
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «امداد د فرهنگی؛ از گونههای هویتی تا چالشها و استعارههای دینی» امروز شنبه 7 اسفندماه با ارائه مهدی مولایی آرانی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در ادامه سخنان او را میخوانید:
موضوع امداد فرهنگی با تشکیل میز مسائل اجتماعی در دفتر تبلیغات اسلامی در سال 1396 در دستور کار قرار گرفت و در ابتدای کار، مفهومی ناشناخته بود. در این راستا با نخبگانی از دانشگاههای مختلف، بهزیستی و سایر نهادها جلسات متعددی برگزار و در مرداد 98 نیز جلسهای با عنوان تربیت پژوهشگر فرهنگی برگزار کردیم. دستگاههای زیادی همانند وزارت رفاه، کمیته امداد، سازمان بهزیستی و ... در این راستا نقش دارند تا در مقابله با آسیبهای اجتماعی از منظر فرهنگی اقدام کنند.
شاخصهای امدادگری فرهنگی
یکی از سؤالات مهم درباره این بحث این است که چه چالشهای میدانی و تجارب اخلاقی در کار مددکاری اجتماعی وجود دارد؟ آنچه بنده به آن اشاره میکنم حاصل گفتوگوهایی است که با فعالان این میدان و افرادی که باید مورد حمایت قرار گیرند انجام شده است. همچنین با فعالان زیادی در قم، اهواز و فعالانی که در سیل پلدختر حضور داشتند گفتوگوهای طولانی داشتم. اما ابتدا لازم است اشارهای به تعریف امداد فرهنگی داشته باشم. برداشت بنده این است که میتوانیم سه نوع تعریف از امدادگری فرهنگی داشته باشیم. یک تعریف به رابطه واژگانی مربوط است که امداد و فرهنگ را تعریف و آنها را پیوند میزنیم و تعریف امداد فرهنگی حاصل میشود.
رابطه دیگر، صفت و موصوفی است یعنی اگر امدادگر، در کار یاریرسانی از ابزارهای فرهنگی همانند کتاب، فیلم، منبر و تبلیغ و امثالهم استفاده میکند امدادگر فرهنگی است. گاهی هم فرهنگی بودن امداد را در هدف شخص تعریف میکنیم و مثلا فردی وارد میدان شده و میگوید میخواهم رفتار فرهنگی و دینی شخص مورد هدف را ارتقا بدهم. همچنین میتوان امداد فرهنگی را در هویت فعل و فاعل تعریف کرد یعنی هویت امدادگر، فرهنگی باشد. نوع دیگر امداد فرهنگی مبتنی بر فرآیند است و در اینجا تفاوتی با مددکاری اجتماعی ندارد.
بر این اساس امدادگر فرهنگی، فرد، گروه یا نهادی است که تلاش میکند بر اساس هویت فرهنگی خود از وقوع یا تشدید آسیب فرهنگی و اجتماعی جلوگیری کرده و ضمن شبکهسازی برای دیگر نهادها، مسیر رشد و ارتقای دینی و فرهنگی فرد یا جامعه را فراهم کند. امدادگر فرهنگی، خودش را از محیط جدا نمیکند و تمرکز وی بر حوزه پیشگیری است تا درمان و هدفش را نیز رشد و ارتقای دینی فرد و جامعه قرار میدهد.
دلایل حضور طلبهها در امدادگری فرهنگی
بنده از مجموع مصاحبهها، مخصوصاً با دوستان طلبه و حوزوی که در این زمینه کار میکنند به چند گونه هویتی پی بردم. یک گونه از آنها تکلیفگرایان هستند که ورودشان به حوزه آسیبهای اجتماعی را از این منظر تعریف میکنند که چون اینکار جهاد است و ولی فقیه ما گفته است باید در این حوزه حضور داشته باشید در این میدان حضور پیدا کردهایم لذا اگر مرجعیت بگوید این کار دیگر اولویت ندارد از میدان خارج میشوند. گونه دیگر عارفان بودند که میگفتند این کار را بیشتر برای خودسازی انجام میدهیم و حضور در این میدان را به مثابه عبادت میدانند و وقتی از آنها سوال میشد که آیا تخصصی دارید میگفتند خدا به ما راه را نشان میدهد.
گونه دیگر هویتطلبان هستند که میگفتند اینکار را انجام میدهیم تا مثلاً سلبریتیها نگویند فقط ما در این زمینه فعالیت میکنیم. گونه دیگر ساختارگرایان بودند که از این فرصتِ آسیبهای اجتماعی استفاده میکنند تا به میزان بیشتری به نهاد قدرت نزدیک شوند. چنین افرادی معتقدند که دیگران نیز باید زیر نظر ما فعالیت کنند و مثلا میگویند خیریهها باید زیر نظر ما در امر امدادرسانی باشند چون میخواهیم به عنوان نماینده خیریهها در ساختار قدرت فعال کنیم. گونه دیگر سردرگمها هستند که هنوز هویت متقن و محکمی برای خودشان پیدا نکردهاند.
رابطه دینداری و معنویت در امدادگری فرهنگی
در بُعد دینداری و معنویت، به استعارههای دینی امدادگر فرهنگی و همچنین چالشها در امر امدادگری فرهنگی میپردازیم. در زمینه استعارهها باید گفت که این استعارهها پایه نظری حضور امدادگر فرهنگی یا طلبه ما در میدان است که اگر این پایه نظری شکسته شود میدان را رها میکند. اینها میگویند وارد میدان شدهایم که بذل جان و مال کنیم و اینها به عارفان نزدیکتر هستند. استعاره گروه دیگری، احیاگری است که میگویند وظیفه ما نجات و احیای فرد است و اگر همین یک شخص را احیا کنیم کفایت میکند.
گروه دیگری استعاره خود را طبیبِ دوار میدانند و میگویند ما منتظر نیستیم کسی مشکلات را به ما عرضه کند بلکه دائما در تلاشیم اگر مشکلی پیدا شد آن را برطرف کنیم و این در واقع وظیفه ماست. مؤلفه دیگر در رابطه دینداری و معنویت این است که امدادگر ما از کدام یک از مفاهیم دینی استفاده میکند. جدیترین و پایهترین مفهومی که امدادگر فرهنگی استفاده میکند امیدآفرینی است. مؤلفههای دیگر، عیبپوشی از جانب امدادگر، حفظ کرامت انسان و ناظر بودن خداوند است. مولفه دیگر رعایت اهداف دینی در امدادگری فرهنگی است و یکی از وجوه تمایز امدادگر فرهنگی با مددکار اجتماعی این است که هدف اولیه حفظ و تعمیق ایمان و تقوای فرد است. این گروه معتقدند درست است که این فرد دچار مشکل شدهاند اما باید کاری کنیم این مشکل آسیبی هم به ایمان وی وارد نکند. همچنین در تلاش برای حفظ و تعمیق معنویت و اخلاق هستند تا فردی که دچار مشکل شده در آن شرایط دچار مشکل اخلاقی نشود.
جالب بود که برخی امدادگران میگفتند اگر محبت اولیای الهی را در دل این افراد بکاریم در جهان آخرت به میزان بیشتری محبت اولیا نصیب ما میشود. برخی نیز میگفتند ما وارد این میدان شدهایم تا نگاه مردم به حوزه و روحانیت را عوض کنیم تا مردم فکر نکنند که حوزویها کاری با بحرانها و مشکلات مردم ندارد. برخی نیز میگفتند آسیب اجتماعی همانند موریانه دارد پایههای نظام را میخورد لذا حفظ نظام از این آسیبها وظیفه ماست.
چالشهای مددکاری فرهنگی
درباره چالشهایی هم که در این زمینه وجود دارد باید گفت اولین چالش، رعایت شأن روحانیت است و اینکه آیا ورود به این میدان با شأن روحانیت تناسب دارد یا خیر؟ چالش دیگر اولویت مذهب یا اقتصاد است. در اینکه مسئله اقتصادیِ فرد آسیب دیده باید حل شود کسی تردید ندارد اما در مورد اینکه برای یک طلبه در زمان ورود به میدان اولویت این است که سراغ حفظ اعتقادات و باورهای مذهبی فرد برود یا به مشکلات آن شخص اولویت دهد سوالاتی وجود دارد. چالش دیگر این است که آیا مناسکمحوری در ورود به آسیبهای اجتماعی اولویت دارد یا خیر؟
چالش دیگر پیادهسازی فتوای فقهی است و اینکه آیا هدف فردِ طلبه از ورود به میدان، پیاده کردن این فتواها همانند رعایت حجاب و امثالهم است یا اینکه باید دیگر مسائل را در اولویت قرار دهد؟ چالش دیگر کاربردی بودن علم منطق در این میدان است. دوستان حوزوی به خوبی علم منطق را میخوانند اما بعضاً در مواجهه با محیطهای آسیبزده تلاش میکنند با همان نگاههای علمی و منطقی، دیدگاه فرد را درباره یک موضوع خاص عوض کنند و در اینجا ممکن است فرد آسیبدیده توجه چندانی به این استدلالها نداشته باشد چراکه در این موارد زبان احساس و عاطفه کاربردی بیشتری دارد.
انتهای پیام