به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست ششم از سلسله نشستهای «مسائل و چالشهای اخلاقی در تجربیات میدانی مددکاری اجتماعی» امروز شنبه 23 بهمن، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با سخنرانی مصطفی جانقلی، تسهیلگر اجتماعی و مدرس اخلاق حرفهای برگزار شد. در ادامه سخنان وی را میخوانید.
گروههایی تحت عناوین مختلف وارد عرصه مددکاری اجتماعی شدهاند که در اینکه اصل کار این عزیزان ارزشمند است جای تردید ندارد اما بهرهوری هم اهمیت دارد و بهرهوری را هم با دو مؤلفه اثربخشی و کارایی سنجش میکنیم. به طور حتم، چنین کارهایی خوب است اما اینکه آیا به خوبی انجام میشود یا خیر؟ جای بررسی دارد چراکه اگر به نحو احس انجام نگیرد نه تنها به بهرهوری نمیرسیم بلکه دچار اُفتِ بهرهوری هم خواهیم شد. هرگونه مداخله غیرعلمی و غیرحرفهای خارج از مؤلفههای حرفهایگرایی در عرصه مددکاری اجتماعی تحت هر عنوانی، بیاعتبار کردن ساحت آن علم است.
لزوم فعالیت تخصصی در عرصه مددکاری اجتماعی
این رفتار به مثابه این است که شخصی که متخصص چشم است، تصمیم بگیرد امروز بر روی دستگاه گوارش یا جراحی مغز کار کند اما واقعیت این است که چنین کاری امکانپذیر نیست چراکه هر حوزه تخصصی، دانش خاص آن حرفه را طلب میکند. مسئله دیگر این است که در کجا و برای چه کاری باید ورود و مداخله کرد؟ اصلیترین اقدام این است که ابزار و سازوکارِ کاری که میخواهم انجام دهیم را را در اختیار داشته باشیم که از جمله این موارد شامل اعتماد به نفس، آیندهنگری، ژرفنگری و انگاره من از ورود به این حوزه است.
اصل دیگر شناخت میدان است؛ در واقع سؤال این است که مددکار اجتماعی قرار است به کجا ورود پیدا کند. نکته مهم این است که در اصلِ اینکه جهاد، امر مقدسی است تردید نیست اما باید شناخت کافی از میدان هم باشد. برای مثال میدانی به نام بیمارستان داریم که در آنجا با عناصری تحت عنوان کادر درمان، بیماران و همراهان بیمار مواجه هستیم. علاوه بر اینها، افرادی هستند که گاهی میتوانیم در این محیط آنها را ببینیم و گاهی نمیبینیم اما مسئله مهم این است که این محیطِ میدان که ممکن است بیمارستان، مراکز پازپروری معتادان و بازسازی آسیب دیدگان از مسائل اجتماعی، دادگستری، روستا یا .... باشد را به خوبی بشناسیم.
اهمیت آگاهی از میدان فعالیت
نکته دیگر اینکه اگر شخصِ فرمانده از نظاماتِ مددکاری اجتماعی آشنایی داشته باشد آنگاه به خوبی میداند که اگر شخصی را داخل میدان یا روستا یا دادگستری بفرستد، حتماً ممکن است با چالشهای مواجه شود بنابراین باید با قواعد و مقررات آن محیط آشنا باشد تا بتواند به افراد آن محیط کمک کند اما یکی از مشکلات این است که به خوبی آسیب شناسی نمیکنیم که این کار چه پیامدهایی را ممکن است در پی داشته باشد.
اگر آسیبشناسی نکنیم بسیاری از زوایای پنهانِ اینکار برای ما مشخص نخواهد شد، اما وقتی وارد میدان میشویم باید بتوانیم روابط خود و خطوط زرد و قرمز را تعریف کنیم چراکه اگر از خطوط قرمز عبور کنیم دیگر بازگشت از آن سخت خواهد بود لذا بایستی کسانیکه مدیریت این امر را بر عهده دارند، صرفاً به گزارشهای نیروهای در میدان بسنده نکنند بلکه همه اقدامات را به خوبی مورد ارزیابی و نظارت دقیق قرار دهند.
سرمایههای اجتماعی باید ساماندهی، غربالگری و تسهیلگری شوند؛ تسهیلگری مفهومی فراتر از مدیریت و رهبری است و معنای آن، این است که سازوکار ورود شخص به میدان را فراهم و چتر حمایت و نظارت را بر این عناصر و سرمایه اجتماعی داشته باشیم و هر جا احساس کنیم این سرمایه اجتماعی ممکن است تبدیل به رفتاری بر ضد اجتماع شود باید آن را مدیریت و کنترل کنیم. نکته دیگر اینکه نباید دنبال تقلید از غربیها باشیم چراکه آنها ارزشها و فرهنگ خاص خود را دارند و ما هم نگرش ارزشی خودمان را داریم که البته هم میتواند فرصت و هم تهدید محسوب شود.
مددکار اجتماعی نقش حرفهای دارد
برای مثال در فضای مجازی میبینیم که فلان فوتبالیست در یک کشور، هر کاری ممکن است انجام دهد و چندان هم مورد توجه نباشد اما اگر یک فوتبالیست در کشور ما کاری انجام دهد که از لحاظ عرفی، اخلاقی و شرعی ناپسند است، بسیار مورد توجه مردم و رسانهها قرار میگیرد. واقعیت این است که برخی افراد در جاهایی مسئولیت گرفتهاند اما تیشه به ریشه اخلاق زدهاند و چنین رویههایی باید به صورت جدی تغییر کند.
بنده بعد از چهل سال فعالیت میدانی در زمینه مددکاری اجتماعی، هنوز با احتیاط عمل میکنم و هنوز وقتی میخواهم وارد جامعهای شوم نکات اولیه مددکاری اجتماعی همانند شناخت جامعه، و اینکه چگونه باید ورود پیدا کنم را رعایت میکنم. مددکار اجتماعی، در عمل نقش حرفهای دارد یعنی راهنما، میانجی و تسهیلکننده است که البته هرکدام از این موارد در حد یک کتاب یا تدریس در یک ترم دانشگاهی است. وقتی میگوییم مددکار اجتماعی، تغییردهنده در رفتارهای اجتماعی و نگرشها است، بدین معنی است که این شخص باید آنقدر احاطه نسبت به آن جامعه داشته باشد که بتواند به خوبی انگارهسنجی کرده و نگاههای آنها را تغییر دهد.
لزوم رعایت ضوابط مددکاری اجتماعی
برای ستاد بحران کشور بسیار متأسفم که ویرانیهای فیزیکی سیلاخور که بعد از سیل لرستان، بسیار زیاد بود و نزدیک به پنجاه و سه روستا تخریب شد را درست نکردند و هشتاد درصد آن را جامعه محلی با اتکا به تواناییهای خودشان درست کردند، ولی هیچ کسی ارزیابی و تجزیه و تحلیل درستی از آن ماجرا ارائه نداد که بتوان مشکلات را به نحو احسن برطرف کرد. اگر قرار است کار جهادی انجام دهیم باید ببینیم آیا سازمانهای متولی، مهارتهای فعالیتهای جهادی را در کنار داشتن دانشهای تخصصی و حرفهای دارند یا خیر و در راستای تقویت آنها گام برداریم.
ما در دوره دفاع مقدس بیشترین میزان بهرهوری را با وجود همه تحریمها و کمبودها داشتیم اما شاخص بهرهوری طبق گزارش بانک مرکزی در سه دهه گذشته به زیر پنجاه و پنج درصد رسیده است و این نشان میدهد که ما به خوبی در مدیریتها عمل نکردهایم. ما باید سازمانها را اخلاقی کنیم و در این صورت بازدهی آنها بیشتر خواهد شد چراکه اگر یک سازمان اخلاق یعنی مسئولیتپذیر کردیم، آنگاه حامی حقالناس خواهد بود. ملت ما مستحق بهترینها هستند لذا باید سازمانهای مسئول بتوانند با مفهوم فعالیت جهادی و مددکاری اجتماعی به خوبی آشنا باشند و ضوابط آن را رعایت کنند.
انتهای پیام