسیدیم این است که اول اصلاح ساختار شورای توسعه و دبیرخانه باید صورت گیرد و به سمت قرارگاهی شدن حرکت کنیم تا آنجایی که امکان دارد مراحل اداری و بروکراتیک که طی سالهای گذشته انجام شده است، اصلاح شود. اینجا بحث ایجاد قرارگاه متمرکز سیاستگذاری، هماهنگی و نظارت راهبردی در امور قرآنی، اصلاح ترکیب شورا و استقرار ستاد قرآنی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شده است. تأکیدی که ما داشتهایم این بوده است که این قرارگاه اصلی باشد و قرارگاههای فرعی در استانها متمرکز شود.
پیشنهاد دیگر بحث بازمهندسی ماموریت دستگاههای قرآنی بوده است. تمام فعالیتها احصاء شده است که در حوزه چاپ و نشر، صدور مجوز موسسات و ... چند دستگاه فعالیت موازی انجام میدهند، اما از سوی دیگر 20 فعالیت قرآنی که متولی ندارد نیز احصا شده است. در بحث چابک سازی باید تکلیف این فعالیتهای موازی از طریق قرارگاه یا ستاد قرآنی روشن و از سوی دیگر دستگاههای متولی فعالیتهای بر زمین مانده نیز مشخص شود.
یک سری اصول هم داشتیم که یکی از آنها واگذاری حداکثری امور به مردم بوده است. در بیانیه نیز سعی شده است این اتفاق بیفتد. بحث افزایش شفافیت نیز از جمله اصول مورد تأکید معرفی شده است. در اصلاح فرایندی اگر به سمت فرایندهای مالی که تا کنون داشتهایم برویم و آن را به سمت شفاف شدن پیش ببریم طبیعتاً میتوانیم محکمتر قدم برداریم.
الان یکی از آسیبهایی که تمام دستگاههای قرآنی با آن مواجه هستند مباحث مالی است. خود دستگاههای قرآنی نگاه فرعی به موضوع قرآن دارند و بحث و مشکل اصلی همین دستگاهها نیز مباحث بودجهای است، اگر این بحث از طریق سازمان برنامه و بودجه برطرف شود میتواند بخش عظیمی از مشکلات را برطرف کند.
نکته دیگر اینکه اگر ما در بحث تحول بهترین سند را بنویسیم و بهترین تصمیم را هم بگیریم تا مدیرانی که عزم تحول نداشته باشند، نگاهی تحولی نداشته باشند و تحول دغدغه آنها نباشد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و مهمترین الزام تحول گردش نخبگانی در حوزه مدیران امور قرآنی کشور محسوب میشود.
ما ابتدا تعریفی از تحول ارائه دادیم و گفتیم هر تحول باید مبتنی بر اقدام عملیاتی و قابلیت ارزیابی برای ارتقا وضع موجود باشد. موضوعاتی که در بحث فرایندی مورد توجه قرار دادیم با توجه به این هدف بود که آن موضوعات به اجرا بسیار نزدیک بوده و در اولویت قرار دارند. بر همین اساس مواردی گفته شد که اگر تصویب شود از روز بعد قابل اجرا خواهد بود. مگر اینکه منظور ما از تحول «پارادایم» باشد، یعنی هرچه که تا کنون گفته شده اشتباه بوده است. اگر این گونه باشد باید یک پارادایم شیفت(تغییر نگرش) اتفاق بیفتد.
آن چیزی که در حوزه فرهنگ قابل عملیاتی شدن و متناسب با وضعیت روز جامعه باشد تحول گام به گام است. این بیانیه اگر در شورا تصویب شود زمانی برای طرح و نحوه اجرایی شدن لازم دارد. پیشبینی ما این بود که اگر تصویب شود از ابتدای سال 1401 قابلیت اجرایی پیدا خواهد کرد. در این بیانیه مشخص شده است که اگر سند مبنای عمل قرار بگیرد در پایان سال 1401 مشخص خواهد کرد بر اساس شاخصهای در نظر گرفته شده چه دستگاهی چه اقدامی انجام داده است. لذا نگاه ما یک نگاه آرمانی صرف نبوده است، آرمانگرایی باید مبتنی بر واقعیت باشد.
موضوعات فرهنگی به خصوص در حوزه نگرشی ممکن است سالیان سال زمان ببرد تا اتفاق بیفتد. به همین خاطر ما به سمتی رفتیم که بتوانیم هم از وضع موجود خارج شویم و تحولی را رقم بزنیم که مبتنی بر نگاه و نیاز جامعه و مبتنی بر مسائلی باشد که جامعه قرآنی در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند.
وقتی گفتیم در سیاستهای تحولی مردمی شدن اصل است، در فرایندها تمام موارد ناظر بر مردمی شدن را اولویتگذاری کردیم. اشکالی که به منشور وارد است این است که اولویتگذاری و زمانبندی ندارد. اما ما برای سند تحول اولویتبندی و زمانبندی انجام دادهایم.
اگر میخواهیم مبتنی بر واقعیت و نیاز روز جامعه حرکت کنیم به این جمعبندی رسیدیم که در چارچوب سند تحول حرکت کنیم، در مقابل شاید برخی دوستان اعتقاد داشته باشند که همه چیز را باید کن فیکون و دوباره از ابتدا حرکت کرد. خوبی سند این است که هم عملیاتی است و هم ما را معطل و درگیر برگزاری جلسات متعدد نمیکند. مشکلی که وجود دارد این است که نمیتوانیم در جلسات تصمیمگیری کنیم، همیشه راه حل تشکیل کارگروه و کمیته و جلسات بعد و ... است، نگاه ما در عین اینکه مبتنی بر نگاه کارشناسی بوده است مبتنی بر یک نگاه واقعگرایانه هم بوده است. ممکن است یک شخص اعتقاد داشته باشد که باید صرفاً نگاه آرمانی داشته باشیم، اگر فقط این نگاه را داشته باشیم باید تبعات بعد از آن را نیز بپذیریم.
نکته دیگر این است که در بحثهای نگرشی خیلی دقیق و مشخص شده عمل کردهایم. ما از نماینده مجلس سوال میکنیم چرا طرحها و لوایح مجلس با قرآن انطباق داده نمیشود، پاسخ، و نگاه نماینده این است که شورای نگهبانی وجود دارد تا اگر طرح مغایر با شرع باشد آن را رد کند. در صورتی که هر طرح و لایحهای که نوشته میشود باید مبتنی بر قرآن باشد. یعنی وقتی وزیر امور خارجه به دنبال مذاکره است مذاکرهاش بر اصول قرآن باشد.
وقتی بر روی حیطه نگرشی تأکید داریم به خاطر همین نگرش است. وقتی دولت میخواهد لایحهای را به مجلس بدهد باید از خود بپرسد قرآن در کجای این لایحه قرار دارد، تمام مصائب و مشکلات ما به خاطر حاکم نشدن این نگاه است. در بیانیه به این موضوع اشاره شده است اگر این تصویب شود باید در ادامه نقشه راه و نحوه اجرایی شدن این تغییر نگرش صورت بگیرد.
ولی یاراحمدی؛ کارشناس و صاحبنظر امور قرآنی: آنچه که در دست داریم حاصل زحمات گذشتگان است که باید مورد توجه قرار گیرد و به عنوان یک سرمایه ارزشمند منشأ خیر باشد. شاید همین گفتوگوهایی که میشود و فهم اینکه تحول نیاز است حاصل عملکرد گذشتگان باشد. وقتی نامی از گذشتگان برده میشود به معنای تخریب و تضعیف گذشتگان نیست، اگر از شورای توسعه فرهنگ قرآنی نامی برده میشود نیز منظور تمام ظرفیت این شورا هست نه یک شخص خاص؛ اگر بیانات مقام معظم رهبری در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی را مورد بررسی قرار دهیم متوجه میشویم ایشان مکرر از نگاه قرارگاهی صحبت کردهاند و تا کنون هیچ بررسی مفهومی از این واژه نشده است که حداقل منظور حضرت آقا از نگاه قرارگاهی داشتن چیست.
من فکر میکنم مقداری در پیش فرضها و شناخت ابعاد تحول نیازمند درک عمیقتری هستیم. پیش فرضها را ضعیف در نظر گرفتهایم و بر مبنای پیشفرض حداقلی و کم عمق واژه تحول را به کار میبریم. به صورت مکرر این کلیدواژه تکرار میشود که چرا این تحول ایجاد نشده است؟ اگر بنا بود با همین مدلهای رفتاری، مدیریتی و گفتمانی اجرا میشد که تحول نبود، معنای اجرا نشدن این است که روی کاغذ مانده و هر چه گفته شده تئوری بوده و اثربخشی لازم را نداشته و تغییری اتفاق نیفتاده است.
واقعیت این است که ما تبدیل به عدهای ویراستار شدهایم، سر یک «واو» چند جلسه صحبت میکنیم، از سوی دیگر مدعی میشویم که اتفاقی در عرصه قرآنی نیفتاده است. ضرورت تحول اینجا معلوم میشود که ما تلاش کردهایم و زمان زیادی هم داشتهایم. از یک سو چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از سوی دیگر 12 سال پس از تشکیل شورای توسعه فرصت داشتهایم تا همین حرفها زده شود و همین بیانیهها را بنویسیم. امروز بعد از 12 سال واقعیت سطح جامعه به اصطلاح قرآنی ما نگرانکننده است. اینهمه عدم توازن در فعالیتهای قرآنی بیداد میکند.
علیالقاعده دستگاهها با هم مشکل ندارند این آدمها هستند که مکرر در جلسات بودهاند و با هم مشکل دارند، چرا این آدم ها نتوانستهاند خود را قربانی کنند تا به یک جمعبندی اثرگذاری در حوزه قرآن برسند. ما گاهی باید فرمایشات مقام معظم رهبری را بازخوانی کنیم، یک بار خود ما قرآنیها به قرآن برگردیم، مرحوم استاد علی اربابی یک جملهای داشتند و میگفتند: «یک بار خود ما قرآنیها قرآن به معنای واقعی بخوانیم».
الان بحث تغییر در نگرش مسئولان مطرح شد، اگر نگرش مسئولان تغییر کند میتوانیم به سمت جاری شدن مفاهیم قرآنی در اداره جامعه و دولت اسلامی و حاکمیت قرآن حرکت کنیم. اما این مطالبه کدام جامعه تخصصی باید باشد. وقتی خود ما منحصرکننده فعالیتهای قرآنی در لایه سطحی تعدادی همایش، رویداد، مسابقه، نمایشگاه و ... هستیم و دائم هم بر آن اصرار میکنیم چگونه میتوانیم در بین مسئولان تغییر نگرش ایجاد کنیم.
ابتدا باید نگرش خودمان را تغییر دهیم، تغییر نگرش ما عمقبخشی به لایههای فعالیتهای قرآنی است که میتواند چراغ تحول را روشن کند. حداقل در ابتدای کار سراغ تحول در خارج از خودمان نرویم. تحول باید از نوع نگاه و نوع مواجهه به فعالیتهای قرآنی شروع شود. تحول باید از سبک و سیاق مدیریتی و همگرایی و همدلی شروع شود. تا اینها نباشد اساساً یک مدیر جهادی خلق نمیشود و تا زمانی که مدیر جهادی خلق نشود همه این بیانیهها بر روی زمین خواهد ماند.
همین بیانیهای که نوشته شده است با وجود ارزشمند بودن اما تحولآفرین نیست، نهایت کاری که انجام دهد نوعی ترمیم در وضع موجود را به دنبال خواهد داشت.
در حال حاضر یک نگاه وجود دارد که میگوید منشور خوب است، شورای توسعه عالی است، اسناد چهارگانه فوقالعاده است، برنامههای ذیل اسناد چهارگانه و اقدامات عالی هستند! اما اجرا نشده است! مجریان و نویسندگان این اسناد خود ما بودهایم و اگر بگوییم این اسناد اجرا نشده است به نوعی خودمان را نقد کردهایم و معنای واقعی این حرف آن است که در اجرا ناتوان هستیم. این را باید پذیرفت.
سوالی که الان وجود دارد این است که چرا تحول را در حد تغییر کاهش میدهیم، اگر بناست واقعاً تحول اتفاق بیفتد باید یک خودانتقادی بدون رودربایستی و جدی داشته باشیم. خود حضرت آقا تحول را به حرکت جهشی و جهادی در همه بخشهای اداری و حکمرانی و بخشهایی از سبک زندگی تعریف کردهاند.
من سه محور را معرفی میکنم، محور اول اینکه نگاه قرارگاهی مفهوم خودش را دارد. وقتی به حوزه مقاومت و دفاع مقدس نگاه میکنیم متوجه میشویم که قرارگاه در مرکز مستقر نبود، بلکه در نزدیک خط تماس با دشمن مستقر بود. فرماندهان در قرارگاههای عملیاتی دفاع مقدس در مرکز نبودند، روی کاغذها ننشستند. مسئولان مرکزنشین مسئولیت هماهنگیهای بین سران قوا و مسائل اساسی را داشتند، اما آنچه که به درک واقعی از صحنه و اجتماع و اجرا مربوط میشد مستقر در نزدیکی لشگرهایی بود که قرار بود کار عملیاتی انجام دهند. یکی از مفاهیم قرارگاه این نگاه است که از آن دور هستیم.
لازم است مقداری عمیقتر به حوزه تحول نگاه شود و بازخوانی نقادانه از وضع موجود داشته باشیم. ابعاد تحول را در نظر بگیریم برای آن نقشه داشته باشیم و از همه مهمتر تحول یک مدیریت راهبری را میخواهد. اگر به این شیوه به تحول نگاه نکنیم دچار تکرار گفتمان خواهیم شد.
مقام معظم رهبری چندین بار نگاه قرارگاهی به شورای عالی انقلاب فرهنگی را مطرح کردهاند، یعنی نزدیک شدن شورا به صحنه جامعه و تغییراتی که در جامعه اتفاق میافتد، یعنی دقت در اثربخشی تصمیمات آن و یعنی دور شدن از نظریهپردازی صرف؛ که البته گوش شنوایی نبوده است. در اسنادی که شورای توسعه هم بر روی آنها کار میکند همین نگاه وجود دارد. هنوز هم شورا اجتماعی فکر نمیکند. کسی که بخواهد از فرهنگ حرف بزند نمیتواند اجتماع و جامعهسازی و مردم و سفره فرهنگ قرآنی مردم را نادیده بگیرد.
ما الان داریم از تحولی حرف میزنیم که مفهوم آن را عمیق نمیبینیم و عملاً تغییر و ترمیم را در قالب این قبیل بیانیهها ارائه میدهیم و این نمیتواند حرکت شتابدهندهای را برای ما شروع کند.
به نظر من ضمانت اجرایی اگر در صحن شورا ایجاد شود یک ضمانت فیزیکی و سختافزاری است، اما برای آن ضمانت نرمافزاری که فکر، روش و مدل درستی ارائه دهد تا فرهنگ دینی و قرآنی را در صحن جامعه پیادهسازی کنیم، مدل نداریم و با اینگونه ضمانتها به نتیجه نخواهیم رسید. مقام معظم رهبری به قرارگاه اشاره میکنند. یک معنای قرارگاه، بودن در صحنه واقعی جامعه است و این به تعریف از فرهنگ بازمیگردد.
یکی از رویکردهای قرارگاهی که مقام معظم رهبری به آن اشاره میکنند این است که ما برای جامعه و مردم فکر کنیم و آنچه را که به عنوان خروجی شورا به دست میآید برای مردم باشد. اسناد را که نگاه میکنیم اینگونه نیست. ما یک سری سیاست و راهبرد منهای روشهای مرسوم علمی را نوشتهایم در واقع نثر زیبایی را از دل جلسه بیرون آوردهایم. جلسه ابزار کاملی برای هر نوع تصمیمگیری نیست. این در حالی است که برخی تصمیمات نیازمند نظرسنجی، کار مطالعاتی، اجرای آزمایشی، محیط آزمایشی و ابزارهای بسیار ابزار دیگر لازم دارد. در ادامه اقداماتی که برای راهبردها تعریف شده است نیز خروجی جلسات است. کدام یک از این اقدامات را میتوان به یقین اعلام کرد که اگر اجرا شود راهبرد به پیش رفته و محقق شده است.
الان هر دستگاهی یک مجموعه قرآنی راه انداخته است مسابقه قرآنی طراحی کرده است. یک عده از فعالان قرآنی که این کار را دانستهاند و به هر دستگاهی رسیدهاند از قرآن و اهمیت قرآن حرف زدهاند اما خروجی آن، مسابقه و چند محفل شده است. آن دستگاه هم وقتی دیده است بعد از چند سال مخاطبان در این قبیل فعالیتها فقط تکرار میشوند، دلسرد شده و کار را رها کرده است.
اگر بناست سیاستهای ما با انتخاب راهبردهای درست و به کارگیری برنامههای موثر اجرا شود و به دستاوردها برسیم باید اینها مهندسی شود و مدل داشته باشد. شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ مدلی برای اجتماعیسازی فرهنگ دینی ارائه نکرده است. این یک نقص اساسی است. اگر مقام معظم رهبری میفرمایند قرارگاهی عمل کنید به دنبال این هستند که انتزاعی و جلسهای و شعاری نباشیم. به دنبال این است که به صحنه عمل برویم و آنجا با واقعیت روبرو شویم تا بتوانیم برای مردمی شدن فعالیتهای فرهنگی و قرآنی کار جدی انجام دهیم. به نظر من کار از نگرانی گذشته است. من درخواست دارم دوستان یک بار دیگر از نگاه قرارگاهی نزدیک به صحنه به جامعه نگاه کنند.
یکی از ویژگیهای قرارگاه شأن هماهنگی و همافزایی آن است. قرارگاه عِده و عُده در اختیار خود را طی یک نقشه پیش میبرد و بر آن نیز نظارت میکند. شما ببینید کدام یک از سرداران ما در زمان عملیات در مرکز مستقر بودند؟ آنها دقیقاً در زمان عملیات پای بیسیم بودند. من شنیدهایم که سردار سلیمانی صبح سوریه جلسه داشته و ساعاتی بعد هم در تهران در جلسه دیگری بوده است. ایشان فرمانده بود اما به محیط اینقدر نزدیک بوده است که لاجرم نمیشد ایشان را از صحنه جدا کرد. آیا در حوزه فرهنگ اینگونه بودهایم و آیا بیانیه این رنگ و بو را داشته است. بیانیه بیشتر به عنوان یک نقشه مطرح است که به ما میگوید چگونه به تحول نگاه کنیم.
اگر غیر از این باشد تکرار مکررات خواهد بود. من بیانیه را با اسناد منشور مقایسه کردم بسیاری از جملات مشابه بود. باید بدون تعارف به این قضیه نگاه کنیم. 12 سال فرصت زیادی برای پرداختن به این موضوع بوده که ما اصلاً به آن فکر نکردهایم. چرا هیچ وقت ننشستیم فکر کنیم که آیا کار ما این نیست که اتحادیهها را ادغام کنیم؛ آیا اتحادیهها به معنای واقعی مدغم شدهاند یا باز هم چالش دارند. وقتی چالش باشد اقدامات و وقت هم را به سمت کارهای بیاهمیت و بدون اولویت خواهند برد.
ادامه دارد...
انتهای پیام