واقعه عاشورا در تداوم جریان کلی مبارزه حق و باطل قرار دارد و تدبیر الهی این است که همواره در زمین دو جریان حق و باطل مقابل هم باشند و عاشورا نقطه عطف این تقابل است و اگر نبود چهبسا امروز اثری از اسلام باقی نمانده بود.
خبرنگار ایکنا درباره تاثیر واقعه عاشورا در حفظ و بقای اسلام گفتوگویی با آیتالله محمدحسن احمدی فقیه یزدی، استاد درس خارج حوزه علمیه، انجام داده است که در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ به نظر شما چه دلایلی موجب جنگ و شهادت امام حسین(ع) شد؟
جریان حق و باطل از صدر خلقت بشریت وجود داشته است؛ ماجرای هابیل و قابیل در قرآن کریم به تفصیل بیان شده و حتی به چرایی قتل هابیل از سوی قابیل و ماجرای قربانی و حسادت قابیل اشاره شده است. تمامی انبیا در طول تاریخ دشمنانی داشتهاند که یکی از مشهورترین آنها ماجرای حضرت ابراهیم(ع) بود که با بتپرستی و انحرافات مقابله کرد و در نهایت او را به آتش انداختند و قصد سوزاندنش را داشتند، ولی موفق نشدند.
ماجرای مبارزه حق و باطل تا دوره پیامبر(ص) ادامه یافت و با وجود اینکه اسناد محکمی در تورات، انجیل و... وجود داشت که پیامبر آخرالزمان خواهد آمد و او پیامبر خاتم است و حتی برخی ویژگیهای آن حضرت بیان شده بود تا پیروان ادیان دیگر تابع ایشان شوند، ولی دشمنی و مخالفت کردند و حتی علیه ایشان جنگ به راه انداختند و 80 جنگ و سریه را علیه وجود نورانی و مقدس پیامبر(ص) به راه انداختند. به همین دلیل در روایت بیان شده: «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ»؛ هیچ نبیای به اندازه من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت.
سپس جریان وصایت امیرالمؤمنین(ع) پیش آمد و تا آن مقطع بین کفار و مسلمین درگیری وجود داشت، ولی بعد به درگیریهای داخلی تبدیل شد و دشمنان با غصب خلافت در برابر امام علی(ع) ایستادند و حتی در دوره چند ساله خلافت امام سه جنگ را به ایشان تحمیل کردند و بعد از آن هم با این انگیزه جلو آمدند که اثری از دین باقی نگذارند و تاریخ مواجهه با امام حسن(ع) در این راستا قابل توجیه است و معاویه تلاش میکرد تا سیستم خلافت را جایگزین کند و اثر و نامی از پیامبر(ص) و اسلام باقی نگذارد و با صراحت این موضوع را بیان کرد که نباید نامی از پیامبر(ص) از مأذنهها بلند شود.
معاویه با ترفندها و حیلههای مختلف، صلح را به امام حسن(ع) تحمیل کرد و امام(ع) هم به شرطی که بتواند شرارت معاویه را کمتر کند پذیرفت، ولی نه تنها شرارت او کمتر نشد، بلکه جنگهای محدود و خفیفی را علیه امام به راه انداخت و برنامهریزی کرد که بتواند خلافت را به سلطنت تبدیل و موروثی کند و همین کار را کرد و یزید را جانشین خودش کرد.
انتخاب یزید به خلافت بر خلاف عهدنامه صلح با امام حسن(ع) بود و از طرفی یزید هم شمشیر را از رو بست تا حتی مظاهر اسلامی را، که گاه در جامعه رعایت میشد، از بین ببرد و این جمله معروف از سوی یکی از بزرگان خاندان اموی گفته شد: «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل». همه چیز بازی است و نه وحیای نازل شده و نه خبری از عالم غیب است. چنین نگاهی به خلافت و حکومت قطعا برای امام حسین(ع) قابل تحمل نیست و امام جامعه وظیفه دارد که دین را حفظ کند.
البته معاویه و یزید، برخی برنامههای ظاهری مانند نماز جماعت و جمعه را برپا میکردند تا عوام را فریب بدهند، ولی در عمل راضی به بردن نام پیامبر(ص) هم نبودند. کار به جایی رسید که برخی برای تقرب الی الله به جنگ با امام حسین(ع) آمدند. در واقع شستوشوی مغزی شده بودند.
ایکنا ـ واکنش امام در برابر جنگ طلبی یزید چه بود؟ چون گفته شده است که امام حسین(ع) تا حد امکان از جنگ پرهیز کردند و حتی پیشنهاد دادند که راه ما را باز کنید تا به سمت دیگری غیر از کوفه برویم.
هم آنچه شما اشاره کردید و هم اینکه امام(ع) فرمودند که من هر جا بروم و حتی در جای کوچکی مخفی شوم مرا بیرون خواهند آورد و خواهند کشت، هر دو در تاریخ ذکر شده است. ولی با این حال امام(ع) به دنبال پرهیز از خونریزی و کشتار بودند، ولی میدانستند که دشمن ایشان را رها نخواهد کرد، زیرا در هر شرایطی امام حاضر به بیعت نبود. از طرفی معاویه هم علی الظاهر به یزید توصیه کرده بود که با امام(ع) درگیر نشود، ولی چون راهبرد دشمنان امام(ع) از بین بردن دین اسلام و نام پیامبر(ص) و خاندان ایشان بود، از ابتدا جنگ را طراحی و چنان تطمیع و تهدید و تبلیغ کردند که براساس تاریخ، 30 هزار نفر در مقابل لشکر چند ده نفره امام صفآرایی کردند.
افراد بسیاری به امام سفارش و توصیه کردند که در این حرکت پیروزی وجود ندارد و بهتر است شما وارد این مسئله نشوید که ظاهرا حرف آنها نادرست نیست، ولی امام(ع) صرفا به دنبال حفظ جان و پیروزی ظاهری نبود، بلکه در پی حفظ اصل اسلام بود؛ او وظیفه داشت که میراث نبوت را حفظ کند، ولو اینکه خون خود را در این راه فدا کند. بنابراین بحث بر سر این نبود که امام به منطقه دیگری برود یا خیر، بلکه بحث درباره این بود که باید بیعت کند و چنین اقدامی هرگز از امام حسین(ع) رخ نمیداد.
ایکنا ـ آیا میتوان برای حرکت عظیم و جاودانه عاشورا پیامی ثابت در نظر گرفت یا این واقعه در هر دوره پیامی متفاوت دارد؟ پیام اصلی عاشورا چیست؟
عاشورا پیامهای باعظمتی دارد که باید به همه آنها اهمیت بدهیم؛ امروز عاشورا سرمشق مقاومت در برابر دشمنان است؛ همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که امروز هم شرایط ما مانند دوران امام حسین(ع) است. امام خمینی(ره) نیز فرمودند که ما هر چه داریم از ماه محرم و صفر است و این پیام فراگیر و ابدی است. پیام دیگر عاشورا مقابله با بدگوییها و بداخلاقیهاست و متاسفانه ما در جامعه خودمان هم با آن درگیر هستیم. امام حسین(ع) در سختترین شرایط بداخلاقی و بدگویی نکردند، ولی ما مدعی پیروی از ایشان هستیم و متاسفانه تندخویی و بدخلقی در جامعه ما بسیار زیاد است. باید یاد بگیریم که هرچقدر در جامعه بداخلاقی رواج یابد، نباید قدمهای ما سست شود.
پیام دیگر عاشورا این است که باید مرز بین حق و باطل شفاف باشد. در جریان کربلا حتی کسانی که ممتنع بودند از امام جدا شدند. شرط امام(ع) این بود که افرادی با من بمانند که با همه وجود حاضرند در راه حق قدم بردارند و امروز هم این وضعیت وجود دارد و کسانی میتوانند در جبهه حق بمانند که اهل تردید و شک نیستند. عاشورا بیانگر این است که تذبذب در جبهه حق جایگاهی ندارد.
ایکنا ـ تاثیر مناسک و مراسم عزا چگونه به رشد دینی و اخلاقی مردم کمک میکند؟ برخی میگویند اگر این مناسک اثرگذار است، چرا وضع جامعه اینگونه است؟
صحبت این است که اگر این مراسم و مناسک نبود، باز وضع جامعه اینطور بود؟ آیا به مراتب وضع بدتری نداشتیم؟ مجالس عاشورا و عزاداری محرم خمیرمایه دینداری است و باعث تقویت پیوندهای اجتماعی و احسان و نیکوکاری میشود و نباید آثار آن را دستکم بگیریم. البته این به معنای نداشتن آسیبشناسی و رفع نقایص و ارائه پیشنهادهایی برای تاثیر بیشتر آن نیست.
به نظر بنده همین مقدار هم اثرگذار بوده و اگر موثر نیست، چرا دشمنان اینقدر با مجالس عزاداری و محرم مقابله میکنند و آن را زیر سؤال میبرند. مجالس عزای امام حسین(ع) مردمیترین مراسم است که در طول بیش از هزار سال به قوت خود باقیمانده و در سختترین و خفقانترین شرایط هم به طور کلی تعطیل نشده و در قلب و جان مردم ریشه دارد و باید آثار اخلاقی و اجتماعی آن بیشتر شود.
عاشورا خمیرمایهای است که جامعه را به سمت دینداری بیشتر و خیر و صلاح دعوت میکند و این امر ارزشمند است. البته در مقاطعی مانند کرونا یا شرایط دیگر ممکن است وضع خاصی پیش بیاید، ولی ما هرچه داریم از محرم و صفر است و همین که محبان و شیعیان اقدام به برپایی مجالس میکنند، خداوند بقیة النور را تضمین میکند که بر قلب مؤمنان بتاباند.
هرقدر در زمینه عاشورا و تبیین پیام آن وقت صرف شود اسراف نیست البته میتوان بخشی از هزینهها را صرف این مجالس کرد و چراغ مجلس را روشن نگه داشت و نیز میتوان بخشی از آن را به نیت امام حسین(ع) و عاشورا مثلاً به منظور تهیه جهیزیه برای دختران بیبضاعت، کمک و رسیدگی به ایتام و افراد بیسرپرست و سرپرست خانوار و نیز ایجاد شغل صرف کرد.
این حرف که چرا در کنار هزینه کردن برای مجالس حسینی، مقداری از هزینهها در راه خیر و رفع مشکلات صرف نمیشود درست است، ما میتوانیم با این کارها هم خشنودی امام حسین(ع) را کسب کنیم و هم دیگران را با پیام محرم و عاشورا بیشتر آشنا کنیم. وقتی گرهای از کار برخی افراد به واسطه امام(ع) باز شود، قطعا آنها عاشق امام حسین(ع) خواهند شد و حتی میتوان از این روش برای جلب افرادی که مسلمان نیستند استفاده کرد، کمااینکه امروز افرادی در ادیان دیگر دلداده محبت امام هستند.
انتهای پیام