محمدرضا سنگری، نویسنده و عاشوراپژوه، در سلسله مباحثی که در ۱۲ قسمت، به مناسبت ایام محرم در خبرگزاری ایکنا، تولید شده به بیان نکاتی درباره اصحاب و یاران کمتر شناخته شده حضرت امام حسین(ع) پرداخته است که بخش هفتم آن در ادامه میآید:
یکی از یاران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که ناشناخته هستند و در کربلا به شهادت رسیدند و از پیشتازان نهضت حضرت اباعبدالله هستند فرزند عمر بن خالد یعنی خالد بن عمر است که بیست سال بیشتر نداشت. او شب باشکوه عاشورا را در کنار پدرش گذراند. وی در تیرباران صبحگاهی دو تیر خورده بود.
در تیرباران صبح هیچ کس نبود که زحمی نشده باشد چون نزدیک به ده هزار تیر به سمت یاران اباعبدالله(ع) پرتاب شده بود. پانصد تیرانداز از نزدیک، تیراندازی میکردند و همین منجر به شهادت تعدادی از یاران امام حسین(ع) شده بود.
حال نوبت خالد بن عمر شده بود که به میدان برود؛ همان میدانی که پیکر پدرش در آن افتاده است چون امکان خارج کردن کسانیکه شهید شده بودند از میدان وجود نداشت.
وقتی خالد بن عمر از حضرت اجازه ورود به میدان میگیرد آن حضرت به ایشان میفرماید پدرت شهید شده است آیا باز میخواهی به میدان بروی؟ و او عاشقانه میگوید من میخواهم اندک جانی که دارم را پیش چشم شما تقدیم حضرت محبوب کنم.
این جوان جنگی جانانه کرد و ناگهان کنار جنازه پدر رسید اما به جای اینکه اراده وی متزلزل و به تعبیر قرآن چشم وی از وحشت گرد شود رجز خود را بر همان وزن رجز پدر خواند و گفت: ای بنیقحطان، پدر با خودش صحبت کرده بود اما پسر در حال صحبت با شماست. شکیبا باشید بر مرگ. پدر گفته بود که من دارم به آغوش بازِ رحمان میروم اما پسر میگوید که من دارم لبخند خدا را میبینم. من دارم به سمت محبوبی میروم که مجد و عظمت را به انسان میبخشد.
وی روی خود را به سمت پدرش برگرداند و گفت؛ پدر جان خوش به حالت که به بهشت رفتی و وارد قصری از دُر شدی که این قصر بسیار زیباست. در اینجا معلوم میشود که وی در این لحظه پدر را در بهشت میبیند و این امر دوری نیست چون خداوند در سوره مبارکه محمد به این مسئله اشاره کرده که شهدا جایگاه خودشان را در بهشت میبینند. حضرت علی(ع) نیز میفرمایند انسانهای بزرگ پیش از رسیدن به بهشت، بهشت را میبینند. بهشت بر این پدر و پسر مبارک باد و سلام بر آنها که عاشقانه و عارفانه در کربلا، جان خویش را به پیشگاه محبوب تقدیم کردند.
انتهای پیام