نظام تأمین مالی اسلامی از گفتمان اصلی خود دور شده است + فیلم
کد خبر: 4037618
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۲
كارشناس اقتصاد دانشگاه داندی اسکاتلند:

نظام تأمین مالی اسلامی از گفتمان اصلی خود دور شده است + فیلم

معضل تأمین مالی اسلامی میزان رشد آن نیست. مشکل این است که از گفتمان اصلی‌ خود که «انسان‌محوری بودن ابزارهای توسعه در جهت افزودن به ارزش مردم در جهان اسلام و بقیه دنیا» بوده منحرف شده و عقب‌نشینی کرده است. این به درستی دلیل اصلی مناقشات پیرامون تغییر ساختار بانکداری اسلامی است.

نظام تأمین مالی اسلامی در سال‌های اخیر و به خصوص بعد از عملکرد در دوران کرونا بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است و به نظر می‌رسد که در سال‌های آینده نیز  اقتصاد‌های بزرگ و کوچک در جهان بیش از پیش به این نظام اقبال پیدا کرده و آن را به رسمیت بشناسند.

علی آودوکیچ (Dr Alija Avdukic) از جمله کارشناسان و متخصصان حوزه تأمین مالی اسلامی است که عقیده دارد مشکل بزرگ نظام تأمین مالی اسلامی در سال‌های اخیر دور شدن از برخی اصول خود و نبود کارشناسان متخصص در این زمینه است.

پژوهش‌های آودوکیچ شامل ساخت نظری «اقتصاد اخلاقی ـ‌ سیاسی اسلامی» به عنوان یک نظریه راهنما برای امور مالی اسلامی است. آودوکیچ دکترای خود را در  رشته  اقتصاد سیاسی و دارایی اسلامی از دانشگاه دورهام (بریتانیا) دریافت کرده و در حال حاضر معاون بخش کارشناسی ارشد رشته تأمین مالی اسلامی در دانشگاه داندی اسکاتلند است.

ایکنا ـ در سال‌های اخیر اقبال به استفاده از خدمات نظام تأمین‌ مالی اسلامی حتی در کشورهای غیراسلامی نیز افزایش داشته، دلیل این تقاضا چیست؟

باید بگویم که در سال‌های اخیر به اندازه دهه 2000، در بازار خدمات تأمین مالی اسلامی رشد تقاضایی نمی‌بینیم. در سال 1999، شاهد استفاده دوبرابری از خدمات تأمین مالی اسلامی نسبت به خدمات مالی متداول بودیم. در سال‌های اخیر و به خصوص در سال‌های بحران پاندمی که کاهش تقاضا را در بازار مالی شاهد بودیم، همچنان تأمین مالی اسلامی در مقایسه با نظام مالی متداول در حال رشد بود.

همچنین در کشورهایی که در این اواخر نظام تأمین مالی اسلامی را پذیرفته بودند نیز شاهد این افزایش تقاضا بودیم. برای مثال در شمال آفریقا که خیلی دیر این نظام مالی به رسمیت شناخته شد.

نظام تامین مالی اسلامی از گفتمان اصلی خود دور شده است

ایکنا ـ از طرف دیگر شاهد بزرگترین ادغام‌ها(نظیر ادغام سه بانك اسلامی اندونزی با سرمایه هشت میلیارد دلاری و ایجاد نخستین مگا بانك) بودیم که در نظام تأمین مالی اسلامی رخ داده بود. درست است؟

بله. در اندونزی و همچنین پیش‌تر از آن در قطر این ادغام‌ها صورت گرفت و بسیار خبرساز شد. یکی از بحث‌های اساسی در مورد شکست تأمین مالی اسلامی در تسخیر یا پاسخگویی به نیازها یا تقاضای جوامع، عمدتاً به دلیل مزیت‌های این اقتصادها بود.

ایکنا ـ فکر می‌کنید بزرگترین چالش و مشکل برای رشد نظام تأمین مالی اسلامی چیست و چه راه حلی دارد؟

معضل تأمین مالی اسلامی رشد آن نیست. مشکل این است که تأمین مالی اسلامی از گفتمان اصلی‌ خود که «انسان‌محوری بودن ابزارهای توسعه در جهت افزودن به ارزش مردم در جهان اسلام و سایر نقاط دنیا است منحرف شده و عقب‌نشینی کرده است. این به‌درستی دلیل اصلی مناقشات پیرامون تغییر ساختار بانکداری اسلامی است.

متأسفانه وقتی از بنیانگذاران اقتصاد اسلامی پرسیدیم چرا مدل بانک تجاری را که امروز داریم انتخاب کردید آنها پاسخ می‌دهند که چه کسی می‌تواند دولت‌های مسلمان را در دهه‌های 1960 و 1970 متقاعد کند که در جهانی که بین بلوک روسیه و غرب قطبی شده، یک پایگاه اسلامی و ارزشی وجود دارد که حتی مورد قبول هم واقع نمی‌شد.

تنها راه این بود که بانک تجاری را معرفی کنیم که همین کار را می‌کند اما اصول اسلامی را اضافه کرده است. متأسفانه این راه حلی بود که امروز در جهان اسلام به واقعیت تبدیل شد.

ایکنا ـ به تعدادی از بزرگترین ادغام‌ها در اندونزی و قطر اشاره کردید. فکر می‌کنید چه کشوری می‌تواند رهبری تأمین مالی اسلامی را بر عهده داشته باشد؟

فعلاً در زمینه رهبری، باید مدل‌های تأمین مالی بانکی را مطالعه کنیم و ما عمدتاً سه رویکرد اصلی آن را به رسمیت می‌شناسیم. یکی به صورت خصوصی و از بالا به پایین(حضور در سطوح بالای اقتصاد کشور) است که عمدتاً در بخش خصوصی کشورهای حاشیه خلیج فارس رواج دارد. یکی دیگر دولتی و از بالا به پایین بوده و مدل مالزیایی است؛ سومین مورد نیز که بیش از همه در حال شکل‌گیری است، مدل اندونزیایی است که ما آن را به عنوان جامعه مدنی مردمی در نظر می‌گیریم که افراد سازماندهی شده دور هم جمع می‌شوند، سرمایه‌های خرد بیشتری تولید کرده و به بانک تبدیل می‌شوند که هدف خود را رفع نیازهای آسیب‌پذیر افراد می‌دانند. این مدل سازمان‌یافته‌تری است.

ایکنا ـ از سال پیش شاهد یک پدیده فناوری به نام متاورس بودیم. چه ارتباطی بین متاورس و تأمین مالی اسلامی و همچنین فین‌تک اسلامی وجود دارد؟ می‌توانیم انتظار داشته باشیم که بین تأمین مالی اسلامی و متاورس همکاری به وجود بیاید؟

فین‌تک‌ها و ادغام با اقتصاد دیجیتال چیزی است که امروزه بیشتر اندیشمندان مسلمان آن را جذاب یافته‌اند. سؤال این است که چیزی که ما در حال شنیدن از آن هستیم نامشخص بوده و با برخی مشکلات اساسی که در اقتصاد اسلامی داریم تفاوتی ندارد. ماهیت تأمین مالی اسلامی برای تأمین مالی در اقتصاد واقعی و نه تاکتیک‌های اقتصادی دور از دسترس است و این یکی از دلایل اصلی بحران مالی (2005) بود.

بله، ما از موفقیت تأمین مالی اسلامی خشنودیم زیرا در 10 بانک برتر جهان که در طول پاندمی کرونا با مشکل مواجه شدند، هیچ یک از سرمایه‌گذاران اسلامی اجازه سرمایه‌گذاری نداشتند زیرا چالش اصلی آنها عدم درگیر شدن با ربا بود. این تفاوت اساسی تأمین مالی اسلامی(با مدل‌های متداول تأمین مالی) در مورد استفاده از ابزارهای مالی برای اقتصاد واقعی و برای تولید ناخالص داخلی واقعی است. این باعث جذاب شدن (تأمین مالی اسلامی) در زمان بحران مالی است و از طرف دیگر (تأمین مالی اسلامی) به عنوان مانعی برای رشد فقر و نابرابری که در نتیجه ایجاد پول از پول است، عمل می‌کند.

نظام تامین مالی اسلامی از گفتمان اصلی خود دور شده است

ایکنا ـ منظورتان این است که تأمین مالی اسلامی با واقعیت کار می‌کند نه با چیزی مانند متاورس؟

منظورتان از تأمین مالی واقعی چیست؟ منظور ما از ایده مالی در اینجا، استفاده از برهان دگرگونی کارل پولانی (اقتصاددان مجارستان) هنگام توصیف تحول بزرگ جامعه از پیشامدرن به مدرن است که بر چگونگی تغییر جامعه با حاکم شدن بازار تأکید می‌کند. (پولانی بیشتر برای مخالفت با تفکر اقتصادی سنتی شناخته شده‌ و امروزه به عنوان نظریه‌پرداز ذات‌گرایی (Substantivism) که رویکردی فرهنگی به اقتصاد دارد و بر حاکمیت اقتصاد در جامعه و فرهنگ تأکید می‌کند، شناخته می‌شود.)

همانطور که بازار مسلط می‌شود، شروع به قطع ارتباط با اقتصاد واقعی می‌کند، اینکه چه چیزی می‌خریم، چه چیزی در جوامع تولید می‌کنیم و چگونه پول را قرض می‌کنیم.

سپس همه ما بازارها را به قطب‌های مسلط (اقتصادی) تبدیل می‌کنیم. بنابراین حتی زمان و وجود ما نیز «کالایی» می‌شود و این چیزی را ایجاد می‌کند که آن را «کالایی‌شدن» و نتیجه‌ای ایجاد می‌شود که آن را اقتصاد نحوی مطابق دستور(Syntactic Economy) می‌نامیم؛ اقتصادی که تولید چندانی ندارد. نقش‌های بهتری ایجاد نمی‌کند. خانه، بیمارستان و غیره بهتر تولید نمی‌کند. همه چیز به سمت انجام بیشتر کارهای مشابه همگرا می‌رود و نیاز به گسست همگرایی احساس می‌شود.

بنابراین، تأمین مالی اسلامی ابزار جدیدی بود برای ایجاد این گسست و گفتن اینکه «نگاه کنید برخی مسائل فرهنگی و تفاوت‌هایی وجود دارد که باید در نظر بگیریم».

برای برخی از کشورهای مسلمان، بحث ایجاد تحولات یا پر کردن جیب پول خود و سهامداران نیست، بلکه بیشتر به عدالت اجتماعی و موارد دیگر مربوط می‌شود.

این یک توسعه اساسی در عراق بود که [آیت‌الله] سیدمحمدباقر صدر، یکی از بنیانگذاران اقتصاد اسلامی نظریه‌پرداز آن بود. او آن را «اقتصادنا» به معنای «اقتصاد ما» نامید و این نماد او بود که به جهان نفوذ کرد. سپس در شبه قاره هند، افرادی چون خورشید احمد، چپرا و نجات‌الله صدیقی را داریم که همین روایت‌ها را ارائه کردند.

همچنین در جهان عرب، «منذر قحف»، کارشناس اقتصاد اسلامی سوری‌تبار را می‌بینیم [که به مسلمانان آمریکا و آفریقا نظرات تخصصی درباره موضوعات مرتبط با قوانین اسلامی حوزه بانکداری، تأمین مالی  و اوقاف را ارائه می‌دهد]؛ بیشتر این افراد در کشورهای غربی تحصیل کردند و متوجه شدند که مبانی بانکداری اسلامی چه ویژگی‌هایی دارد و علم اقتصاد چه تغییر جهتی می‌خواهد.

ایکنا ـ به نظر می‌رسد که تأمین مالی اسلامی به نوع برداشت از آن بستگی دارد؟

وقتی از تأمین مالی اسلامی و برداشت از آن صحبت می‌کنیم، هنوز اختلاف نظر وجود دارد. متأسفانه بیشتر اندیشمندان حوزه اقتصاد اسلامی که در مورد آن مطالعه داشتم بسیار کلاسیک‌گرا هستند. یعنی مدل سرمایه‌داری را تأیید و چیزهایی اسلامی را برای خلق آن (نوع اسلامی) به اصل قضیه وارد کرده‌اند. اما این مشکل جدیدی را خلق می‌کند که به آن کالوانیسم[سنت اصلاح‌شده] اسلامی می‌گویند یعنی برای تسهیل عملیات‌های بانکی از مشورت علمای اسلامی استفاده می‌کنند اما در واقع سرمایه‌داری یا سرمایه‌داری اسلامی را درست می‌کند و متأسفانه این در حال حاضر نوعی غالب در اقتصادهای اسلامی رایج است.

ایکنا ـ آینده تأمین مالی اسلامی را چگونه می‌بینید؟

وقتی به برنامه تأمین مالی اسلامی نگاه می‌کنیم متأسفانه متوجه خواهیم شد که جذاب‌ترین مبانی آنها در کشورهای توسعه‌یافته شکل گرفته نه در دانشگا‌ه‌ها‌‌یی مانند الازهر مصر، ام‌القری عربستان و عليگر هندوستان. در نتیجه گفتمانی در راستای حرکت یا تفکر علمی برای ارائه به اقتصاد اسلامی وجود ندارد.

به هر حال، این بدان معناست که ما اقتصاد فمینیستی و بسیاری از مکاتب دیگر را نداریم. اما آنچه کم است مکتب فکری است. چیزی که ما شروع کردیم، برخی از دانشگاه‌های غربی مانند داندی (در اسکاتلند) آن را به رسمیت شناختند. برخی دانشگاه‌ها در فرانسه، تورین ایتالیا و اخیراً در آلمان نمونه‌هایی از توسعه (دانش) تأمین مالی اسلامی هستند و متأسفانه در دنیای اسلام مانند مصر و سوریه که بودم، تأمین مالی اسلامی به عنوان فقه معاملات شناخته می‌شود در حالی‌که اینطور نیست.

فقه، خارج از مکاتب اقتصادی است. در خدمت منطق قانون است اما تعریفی از قانون اقتصادی ندارد. بنابراین این مسئله، مشکلات درک مسائل اساسی را ایجاد می‌کند. اما امیدهایی وجود دارد. برای مثال در مدرسه تجارت دانشگاه داندی از بین 600 ـ 700 دانشجوی اقتصاد که 650 نفر از آنها در بخش تأمین مالی تحصیل می‌کنند، 50 نفر تأمین مالی اسلامی می‌خوانند که این اتفاق ما را به توسعه این دوره که ممکن است به توسعه واقعی (دانش تأمین مالی اسلامی) که می‌خواهیم، دل‌خوش می‌کند. اما در عین حال فارغ‌التحصیلان تأمین مالی اسلامی کار خود را در بانک‌هایی با نظام متداول و با بانکداری سنتی آغاز می‌کنند و نه اسلامی.

گفت‌وگو از محمدحسن گودرزی

انتهای پیام
captcha