محمدرضا شرفالدین، تهیهکننده سینما در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: نظریهپردازی پیرامون هنرهای بومی و اسلامی یکی از ضرورتهای ویژه برای حفظ و پاسداری از آن است. اگر متخصصان امر در این رابطه عملکرد خوبی داشته باشند، شاهد برخی تحریفات در هنر نخواهیم بود.
این کارگردان افزود: هنر بومی آن شکلی از هنر است که بر مبنای جغرافیای یک محل شکل گرفته و بروز مینماید. این عرصه دو بخش دارد. ابتدا قسم ابزاری آن، سپس بحث محتوایی. هنر بومی تنها به یک شکل از هنر خلاصه نمیشود. منظور اینکه نباید فکر کنیم هنرهای آیینی؛ هنر بومی هستند، بلکه هر شکل از هنر بنا به محتوایی که عرضه میکنند قادرند بومی باشند.
وی افزود: برای مثال در هنر هفتم که ذات غربی دارد به واسطه معنا و مفهوم فیلمهای سینمایی و مستند انتظار میرود به هویت بومی منطقهای اشاره داشته باشند. درباره وضعیت این شکل از هنر در کشورمان هم باید بگویم ایران پراکندگی قومی و فرهنگی بسیار دارد، پس زبان هنر قادر است به هر یک از آنها توجه ویژه داشته باشد. برای نمونه موسیقیای که در منطقه سیستان وجود دارد، کاملاً مطابق با جغرافیای آن سرزمین است.
این تهیهکننده تاکید کرد: در میان تمامی هنرها، سینما قدرتمندترین زبانی است که به واسطه آن میتوان هنر بومی را ترویج کرد، حتی این هنر قادر است برای کشورهایی که دارای هویت تاریخی نیستند پیشینه بسازند. بهترین مثال در این رابطه سینمای کره است. این سرزمین به لحاظ تاریخی، تمدنی قدیمی ندارد اما آنها با زبان فیلم و سریال به گونهای تاریخ کشورشان را بیان میکنند که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند. این اتفاق را در کشورمان به خوبی میبینیم که سریالهای کرهای طرفدار بسیار دارد.
شرفالدین در پاسخ به این سوال که آیا هنر بومی را میتوان مستقل دانست، توضیح داد: در شرایط فعلی چنین تصوری به نظرم منطقی و قابل قبول نیست، چون با گسترده شدن وسایل ارتباط جمعی، ناخودآگاه همه چیز تحت تاثیر ارتباطات جهانی قرار میگیرد. در چنین شرایطی اینکه فکر کنیم میتوانیم به صورت کامل یک شکل از هنر را بومی بدانیم، اشتباه محض است، حتی هنرهایی که ظاهر و معنایی کاملاً بومی دارند هم به نوعی تحت تاثیر دیگر هنرها قرار گرفتهاند.
تهیهکننده فیلم «فرزند صبح» درباره هنر اسلامی هم چنین توضیح داد: این شکل از هنر هم همانند هنر بومی در هر منطقهای شکلی و ساختار و فرم خاص خود را دارد. برای مثال در معماری این اتفاق را به خوبی میبینیم. کاشیکاریهایی که در مساجد وجود دارد نشانگر این شکل از هنر است. گاهی اوقات ممکن است هنر بومی با هنر اسلامی به یک معنا توصیف شوند اما این موضوع صحیح نیست چون با وجود مشابهتهای بسیار مرزی باریک بین این دو شکل از هنر وجود دارد.
مدیر عامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس تاکید کرد: نکته دیگری که در بحث هنر اسلامی وجود دارد کارکرد دینی آن است چون گاهی مواقع برخی تحریفات یا سوءبرداشتها وجود دارد که به اسم هنر دینی سعی میکنند به اصل موضوع ضربه زده شود. هنرهای فراماسونی شکل بارز این دست از هنر هستند. از نگاه من هنری شکل دینی دارد که منطبق با فطرت آدمی باشد زیرا فطرت خداجوی انسانها سبب میشود کار از خطا و تحریف دور بماند. هنرهایی که برگرفته از آموزههای فراماسونری یا شیطانپرستی هستند هرگز قادر نخواهند بود که در قالب هنر دینی جای گیرند.
وی متذکر شد: درباره عملکرد مسئولان در حمایت از هنر بومی نیز باید اذعان کنم آنها بیشتر در پی پربار کردن کارنامه خود هستند و چندان با هنر بومی و این دست مسائل کاری ندارند! این رویکرد نیز چندان ربطی به تغییر دولتها ندارد. برای مثال میبینیم در سینما چندان تغییری را نسبت به دوره قبل شاهد نیستم و همان راه گذشته در حال پیموده شدن است! جدا از این موضوع باید در نظر داشت هنر با حکم حکومتی حاصل نمیشود، هرچند دولت میتواند نقش حمایتی داشته باشد اما نمیتواند برای آن کیفیت حاصل کند.
داوود کنشلو
انتهای پیام