عبیدالله بادپا: غایت دین، تشکیل حکومت نیست/ نعیمیان: مرزتان را با سکولاریسم شفاف کنید
کد خبر: 4060186
تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۱
در نشست «نظام سیاسی اسلام در نگاه اهل سنت حنفی» بررسی شد

عبیدالله بادپا: غایت دین، تشکیل حکومت نیست/ نعیمیان: مرزتان را با سکولاریسم شفاف کنید

عبیدالله بادپا، استاد حدیث دارالعلوم زاهدان در نشست «نظام سیاسی اسلام در نگاه اهل سنت حنفی» با اشاره به سه دیدگاه پیرامون تشکیل حکومت در نظر اسلام گفت: اسلام شئونات مختلف دارد که اقامه حکومت یکی از آنها است ولی درست نیست بگوییم هدف اصلی دین اقامه حکومت است.

به گزارش ایکنا، نشست علمی «نظام سیاسی اسلام در نگاه اهل سنت حنفی» صبح امروز، هفتم خردادماه با حضور مولوی عبیدالله بادپا، استاد حدیث دارالعلوم زاهدان و حجت‌الاسلام والمسلمین ذبیح‌الله نعیمیان، مدرس حوزه علمیه در پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار شد.

بادپا در این نشست گفت: با توجه به مفاد و مفاهیم آیات و روایات، اسلام آخرین و کامل‌ترین دین خداست. تمام مذاهب و فرق اسلامی بر همین عقیده و باور هستند که دین اسلام جامع و شامل تمام امورات و شئونات زندگی است که در آن قطعا سیاست و حکومت و تشکیل دولت و نظام سیاسی هم می‌آید. سیره پیامبر(ص)، زندگی خلفا، ائمه(ع) و مجتهدین یک نمونه و دلیل بر این مطلب است. با این وجود، از دیرباز این مسئله میان مجتهدین مورد مباحثه بوده که نظام سیاسی و حکومتداری در دین اسلام چه جایگاهی داشته و چه جایگاهی دارد. به عبارت دیگر اسلام در مورد سیاست و تشکیل حکومت چه موقفی دارد؟

وی ادامه داد: در این رابطه سه دیدگاه مطرح بوده که می‌توانیم دو دیدگاه را رویارو و مقابل هم تصور کنیم و دیدگاه سوم راه وسط است. دیدگاه اول دیدگاه جدایی دین و سیاست است. طبق این دیدگاه، دین هیچ کاری به زندگی سیاسی و اجتماعی افراد ندارد، این دیدگاه سکولار است. در عصر حاضر خیلی از تحصیل‌کردگان این ایده را دارند. حتی در تاریخ هم کسانی بودند که چنین گرایشاتی داشتند. علت اصلی این دیدگاه قیاس دین اسلام با مسیحیت و یهودیت است. چون رجال مذهبی مسیحیت و یهودیت به نام دین ظلم‌هایی بر پیروان خود انجام دادند، لذا برخی تحصیل‌کردگان هم در مورد اسلام چنین تصوری دارند. دیدگاه دوم کاملا مقابل دیدگاه اول است و می‌گوید سیاست غایت و هدف دین است. طبق این دیدگاه، دین خدا در هر زمان توسط پیامبران آمده هدفش همین بوده است که اقامه حکومت شود. اگر تشکیل حکومت نباشد دین هم بی‌ارزش است. دیدگاه سوم دیدگاه میانه است که می‌گوید سیاست هدف و مقصود اصلی دین نیست بلکه در دین امری پسندیده است. به عبارت دیگر، تشکیل حکومت از نظر دین مهم و مطلوب است ولی هدف اصلی نیست. این اختلاف نظر‌ها در اصل اقامه مطلق حکومت نیست چون همه معتقدند باید حکومت وجود داشته باشد و امری لازم و ضروری است.

هدف اصلی دین و اقامه حکومت

پژوهشگر علوم حدیثی ادامه داد: بیشتر علمای اهل سنت و حنفی‌ها معتقد به این هستند که حکومت در اسلام هدف اصلی نیست. این گروه به برخی آیات و روایات استناد می‌کنند که ناظر به بیان غایت و هدف دین است از جمله آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» یعنی هدف آفرینش جن و انس عبادت پروردگار است. دلیل دوم اینکه اگر ما بگوییم اقامه حکومت هدف اصلی دین و بعثت انبیا بوده است بیشتر پیامبران به اقامه حکومت نرسیدند. اگر تاریخ پیامبران بررسی شود تعداد اندکی از پیامبران به چنین هدفی رسیدند. دلیل سوم اینکه دیدگاه دوم که حکومت را امری اصلی و ضروری قرار می‌دهد منجر می‌شود به اینکه شأن عبادات نادیده گرفته شود. دلیل چهارم اینکه با اعتقاد به اصل بودن تشکیل حکومت در اسلام، درباره عبادات تحریف صورت می‌گیرد مثلا گفته می‌شود هدف نماز ایجاد فکر اجتماعی است تا به اهداف سیاسی برسیم یا مثلا هدف از نماز، قوی ساختن ارتباط دوستانه و کمک و همیاری یکدیگر برای اقامه حکومت است. هدف نماز اینها نیست بلکه اینها فواید نماز هستند و هدف همه عبادات فرمانبری از درگاه الهی است. اسلام شئونات مختلف دارد که اقامه حکومت یکی از آنهاست ولی درست نیست بگوییم هدف اصلی دین اقامه حکومت است.

وی در مورد شرایط حاکم در نظر اهل سنت توضیح داد: آیا شرط است حاکم مجتهد باشد یا خیر. این شرط مورد اختلاف است. حنفی‌ها و برخی علمای مالکی معتقدند اجتهاد شرط انعقاد حاکم نیست بلکه شرط اولویت است. چنانکه در قضاوت، جایز است شخص قاضی مقلد باشد. بنابراین حاکم هم می‌تواند با کمک فقها، حکومت را اداره کند لذا این شرط شرط انعقاد نیست هرچند مستحب است که حاکم مجتهد باشد. نکته دیگر اینکه اجتهاد کلی مشکک است و درجاتی دارد. کسانی که قائل هستند اجتهاد، شرط حکومت است باید روشن کنند باید کدام حد اجتهاد را شرط قرار دهیم.

وی در مورد نقش مردم در حکومت هم تصریح کرد: بعد از اینکه نظام سیاسی مشروعیت پیدا کرد، باید به تببین نقش مردم در حکومت بپردازیم. در اسلام برخی احکام کلی بیان شده و تفاصیل آن بر عهده مجتهدین گذاشته شده است. فقها و مجتهدین با مد نظر قرار دادن امور قطعی و حتمی می‌توانند اجتهاد کنند. از جمله امور قطعی و حتمی این است که سلطه فقط برای خداوند است و حاکم اجراکننده سلطه خداوند در حکومت است. با این توصیف جایگاه مردم در حکومت روشن می‌شود. اساسا همین مسئله فرق میان نظام سیاسی اسلامی و جمهوری غربی است که در آن سلطه از آن توده مردم است و مردم از طریق پارلمان می‌توانند خیر مطلق را شر جلوه دهند و شر مطلق را خیر جلوه دهند که نمونه‌هایش را در کشورهای غربی دیدیم و شنیدیم.

بادپا در ادامه گفت: پرسش بعدی این است که دایره اختیارات حاکم از نظر اهل سنت چیست. فقها اختیارات حاکم را در منابع سیاسی ذیل عنوان حقوق ولی امر مطرح می‌کنند. پس از اینکه حاکم انتخاب می‌شود چه حقوقی دارد و اختیاراتش چیست. علمای اهل سنت گفتند حاکم در امور مباح و مستحب یا در اموری که اجازه اجتهاد دارد و نص قطعی در آن نداریم اختیاراتی دارد و حق دارد اجتهاد کند و باید مردم از حاکم تبعیت کنند. مثلا اگر حاکم مردم را به انجام امر جائزی دستور داد، پیروی کردن از آن لازم است.

مرزتان را با سکولاریسم شفاف کنید

در ادامه نشست ذبیح‌الله نعیمیان به نقد سخنان بادپا پرداخت و گفت: شما بحثتان را با اشاره به دیدگاه‌های مختلفی که ناظر به مقام بررسی اصل حکومت و مشروعیت حکومت است آغاز کردید و به درستی فرمودید سه دیدگاه در این رابطه داریم. یک مسئله بسیار مهم این است که مرز خودمان را با دیدگاه سکولار شفاف‌تر کنیم تا به نیاز و مقتضیات جامعه به نحو بهتری پاسخ دهیم. در سده‌های اولیه یک تلقی از حکومت بود و در دوران معاصر یک تلقی دیگری از حکومت شکل گرفته است و در این میان، تفاوت مذاهب می‌تواند خیلی تاثیرگذار باشد. طبیعتا مسیحیت تاریخی، آورده چندانی در این زمینه ندارد و ذاتا سکولار است یعنی گزاره‌های مربوط به اداره جامعه را ندارد ولی یهودیت تاریخی، به تشکیل حکومت قائل بوده است و گستره شریعت را در آن شاهد هستیم. بالاتر از یهودیت، دین اسلام است که دارای جامعیت است و برای هر واقعه‌ای حکمی دارد.

ذبیح الله نعیمیان

وی ادامه داد: نکته دیگر این بود که سیاست غایت دین است یا نه. شما به درستی فرمودید سیاست، هدف اصلی نیست ولی باید این اصل و فرع را بیشتر تبیین کنیم و اصلی بودن را معنا کنیم چون وقتی به احکام الهی نگاه می‌کنیم دین می‌گوید حکومت تشکیل دهید و اگر حکومت تشکیل ندهید راه توسعه دین را سد کرده‌اید. وقتی می‌خواهیم احکام الهی را طبقه‌بندی کنیم برخی واجب ذاتی هستند برخی واجب غیری و ما می‌توانیم حکومت را واجب غیری در نظر بگیریم ولی باید این موضوع را شفاف کرد چراکه اگر حکومت تشکیل نشود احکام دیگر امکان امتثال پیدا نمی‌کنند. حکومت آنقدر اهمیت دارد که بدون آن، بخش قابل توجهی از اسلام امکان تحقق پیدا نمی‌کند لذا اینگونه اهمیت تشکیل حکومت روشن می‌شود.

انتهای پیام
captcha