به گزارش ایکنا، برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتاً جنگهای شناختی هم در قالبهای صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفتوگو رفته است. این میزگرد، با استفاده از فنهای علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای فنها و شگردهای رسانهای در حوزه شناختی میپردازد.
در منابع تربیت دینی نباید اولویت را به پیگیری شیوههای جزئی داد بلکه نیل به اصول و قواعد جامعه که دربرگیرنده چارچوب تربیتی از منظر دین است، یگانه انتظار صحیح و مناسبی است که در مواجهه با این منابع باید مدنظر قرار گیرد. سلوک و گفتار امام علی(ع) به عنوان نمونه غنی از منابع مذبور با این رویکرد مورد توجه قرار گرفته است. برخی از این اصول عبارتاند از آخرتگرایی و دنیاگریزی، عملگرایی و آرزو گریزی، امیدواری و یاس گریزی، پایداری و پرهیز از رفاهزدگی، تعقل ورزی و غفلت زدایی، تواضع گرایی و تکبر گریزی.
براساس روایات ائمه و منویات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری توجه به سیره امیرالمؤمنین(ع) راه درست برای زندگی فردی و اجتماعی را روشن میکند. در دنیای امروز با رشد فناوری و نبردهای ترکیبی که فنهای گوناگون برای گمراهی انسانها به کار گرفته میشود شناخت سیره علوی میتواند راهگشا باشد.
در همین راستا در این قسمت از برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه»، معصومه نصیری به عنوان کارشناس مجری و علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی به مناسبت عید غدیر، درباره علوم شناختی و رفتارسازی در سیره علوی گفتوگو کردند.
ـ در نشستها و برنامههای پیشین درباره التقاطات و اختلالات شناختی سخن گفتیم و امروز میخواهیم از این زاویه به بحث وارد شویم که چرا خود واقعه یک بعد شناختی دارد، روزگار پس از آن و رویکردهای امام علی(ع) هم ابعاد شناختی ویژه خود را دارند؟ در واقع میخواهیم این سه وجه را در سه ساحت مورد بررسی قرار دهیم.
هدف ما این است که یک متد از آنچه غدیر نامیده شده نسبت به مدلگیری برای اتفاقاتی که رسانه قرار است با آنها مواجه شود، احصا گردد پس اگر ما از اختلالات یا ایجاد خلأ در نویزهای شناختی سخن میگوییم درباره خود غدیر نیست بلکه راجع به جریاناتی است که با غدیر مواجه شدهاند.
میدانیم که پیام دارای انتهای باز، قابل تفسیر است. پیامی که همه قواعد آن(فعل، فاعل، قید و ...) مشخص باشد انتهای باز تلقی نمیشود پس قابل تفسیر نیست. برای تحریف کردن چنین پیام و واقعه تمام کنندهای باید با تفسیر، مرحله انتهای بسته به انتهای باز تبدیل شود یعنی بازی کردن با گزارههایی که قرار است با ادراک، شناخت و تعیین مسیر تعیینکنندگی پس از غدیر رخدادها حاصل شود؛ بنابراین اساساً خود غدیر تعیینکننده میزان رویارویی فرآیند حق و باطل است. حقی که کاملاً مشخص است و همه ارکان پیام آن از جمله فعل، فاعل، مفعول و ... مشخص است و پیام دارای حدود و ثغور است و تفسیرکنندگی هم ندارد.
ـ غدیر پیامرسانی بدون چون و چرا دارد؟
بله کلیه قیود کامل است. واقعه کربلا، سقیفه و غدیر جز آنهایی هستند که همه ابعادشان کامل است و هیچ مرحله تفسیرکنندگی ندارند. علت این است که ترکیبی از حوزه شناخت نسبت به محیط، مخاطب و آینده است و مسئله مبهمی در آن وجود ندارد. به همین دلیل میگوییم این وقایع حق است و آنچه حق است مطلق است و چون و چرا ندارد پس حوزه ادراک و شناخت دارای اعوجاج نیست.
سیستم باطل میخواهد ادراک و شناخت را تحت تأثیر قرار دهد نهایتاً نتیجهگیری تحت تأثیر قرارگرفته مستمر را ایجاد کند. به این منظور انتهای بسته را با تحریفها و تهدیدها به مفهوم محدود کردن بر اصل پیام پیاده میکند به این ترتیب انتهای باز که قابل تفسیر است، ایجاد میشود.
ـ واقعه غدیر به عنوان یک واقعه با انتهای بسته چگونه به واقعه با انتهای باز تبدیل شده است؟
برای این عملیات، حوزه سیره و تمرکز بر واژه «مولا» را مطرح میکنند و با وارد کردن مسائل واهی به این اصالت، میکوشند ذهنی که مطالعه و تمرکز ندارد و اصطلاحاً عبور و مروری است را تحت تأثیر قرار دهند. در ادامه این ذهن آشفته در فضایی از انقلتها وارد پذیرش ماجرا میشود. به این روش، غدیر را از یک مجموعه کامل به پکیج با انتهای باز تبدیل میکنند.
زمانی که از غدیر سخن میگوییم درباره چهار گزاره بسیار جدی در علوم شناختی گفتگو میکنیم. گزاره اول، مسیر طی و متصل شده به غدیر است. درواقع باید خود واقعه غدیر را کنار بگذاریم و مسیر طی شده برای رسیدن به غدیر(پیشاپیام) را در نظر بگیریم. رویدادهای پیش از این واقعه به چهار بخش تقسیم میشود. بخش نخست صبر شناختی است که خیلی قوی خود را نشان میدهد. مرحله دوم وفاداری شناختی است یعنی جنس رابطه حضرت علی(ع) با پیامبر نوعی وفاداری نشئت گرفته از شناخت است یعنی این ارتباط از احساسات سرچشمه نگرفته که دارای انگارههای خاموش شونده باشد. بخش سوم، دانش شناختی است. بسیاری از اوقات افراد صبر و وفاداری دارند اما الزاماً این دو گزاره ناشی از دانش نیست. برای مثال اطلاع داشتن از پدیده وحی به پیامبر با داشتن دانش، دو موضوع متفاوت است. جرئت پذیرش تغییرات در این حوزه، چهارمین گزاره درباره حوزه شناختی رویداد غدیر است. جرئت تغییر و قدم گذاشتن در این مسیر برای اثبات دانش، وفاداری و صبر به کرات پیش از واقعه غدیر توسط صاحب غدیر به نمایش گذاشته شده است.
ـ مانند اولین بیعت کننده، خوابیدن در بستر پیامبر ...
بله دقیقاً، مانند ضربت خوردن در جنگ احد، همراه بودن با پیامبر، تسلیم نشدن در برابر شایعات، دخالت ندادن نسبت سببی با پیامبر و ... .
در بررسی گزارهمند، شخصیت حضرت علی کاملِ در حال تبلور است. اینجا ممکن است این موضوع مطرح شود که شخصیت در طول یک مسیر تکمیل میشود. بنده میگویم خیر، درباره حضرت علی، شخصیت کامل است، در طول مسیر متبلور نمایان میشود. نمیتوان گفت شخصیت امام حسین(ع) و حسن(ع) در طول مسیر تکامل پیدا کرده است، ما تبلور این شخصیت را در رویدادهایی مانند آموزش وضو گرفتن به پیرمرد و ... میبینیم. حضرت علیاصغر یک نوزاد است اما تکامل و تجلی را در آن واحد میتوان مشاهده کرد یعنی تصور و تصدیق کنار یکدیگر است. حضرت زهرا(س) خود مفهوم تکامل است و در بستر زمان این تکامل به اندازه عقل ما نمایان میشود؛ بنابراین حضرت علی در غدیر تکامل پیدا نکرد، ایشان تکامل یافته بودند چون اگر نبودند اولین بیعت و خوابیدن در بستر پیامبر چگونه رخ میداد.
ـ در واقع دانش، صبر و وفاداری شناختی در شخصیت کامل امیرالمؤمنین(ع) وجود داشته است و در غدیر نمایان میشود.
صبر، دانش، وفاداری و جرئت علی(ع) در نهایت مشی علوی را توصیف میکند و در غدیر به ما میگوید همه آنچه دیدید مگر میتواند انتهای باز داشته باشد؟ عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را به هر روشی که میخواهند تفسیر کنند اما واژه مولا متفاوت است. درواقع هنگامی که پیامبر از کلمه مولا استفاده میکند منظورش این است که کسی باید بر من ولایت داشته باشد و من باید از کسی پیروی کنم که خود تکامل یافته باشد نه اینکه در بستر زمان و تاریخ کامل شود یعنی به هیچ وجه عقلانی نیست شخصی(پیامبر) که تکامل دارد به سراغ کسی برود که قرار است در یک مسیر تکامل یابد؛ بنابراین از منظر علوم شناختی، پیام روز غدیر، بیانِ چگونگیِ دیدن این تابلوها و نشانهها بود.
موضوعی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که این ۴ مفهوم زمانی کنار هم جمع میشوند که یک نفر در تکامل کامل باشد نه بشر در حال تکامل یعنی ممکن است انسانی صبر، وفاداری و حتی دانش هم داشته باشد اما جرئت بیان آن را نداشته باشد. جرئت بیان حق، جرئت بیان تشخیص حق از باطل است. گاهی ممکن است شخص جرئت و صبر داشته باشد اما وفادار نباشد و برخی اوقات ممکن است فرد ویژگیهای تکاملی را داشته باشد اما صبر نداشته باشد و نتواند در زمان و مکان مناسب حرف حق را بزند.
غدیر طبیعیترین نتیجه کنار هم قرار گرفتن این گزارههاست. همه آنانی که پس از غدیر اقدام به تحریف این واقعه کردند، آیا دارای این چهار گزاره و بسیاری از گزارها بودند؟ حوزه شناختی میگوید درک باید برای انتخاب حقِ مطلق(حقی که تکامل جز ذات آن بوده است)، تکامل یافته باشد. به همین دلیل است که میگویند «علی مع الحق و الحق مع علی» یعنی علی کامل خود حق است پس حق کاملترین است. از آنجا که نتیجه حق چیزی جز حق نیست، اگر بخواهیم به مخاطب مسئولیت پذیرش بدهیم، نتیجه حق کامل همان «سفينة النجاة و مصباح الهدی» است یعنی برای تکامل باید این دو را کنار هم قرار داد تا تبلور آن همان کل ارض و کل یوم ... باشد. از این رو معتقدیم مفهوم شناخت به این قاعده اشاره دارد. در همین راستا فعالیت در حوزه ضد شناختی در تجزیه گزارهایی که در نزد فرد ناقص العقل، فهم و درک معنا پیدا میکند. برای مثال، نمونه تاریخی صبر علی در زینب(س) تجلی مییابد.
ـ در بخشی از برنامه به شخصیت تکامل یافته حضرت زهرا(س) اشاره داشتید که تصور و تصدیق در کنار یکدیگر قرار گرفته است. در واقعه غدیر که پیامبر، حضرت علی را به عنوان جانشین خود برگزیدند بسیاری از صحابه پیامبر حضور داشتند که در فرآیند تبلیغ اسلام نقش بزرگی داشتند اما علیرغم حق و صادقانه بودن اتفاقی که رخ داد و با وجود شواهدی که وجود داشت، جریانهایی مقابل واقعه غدیر ایستادند. از نظر شما چه اتفاقی میافتد که چنین رویدادی که عینیت داشته و حق بوده است را انکار میکنند؟
قدرت درک نسبت به شرایطی که تغییر میکند، فراتر از جرئت است. مفهومی به نام قدرت ادراک وجود دارد که به شما میگوید از چه گزارههایی باید فاصله گرفت تا درکتان آلوده نشود و به گزارههایی نزدیک شوید تا درکتان صحیح شود. در متن این قدرت ادراک، موضوعی به نام «بینش کافی» وجود دارد که مرز و فرق بین آلودگی و سلامت را تشخیص میدهید یعنی اگر بینش کافی نباشد قدرت تشخیص وجود نخواهد داشت. اگر به نقطهای برسید که از آلودگی فاصله بگیرید و به صحت و سلامت نزدیک شوید دارای قدرت ادراک حقیقت و واقعیت بر مبنای حق هستید. غدیر به معنای تجلی و نشان دادن و تبلور قدرت شکل گرفته شده برای ادراک است. عموماً مردم میگویند تا موضوعی را به چشم نبینند به آن ایمان نمیآورند. واقعه غدیر تبدیل همه آن چیزهایی است که مردم در صفات علی(ع) میدانستند و باید میدیدند. نکته اینجاست که فضای این دیدن توسط کامل مطلق یعنی پیامبر ایجاد شده است و بر اساس این دستور که «اگر این کار را انجام ندهی حجت و رسالت خود را کامل نکردهای» انجام شده است پس علیِ کامل، پیامبر کامل، رسالتِ کامل و اقدام تمام کننده همان دیدن همه حق است. حال برای پذیرش آن قدرتی نیاز است.
ما در اینکه پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و حضرت محسن که هنوز متولد نشده کامل هستند شکی نداریم. وقتی همه عصاره تکامل را که بشر برای رسیدن به آن باید میلیاردها سال تلاش کند را بین در و دیوار نگه میداریم یعنی قدرت پذیرش و درک این تکامل را نداریم؛ بنابراین آنچه در این فرایند اهمیت دارد قدرت درک است که آیا میخواهی تکامل پیدا کنی یا خیر. آنچه حر درباره امام حسین(ع) میدانست، عمر سعد هم میدانست اما چرا داستان برای هر دو به یک روال پیش نرفت از همین قدرت درک ناشی میشود. پس در تحلیل واقعه غدیر به این قدرت میرسیم و میتوانیم تشخیص دهیم که در طول تاریخ چه کسانی قدرت درک و شناخت نسبت به این حقانیت را داشتهاند یا نداشتهاند. یکی از دلایلی که ما معتقدیم انقلاب ما حق است همین است. هر چیزی که بخواهد در این حق اختلال ایجاد کند تکامل و نماینده آن را بین در و دیوار نگه میدارد.
ما باور داریم که علی(ع) مظهر عدالت بود پس اگر در جامعهای از عدالت سخن گفتیم باید مصداق علوی و تداعی کننده آن باشیم و اگر نیستیم یعنی حامی و مجری عدالت را از بین میبریم.
ـ چه بسا که در دوره زندگانی امیرالمؤمنین(ع) هم اتفاق به کرات افتاده است؛ یعنی این موضوع سابقه تاریخی دارد که حق مسلم و قرآن ناطق ایستاده اما عدهای دشمنی و انکار میکنند ...
بله بسیاری از جنگهایی که رخ داد همین موضوع در آن پنهان بود وگرنه مالک در یک قدمی خیمه جور بود و میتوانست آن را نابود کند اما جهل، عدم تشخیص و نداشتن آن قدرت موجب بازگشت مالک شد.
جریانی که در حوزه شناختی در حال رخ دادن است شناخت نسبت به آن قدرت درباره آن درک است. ازاینجا به بعد مفاهیمی است که قابل توضیح دادن نیست و شامل درونیات و حوزه ادراکی میشود. اگر این ادراک با کشف شهود همراه باشد خالق شخصیتهایی چون عمار، میثم تمار، سلمان و ابوذر خواهد بود.
ـ حتی این ادراک در نسل جدید شخصیتی به نام حاج قاسم سلیمانی را پدیدار خواهد کرد ...
در مرحله پس از غدیر تبلور چهارگانهها و میزان ارادت، پذیرش و حرکت بر مبنای آن چهارگانه را میبینید. حاج قاسم سلیمانی که شما به آن اشاره کردید حاصل تبلور همه بخشهای گفته شده است.
در همه این مفاهیم از غدیر و پسا غدیر تا امروز که عید غدیر است واژهای به نام «لبیک» داریم که عمق معنای آن این است؛ «دیدم، فهمیدم، میدانستم، دانش پیدا کردم، صبر، معرفت و جرئت دارم» تمام اینها یعنی «قدرت» دارم و پیداکردهام که به شما لبیک بگویم. لبیک در غدیر چهار گزاره دارد که در نهجالبلاغه مشهود است و قدرت شناختی در روز غدیر در ایام پس از غدیر تبلور پیدا میکند.
نخستین بخش لبیک، سلام است، دومین بخش تولی، پس از آن تبراست. مگر نه اینکه علی حق است پس دوستی نسبت به علی باید جریان داشته باشد و دشمن علی، دشمن خداست و باید از آن برائت جست. لبیک را در ایام حج یعنی همین روزها بیش از هر زمان دیگری میشنویم. پس کسی که حامی این لبیک را بین در و دیوار نگه میدارد با کسی که گلوی کودک ششماهه را هدف میگیرد هیچ فرقی ندارد.
ـ و آن لبیک را منقطع میکند...
اختلال شناختی یعنی تحریف مسیر احقاق «لبیک الهم لبیک» حتی اگر کعبه باشی در تصرف آل سعودی هستی که خودش اختلال است. شناخت غدیر همین است. در سیر تاریخ تا امروز، مصداق داشتن آن قدرت همان اجازه دادن به شما برای گفتن لبیک است یعنی مراقب باشید چشم، گوش و شکمتان از حرام فاصله بگیرد.
ـ زمانی که مباحث مطرح شده را در فرمول تاریخی مبتنی بر حق قرار میدهیم نگران میشویم چراکه به جایی میرسیم که حق و باطل توسط کسانی که بعضاً ظاهر حق دارند جابجا میشوند. نمونه آن را در ماجرای کربلا و غدیر میبینیم. خواهش میکنم یک جمع بندی از بحث امروز داشته باشید.
میدانید چرا ما میگوییم رضاخان ملعون است؟ چون نتیجه کار ۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۲ امام که تبلور آن در آن غیرت دانشمحور و حیای معرفت پایه بود را با مسئلهای به نام «کشف حجاب» نابود کرد. در مقابل لقب «قدس سره» را به امام خمینی(ره) نسبت میدهیم چون ایشان برنامه ۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۲ امام که همان باور و غیرت بود را احیا کرد. تاریخ پر از ملعونهایی چون رضاخان و قدس سرههایی چون امام(ره) است. در بیان کلی قدرت شما برای انتخاب اینکه به لحاظ پذیرش حق و تشخیص ناحق در کجای نظامنامه معرفتی باشید به معنای میزان کامیابی شما در کسب عاقبت به خیری است.
اینکه شما قدرت داشته باشید و انتخاب کنید که کجای نظامنامه معرفتی به لحاظ پذیرش حق و تشخیص ناحق باشید یعنی میزان کامیابی شما در کسب عاقبت به خیری. حاج قاسم سلیمانی عاقبت به خیر شد چون آن قدرت را پیدا کرد.
غدیر یعنی قدرت برای تشخیص اینکه در کدام جبهه بایستیم. این مسیر به هیچ وجه هم تعارف بردار نیست. شما ولایت علی را میپذیری یا نه یعنی حالت سومی وجود ندارد. این یعنی قدرت شما در پذیرش میزان عاقبت به خیری. دسته سومی هم وجود دارند که «خسر الدنیا و آخرت» هستند. اینها ولایت را پذیرفتهاند، علی را حق میدانند اما مانند منافق بر خلاف مشی علی حرکت میکنند. این دسته از مردم در جایجای تاریخ بودهاند و همواره شعار عدالت سر دادهاند. مراقب باشیم آنچه به عنوان اختلال شناختی و شناخت روبروی یکدیگر قرار میگیرد میزان قدرت در پذیرش و میزان اجابت برای گفتن لبیک است.
یادآوری میشود؛ مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» کاری از رادیو گفتوگو، به تهیهکنندگی نوشین رهگذر، سردبیری علیرضا داودی، اجرای کارشناسی معصومه نصیری و هماهنگی عاطفه علی پور نوذری روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج FM ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم علاقهمندان به حوزه علوم شناختی میشود.
برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه با هدف معرفی و آگاهی بخشی علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتاً جنگهای شناختی، رادیو گفتوگو هم در قالبهای صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفتوگو رفته است. این میزگرد با استفاده از فنهای علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای فنها و شگردهای رسانهای در حوزهی شناختی میپردازد.
انتهای پیام