به گزارش ایکنا، دومین جلسه از دوره تفسیرپژوهی به همت آکادمی بینالمللی حکمت شب گذشته، 15 فروردین، با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سیدرضا مؤدب، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم، برگزار شد.
در ادامه گزیدهای از مباحث این جلسه را میخوانید که در آن به تاریخچه تفاسیر اشاره شده است.
تاریخچه تفسیر اقتضا دارد که تفاسیر را از ابتدا تا دوران معاصر مرور کنیم که مستلزم چند ترم دانشگاهی است؛ از اینرو در این جلسه به چند تفسیر شیعه و اهل سنت اشاره خواهم کرد و بر اساس کتاب روشهای تفسیر قرآن که نگارش خودم است پیش خواهم رفت. در این کتاب شصت و چهار تفسیر مهم شیعه و شصت و هفت تفسیر مهم اهل سنت معرفی شده است. این کتاب در زمینه هر تفسیر به صورت مختصر توضیحاتی داده است و تفصیل این بحث نیز آمده است.
در اینجا باید توجه داشت که تفسیر با ترجمه متفاوت است. ترجمهها تفسیر نیستند مگر برخی از ترجمهها که سعی کردهاند فراتر از ترجمه، معانی قرآن را بگویند. تفسیرها معمولا مفصل هستند و به سبب نزول و ... میپردازند و برداشتها را نیز میآورند اما ترجمه آیه به اندازه کلمات متن است و تفاوت زیادی پیدا نمیکند و معمولا مترجمان قرآن ابتدا باید مفسر باشند. مفسران نیز برای تفسیر خود آداب و روشهایی دارند.
نکته دیگر این است که ببینیم تفسیر از چه زمانی آغاز شده است. برخیها معتقدند که نخستین مفسر، خود پیامبر اکرم(ص) بوده است و سپس ائمه(ص) قرآن را تفسیر کردهاند؛ چراکه خود قرآن این مسئولیت را بر عهده پیامبر(ص) قرار داده است. از اینرو اولین تفسیرهای خیلی مهم روایی بودهاند. این تفاسیر در دورههایی بیشتر نوشته شدهاند و در دورههایی کمتر. مثلا اگر از آغاز نزول قرآن تا امروز را به سه دوره تقسیم کنیم که عبارت از دوران متقدمین، متأخرین و معاصرین است، باید توجه کنیم که تعداد زیادی از این تفاسیر در دوران متقدمین نوشته شده است. دوران متأخرین از قرن شش تا سیزدهم است، ولی مهمترین دوران تفسیری ما دوره معاصر است. در میان اهل سنت نیز میتوان این تقسیمبندی زمانی را قائل شد.
یکی از تفاسیر شیعی عبارت از تفسیر فرات کوفی است. عالمان شیعه میگویند تا سه قرن حضور ائمه(ع) را داشتهایم و در این زمان افراد کمتر تفسیر مینوشتند و بیشتر از ائمه(ع) روایت نقل میکردند اما در پایان قرن سوم و چهارم که دسترسی به ائمه(ع) مقدور نبود اندکاندک تفاسیری نوشته شد. شاید اولین تفسیر شیعه را بتوان تفسیر فرات کوفی دانست که توسط فرات بن ابراهیم کوفی نوشته شده و جنبه روایی دارد و غالبا در مورد آیاتی است که در مورد اهل بیت(ع) هستند. در قرن چهارم از شخصیت عیاشی میتوانیم یاد کنیم. عیاشی نیز همطبقه کلینی و از شخصیتهای ممتاز است و تفسیر او نیز بیشتر به روایات پرداخته است.
سومین تفسیر از تفاسیر روایی شیعه تفسیر علی بن ابراهیم قمی است که از شخصیتهای موثر علمای قم محسوب میشود و استاد کلینی بوده است. این تفسیر روایی است و متأسفانه نسخه کامل این تفسیر به دست ما نرسیده و نسخههای کنونی نیز کامل نیست و برخی میگویند این تفسیر فعلی منسوب به علی بن ابراهیم کوفی است.
از قرن چهارم دیگر تفسیر روایی مهمی نداریم تا اینکه به قرن دهم میرسیم که کتاب منهج الصادقین را داریم. سپس تفسیر صافی را داریم که برای قرن یازدهم است. این تفسیر بسیار ارزشمند است و فراتر از روایات است و مباحث عقلی را نیز آورده است. پس از تفسیر صافی در لیست تفاسیر روایی باید از تفسیر بسیار مهم البرهان فی تفسیر القرآن یاد کنیم که بیش از دوازده هزار روایت را جمعآوری کرده است. گرچه در آنها نقد و بررسی انجام نداده است اما از حیث جمعآوری روایات بسیار ارزشمند است. در همین دوران میتوانیم از یکی دیگر از مهمترین تفاسیر روایی به نام نورالثقلین یاد کنیم. سپس المعین کاشانی را داریم و بعد از آن نیز کنزالدقایق مشهدی را میتوانیم یاد کنیم. الجوهر الثمین نیز یکی دیگر از تفاسیر قرن سیزدهم است. از این میان نورالثقلین و البرهان اهمیت بیشتری دارند.
در میان اهل سنت نیز دو تفسیر روایی خیلی مهم است اما از حیث تاریخی باید بگوییم در قرن سه، تفسیر القرآن عبدالرزاق بن همام صنعانی را داریم. تفسیر کتاب الله العزیز نیز یکی دیگر از این تفاسیر است و سوم نیز تفسیر نسایی است. چهارمین تفسیر که از مهمترین تفاسیر روایی اهل سنت در میان متقدمین است نیز تفسیر جامع البیان عن تأویل آی القرآن است که معروف به تفسیر طبری است. طبری از عالمان بزرگ اهل سنت است که آنچه از صحابه و تابعین نقل شده را نیز آورده است. البته از نظر شیعیان روایت چیزی است که از معصوم رسیده است اما از نظر اهل سنت روایت چیزی است که صحابه و تابعین نیز نقل کرده باشند.
تفسیر پنجم تفسیر القرآن العظیم ابی حاتم رازی است. سپس تفسیر الکشف و البیان عن تفسیر القرآن العظیم است. تفسیر دیگر، معالم التنزیل، نوشته بغوی است. المحرر الوجیز تألیف ابن عطیه نیز از دیگر تفاسیر روایی اهل سنت محسوب میشود. اما یکی از مهمترین تفاسیر مهم اهل سنت تفسیر الدر المنثور است. اهل سنت در زمینه روایت دو تفسیر خیلی مهم دارند؛ یکی تفسیر طبری و دومی الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور که نوشته سیوطی است. سیوطی تمام تفسیر طبری را گزارش کرده و اضافاتی هم دارد. روایات را نیز از پیامبر(ص) و خلفا آورده و روایاتش از خلفا نیز عمدتا از امام علی(ع) است؛ چون معتقد است که خلفا خیلی روایت تفسیری نداشتند و روایت حضرت علی(ع) را به عنوان صحابه میآورد؛ بنابراین این دو تفسیر باید بیشتر مورد توجه باشد.
در اینجا میتوانیم به برخی از تفاسیری که با گرایش باطنی نوشته شدهاند نیز اشاره کنیم. از جمله اینها لطائف الاشارات قشیری، کشف الاسرار میبدی، تفسیر ابن عربی، تفسیر شاه نعمت الله کرمانی، تفسیر الرحمان و روح البیان حقی بروسی هستند. همچنین باید به تفاسیری بپردازیم که جنبه ادبی آنها برجسته است. از جمله این تفاسیر میتوان به تفسیر جوامع الجامع طبرسی و تفسیر القرآن الکریم و بیانه و اعرابه اشاره کرد. البته از مجمع البیان نیز میتوانیم یاد کنیم که گرایش ادبی دارد. تفسیر دیگر الکشاف زمخشری است که تفسیری جامع است اما جنبه ادبی پررنگی دارد. همچنین المنار و روح المعانی نیز جنبه ادبی داشتهاند. در میان تفاسیر بلاغی، کشاف یکی از تفاسیر مهم است. همچنین ارشاد العقل السلیم را هم داریم.
اما برخی تفاسیر نیز از حیث لغوی قوی هستند؛ مانند غریب القرآن دینوری یا مفردات الفاظ قرآن راغب. البته در قالب تفسیر نیست اما لغتها را بیان کرده و آیات را میآورد. دلیل استفاده علامه طباطبایی از این کتاب نیز جنبه لغوی آن است. از دیگر تفاسیر در این زمینه تفسیر جلالین نوشته سیوطی و تفسیر شُبر هستند.
یکی دیگر از گرایشهای تفسیری گرایش فقهی است که بیشتر آیاتالاحکام را بحث کردهاند و عمدتا همه آیات قرآن را ندارند. شاید آغاز تفسیر فقهی نیز با زمان حضرت رسول(ص) و صحابه شروع شده اما در ادامه به صورت مفصلتر بحث شده است. از جمله تفاسیر مهم فقهی، تفسیر احکامالقرآن شافعی، تفسیر احکامالقرآن جصاص و احکامالقرآن اندلسی هستند. اینها بیشتر تفسیر فقهی هستند. همچنین تفسیر الجامع لاحکام القرآن قرطبی را میتوان نام برد. از جمله دیگر تفاسیر مهم فقهی تفسیر زبده البیان فی احکام القرآن نوشته مرحوم مقدس اردبیلی است.
گروهی از مفسران نیز به آیات کلامی بیشتر اهمیت دادهاند و تفاسیر کلامی را پدید آوردهاند. از جمله این تفسیرها میتوان از تفسیر ماتریدی به نام تأویلات القرآن، تفسیر متشابه القرآن نوشته قاضی عبدالجبار همدانی، حدائق ذات بهجه تألیف عبدالسلام قزوینی، متشابه القرآن نوشته ابن شهر آشوب مازندرانی، مدارک التنزیل و حدائق التأویل یاد کرد.
در پایان باید توجه داشت که بیش از هزار تفسیر نوشته شده و ما فقط به اندکی از آنها اشاره کردیم و باید به زحمات مفسرین مراجعه کنیم و بدانیم فهم قرآن نیاز به روش و مراجعه به کتب پیشین دارد تا بتوانیم انس بیشتری با قرآن پیدا کنیم و در نهایت به رشد و سعادت برسیم؛ چه اینکه ابدیت انسان برای آخرت است و برای آن ابدیت باید به قرآن تمسک کنیم و لازمهاش این است که تفسیرها را بشناسیم و از آنها بهرهمند شویم.
انتهای پیام