به گزارش ایکنا، ورود یا ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات مردان یکی از رخدادهای فرهنگی است که به دلایلی ریشه در مسائل فقهی دارد. تاکنون به دلیل نامساعد بودن جو برخی ورزشگاهها و نیز رعایت مسائل شرعی و فقهی از حضور زنان و دختران دراین گونه مجامع جلوگیری میشده است اما با افزایش تقاضا و فشارهای سازمانهای بینالمللی این ماجرا به مسئلهای چالش برانگیز تبدیل شده است.
برخی با ذکر دلایلی فقهی خواهان ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه و برخی با نقد آن دلایل، خواستار صدور مجوز برای حضور بانوان هستند.
به همین مناسبت نشستی آنلاین با حضور حجج اسلام محمود قیومزاده عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و محمدکاظم تقوی، مدیر تحقیقات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در ایکنا برگزار شد و زوایای مسئله از منظر اندیشه فقهی امام خمینی(ره) مورد بررسی قرار گرفت.
در بخش نخست این گفتوگو ضمن اشاره به مهمترین دلایل مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها، به بررسی مذاق شارع در این مسئله پرداخت شد و آیات و روایات ناظر به آن مورد بررسی قرار گرفت و نظر فقها درباره نگاه زن به بدن مرد نامحرم به عنوان یکی از دلایل عدم جواز مطرح شد. (دلیل مخالفت حضور زنان در ورزشگاه چیست؟)
اینک بخش دوم این نشست را میخوانید؛
تقوی: اگر میخواهیم اندیشه امام که مبنای به وجود آمدن نظام جمهوری اسلامی است را بررسی کنیم باید به نظرات ایشان رجوع کنیم. باید توجه داشت که در زمان انقلاب، اکثریت جامعه این تفسیر از اسلام که امام مطرح کرده بود و متفکری مثل شهید مطهری سخنگوی آن بود را پذیرفتند و اتفاقا این تفسیر از اسلام توانست قدمهای درخشان و مثبتی را بردارد. حضرت امام در وصیتنامه خودشان در مورد جایگاه زنان میفرمایند: «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند».
آقای قیومزاده اشاره داشتند که امام در برخی مسائل سختگیریهایی داشتند و بر فقه سنتی و جواهری تاکید داشتند ولی امام همانجا که میگفت شیوه تحقیق و پژوهش جواهری باشد دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد را مطرح کرد. اینجاست که میگویم تقسیم فقه امام به حکومتی و غیر حکومتی را نمیفهمم و چندان با آن موافق نیستم. امام به فقهای شورای نگهبان توصیه میکرد مصلحت اسلام را در نظر داشته باشند و به اقتضائات زمان توجه کنند تا اسلام به ناتوانی در اداره جامعه متهم نشود.
این مطلبی که میخواهم نقل کنم از خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی است که بیانگر دیدگاه فقهی امام است. ایشان در خاطرات سال 62 نوشتند که احمدآقا نامه یازده نفر از نمایندگان مجلس به امام را آوردند که در آن نامه از امام خواسته بودند مانند سال 41 حق انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان برای مجلس را تحریم کنند. احمدآقا گفت قبلا هم فردی خدمت امام آمده و خواسته بود ایشان به شورای نگهبان چنین دستوری بدهند ولی امام ایشان را منع کرده بود و گفته بود: «این حرفها ضرر دارد». احمدآقا گفت وقتی نامه را خدمت امام بردم ایشان به من دستور دادند این آقایان را در مجلس بخواه و به آنها بگو سلب حق رأی از زنان خلاف شرع است.
شاید بگویید این حکم در رابطه با حق رأی زنان است. خیر، اتفاقا حضور اجتماعی زنان نیز مورد نظر ایشان بوده است. خاطره دیگری در این رابطه نقل میکنم که بیانگر فتوای حضرت امام است. آقای عباسعلی روحانی امامجمعه وقت اصفهان نقل میکند در گرماگرم انقلاب، آیتالله طاهری دعوت کردند که زنان و مردان در تظاهرات شرکت کنند. آن زمان عالم درجه اول اصفهان آیتالله خادمی بود. آیتالله خادمی با مشارکت زنان در تظاهرات مخالفت کرد و گفتند من که ابن ثمانین هستم یعنی هشتاد سال سن دارم وقتی خانمها به خیابان میآیند و شعار میدهند تحت تاثیر قرار میگیرم. همانجا با پاریس تماس گرفتیم و احمدآقا تلفن را برداشت و گفت من نظر امام را میپرسم. ایشان دوباره پشت تلفن آمد و گفت امام فرمودند بانوان با رعایت حدود شرعی در تظاهرات شرکت کنند. آیتالله خادمی فرمود وقتی امام میفرمایند من حرفی ندارم. اگر در ماجرای انقلاب بانوان و زنان به صحنه نمیآمدند این انقلاب به ثمر نمینشست.
امام همواره به رستاخیز اسلام و زمان صدر اسلام توجه میداد و همان اندیشه را احیا میکرد. وقتی شما به زمان صدر اسلام توجه کنید درمییابید پیامبر(ص) زنان را خانهنشین نکرد بلکه به جایش «باب النساء» درست کرد و جلوی اختلاط را گرفت. ایشان زنان را همراه خود به جنگ میبرد، حتی همسر خودش را. من یک نمونه از روایات در این زمینه را بخوانم. ببینید یکی از زنان پرستار که در جنگ همراه پیامبر(ص) بوده چگونه قصه را نقل میکند. در مسند احمد حنبل آمده است که یک گروهی از زنان نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند ما دوست داریم همراه شما به جنگ بیاییم. پیامبر(ص) فرمود در ذیل برکت الهی همراهم بیایید. آن زن نقل میکند که ما همراه پیامبر(ص) به جنگ خیبر رفتیم. وقتی خیبر فتح شد پیامبر(ص) بخشی از غنیمت را برای ما جدا کرد. بعد گردنبندی که هماکنون بر گردن دارم را به من اعطا کرد و با دست خودش آن را به گردن من انداخت و من آن را تاکنون از خودم جدا نکردم. این اقدام پیامبر(ص) مثل این است که یک فرمانده ارشد به یک خانم سردوشی بدهد.
میخواهم عرض کنم مذاق شریعت و فقه این است و امام هم در همین مسیر حرکت کردند. ما اگر بخواهیم به متن رسالههای مراجع عمل کنیم باید پلیس زن داشته باشیم، باید آتشنشان زن داشته باشیم، باید از مهدکودک تا دانشگاه معلم زن داشته باشیم، باید از خانه بهداشت تا اتاق جراحی پزشک و بهیار زن داشته باشیم، اما متاسفانه در خیلی مسائل گیر کردهایم و میگوییم فقه جواهری این اقتضا را دارد. ممکن است یک نفر بگوید اگر زنان بخواهند به تظاهرات بروند یا به رأیگیری بروند با توجه به اینکه همه زنان حجاب کامل ندارد و مردان و زنان دچار اختلاط میشوند انسان مرتکب حرام میشود ولی آیا با این وجود کسی میگوید در تظاهرات یا رأیگیری شرکت نکنید؟
اجازه بدهید چند فتوا از امام درباره حضور اجتماعی زنان بخوانم. من سوالات را نمیخوانم و فقط به پاسخهای امام اشاره میکنم. ایشان میفرمایند؛ خواهران هم مثل برادران میتوانند با مراعات موازین شرعیه در اجتماعات شرکت کنند. همچنین میفرمایند؛ شرکت بانوان در تظاهرات و مراسم جمعه و جماعات با مراعات وظایف شرعیه اشکال ندارد. ما باید فقه امام را در چشمانداز فکر امام ببینیم و روح شریعت را در نظر بگیریم که مبنی بر رعایت حدود شرعی بدون سختگیری است و نباید کار را به اضطرار و ضرورت بکشانیم. امام میگفت حکومت باید مصلحت جامعه را تأمین بکند. ایشان برای آیتالله قدیری نوشتند نحوه برداشت ما از اسلام باید با تمدن جدید و اقتضائات زندگی جدید منافات نداشته باشد.
قیومزاده: در رابطه با تفکیک فقه حکومتی و غیر حکومتی در نظر امام خمینی(ره) میخواهم عرض کنم شما اگر رساله عملیه امام را ببینید عین رسالههای دیگر است و پیشفرضش این است که اگر حکومت اسلامی نباشد باید این رساله اینطوری نوشته شود ولی در زمان حکومت نظر ایشان این بود فقه حکومتی روی کار میآید. ضمنا در اینکه فقه برای تامین معاد و معاش است تردید نیست ولی سوال اینجاست که تامین معاش تا کجا؟
به نظر حضرت امام حضور زنان در اجتماع باید حضور ضروری باشد. وقتی گفته میشود در انتخابات شرکت کنند چون ضرورت اقتضا میکند، وقتی گفته میشود در راهپیمایی شرکت کنند چون ضرورت اقتضا میکند. اساسا مصلحتی که امام گفتند به معنای ضرورت است.
در عین حال که حضور زنان در مسائل اجتماعی ضروری است و امام هم در وصیتشان گفتند «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند»، ولی حضور زنان در این عرصهها کجا، حضور زنان در ورزشگاه کجا؟ اینکه زنان در حوزههای سیاسی، اقتصادی، علمی و ... وارد شوند کجا، حضور زنان در ورزشگاه کجا؟ آیا ورزشگاه رفتن جزء ضروریات سیاسی و اجتماعی است؟ آیا ورزشگاه رفتن جزء لوازم حکومت مطلوب است؟ من نمیگویم زنان به ورزشگاه نروند ولی باید تمهیداتی وجود داشته باشد. از اینکه امام خمینی حضور زنان در عرصههای اجتماعی و ... را لازم میدانند این در نمیآید که به ورزشگاه هم بروند. ما باید لوازم و شرایط این کار را فراهم کنیم تا آنها هم حضور پیدا کنند. من مخالف حضور زنان در ورزشگاه نیستم ولی این مسئله ابعاد اخلاقی و تربیتی دارد.
ما باید تمهیداتی داشته باشیم که این مسئله تبعات نداشته باشد. در این حال مخالفین حضور زنان در ورزشگاهها میگویند جنس این کار جنس غیرعفیفانه است. حضور زنان در ورزشگاه غیر از حضور آنها در راهپیمایی است، غیر از حضور در رایگیریها است. بله، در طواف هم زنان و مردان مختلط هستند ولی نمیشود نتیجه گرفت که در جاهای دیگر هم مختلط باشند. تازه در طواف اگر کسی خلافی کرد گناهش پایش نوشته میشود.
نتیجه اینکه اگر یک نیاز ضروری برای حضور زنان در ورزشگاه دیدیم شاید بتوانیم بر اساس فرمایشاتی که شما فرمودید جواز حضور را نتیجه بگیریم ولی در حال حاضر چنین ضرورتی نسیت و از طرفی جنس این کار غیر شرعی تلقی میشود و تبعات غیر شرعی دارد.
تقوی: من از سخنان شما اینطور برداشت کردم که معتقدید این سوال لزوما فقهی نیست و ناظر به مباحث اجرایی است. نکته دیگر اینکه شما فرمودید امام بر حضور اجتماعی زنان تاکید داشتند ولی این یک مورد را استثنا میکنید. دلیل شما چیست؟ در اوایل انقلاب میخواستند در دانشگاه بین دختر و پسر دیوار بکشند امام از طریق نوه خودش با خبر شد پیغام داد اگر این کار را بکنید خمینی آن دیوار را خراب میکند. خب من و شما میدانیم پسران و دختران ما چگونه در کلاس حضور پیدا میکنند. حرف من این است که دهها مسئله ضروریتر در جامعه داریم چرا جامعه را درگیر این مسئله کنیم؟ چرا فکر دهه شصت را دوباره بازخوانی کنیم؟ مگر بستر این انقلاب با فکر امام نبود؟ مگر قرار نبود سخنگوی فکر امام مطهری باشد؟ خب پنبه این مسائل زده شده است. چرا جامعه را دوباره گرفتار این دالانهای تنگ و تاریک کنیم.
انتهای پیام