به گزارش ایکنا از خوزستان، محمدرضا سنگری، مؤلف کتاب «آیینهداران آفتاب» و پژوهشگر عاشورایی، شب گذشته، 10 مردادماه در سومین برنامه سخنرانی خود در مؤسسه فرهنگ عاشورا به تبیین سخنان امام حسین(ع) در حوزه سبک زندگی و پاسخ به سؤال «چه بنیوشیم و چه بنیوشانیم» (چه بشنویم و چه سخنی را مطرح کنیم) از نگاه حضرت اباعبدالله(ع) پرداخت. متن سخنان وی به شرح زیر است:
خداوند در قرآن کریم وقتی هدف از خلقت را مطرح میکند، هدف آن را احسن عمل میداند؛ یعنی رسیدن به زیباترین کنش و شکل زیستن: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (ملک، 2). پس زیستن فرصتی برای حُسن است و حسین همان حُسن است؛ همانی که نامش زینت آسمانها هم است. اگر میخواهیم به احسن عمل برسیم، از حضرت اباعبدالله(ع) ناگزیریم. باید حسین(ع) را بشناسیم.
در فرصتی که گذشت تلاش کردیم شش عنصر که میتواند جان ما را زیبا کند و به احسن عمل برساند اشاره کنیم و آنها این بودند: چه بنوشیم و چه بنوشانیم؟ چه بپوشیم؟ در چه بکوشیم؟ چه بنیوشیم؟ بر که بخروشیم؟ در آغاز، از «چه بنوشیم» سخن گفتیم که سادهترین و فروترین سطح زیستن ما است و پس از آن از «چه بپوشیم» سخن گفتیم.
امروز جهان ما در قلمرو روانشناختی به چیزی رسیده است که امام حسین(ع) در سخنان و سیره خود به ما نشان داده بود. روانشناسی در سالهای گذشته عمدتاً بر رفتارهای نابهنجار تکیه داشت، اما امروز روانشناسی مثبتگرا به جبران آمده است که نگاه جدیدی به انسان داشته باشد. حضرت اباعبدالله(ع) بعد منفی آدمها را نمیدید و همین نحوه ارتباط امام، کمند جاذبهای است که بر گردن دیگران میافکند. حضرت اباعبدالله(ع) برخلاف تصوری که دیگران ساختهاند - که چهرهای خشن از ایشان نشان میدهند - کانون عاطفه است.
«چه بنیوشیم و چه بنیوشانیم؟» به عبارتی چه سخنی بشنویم و چه سخنی مطرح کنیم؟ گوش خیلی مهم است و در فرهنگ قرآن بر چشم مقدم داشته میشود. به قول مولانا «آدمی فربه شود از راه گوش.» دیروز اشاره شد که نباید اهانت کنیم. این مطلب در قلمرو نیوشاندن نیز مطرح است. امام حسین(ع)، فرهنگ کلی دینی، ما را از اهانت بازمیدارد. باید بدانیم که اهانت فقط با کلمه نیست، گاهی بیآنکه یک کلمه بگوییم به طرف مقابلمان اهانت میکنیم. امام محمدباقر(ع) فرمودند: وقتی پیامبر به معراج رفت از خداوند سؤالی کرد. ایشان پرسشهایی را در معراج از خداوند مطرح کرده است که میتواند موضوع پژوهش باشد. پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: «يَا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي»: پروردگارا جایگاه مؤمن نزد تو چطور است؟ خداوند فرمود: هر کس به مؤمنی اهانت کند مانند آن است که در حال جنگیدن با من است و من سریع دوستانم را یاری میکنم.
شخصیتشکنی دیگران معادل جنگ با خداست. برخی افراد به سادگی جرئت میکنند به دیگران اتهام بزنند. مثلاً درباره کسانی که صورت بیرونیشان همخوان با ما نیست، اتهام میزنیم. این محاربه با خداست و خداوند فرموده من از اولیای خود دفاع میکنم. این حدیث در کتاب وسائلالشیعه نقل شده است. از زبان رسول خدا(ص) روایت شده است: «لاتحقروا ضعفاء اخوانکم،فانه من احتقر مؤمنا لم يجمع الله عزوجل بينهما فى الجنة» اگر ضعفی در وجود کسی دیدیم او را کوچک نکنیم. هر کس مؤمنی را تحقیر کند، در بهشت جایی ندارد. تحقیرکنندگان روی بهشت را نخواهند دید، مگر اینکه توبه کنند. برخی افراد ممکن است عیب ظاهری داشته باشند. ممکن است کسی در صورت یا بدن خود نقصی داشته باشد او را تحقیر نکنیم.
برخی عیبها رفتاری هستند، مثلاً کسی در راه رفتن یا غذاخوردن رفتاری دارد که مورد پسند ما نیست. برخی عیبها خانوادگیاند مثلاً برادر، خواهر، یا یکی از بستگان شخصی یک مسئلهای دارد، ما حق نداریم او را بابت این موضوع به او اهانت کنیم. آقای زائری زمانی سؤالی مطرح کرده بود که اگر کسی موهایش بلند است و عمویش منافق است، او را استخدام میکنید؟ گفته بودند نه. ایشان گفت این شخص پیامبر(ص) است که هم موهایش بلند بود و هم عمویش منافق است.
برخی به فامیل و اسم دیگران اهانت میکنند، منظور مسخره کردن نام افراد است. این مطالب پشتوانه روایی دارد.
در روایت داریم «مَن أهانَ فَقيرا مُسلِما مِن أجلِ فَقرِهِ و استَخَفَّ بهِ فَقدِ استَخَفَّ بحَقِّ اللّه ِ، و لَم يَزَلْ في مَقتِ اللّه» کسی که مسلمان فقیری را به خاطر فقرش مورد اهانت قرار دهد و تحقیرش کند، در غضب خدا است مگر آنکه آن فرد را راضی کند و اگر کسی با فقیری برخورد بد بکند و به او ستم کند خداوند در روز قیامت او را تحقیر میکند.
نوع دیگر اهانت، اهانت به پروردگار است. متأسفانه در بخشی از ادبیات گذشته ما وجود دارد. گاهی شکری میگوییم که از کفر بدتر است. «خدایا این چه بارانی بود فرستادی». «چرا سیل شد؟» ما نمیتوانیم مدیریت کنیم و درست بهرهوری کنیم. بد مصرف کردن نعمتهای الهی، اهانت به خداست. نان و آب و برق را اسراف و تبذیر نکنیم. نوع دیگر اهانت، اهانت به ارزشها است. سبک شمردن نماز اهانت به ارزش نماز است. زدن از نماز اهانت به نماز است. بهترین نماز، نمازی است که سجدهاش طولانی باشد. اهانت به قرآن نوع دیگری از اهانت به ارزشهاست. اینکه جلوی قرآن پایمان را دراز کنیم، اهانت است. در روایت آمده است قرآن برترین چیز است و هر کس ادب و وقار را درباره قرآن روایت کند خداوند به او وقار میبخشد.
امام صادق(ع) در سخنی فرمودند: اولین سفارش خداوند به همه پیامبران این بود که به قوم خود بگویید اولیای مرا خوار و خفیف نشمارید. هر کس چنین کند از شعله خشم من در امان نخواهد بود.
باید زبان و رفتار خود را در برخورد با دیگران مدیریت کنیم. واژه بد و رفتار بد که نشان دهنده اهانت به دیگران است، به کار نبریم. گوشه چشم نازک کردن، سرتکان دادن، حرفهایی از این قبیل که «نگاه کن چطور نشسته است؟»، «نگاه کن چطور میخورد» انجام ندهیم و نزنیم.
گاهی در برخی جلسات، دوربین ما روی کسانی میافتد که دارند چرت میزنند یا غذا میخورند، غذا خوردن افراد حریم شخصی است. حق نداریم دوربین را روی حریم شخصی افراد بیندازیم. میگویند پیامبر(ص) بر سر سفره غذا در همان آغاز تعارفی میکردند و به غذا خوردن دیگران نگاه نمیکردند. پس زبان خود را مدیریت کنیم. همه چیز را خوب ببینیم و خود را کوچکتر از همه بدانیم. این همان روایت آشنای حضرت اباعبدالله(ع) است که وقتی از ایشان پرسیدند، ادب چیست؟ فرمودند: «ادب این است که وقتی از خانه خارج میشوی هیچکس را ملاقات نکنی مگر اینکه بگویی او از من بهتر است».
انتهای پیام