به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب یادداشتی درباره مناظره نعمتالله فاضلی با احمد نادری به رشته تحریر درآورده که متن آن را در ادامه میخوانید؛
سالها پیش به دلیل درد شدید زانو با مشورت یکی از دوستان، به یک دکتر ارتوپد مراجعه کردم. بعد از کلی بررسی و آزمایش، پرسید: فوتبال بازی میکنی؟ گفتم بله زیاد! سری به نشانهی فهمیدن تکان داد و گفت باید زانوی خود را عمل کنی، رباط پاره کردهای. وقتی توضیح داد و عمق مشکل را گفت، از بیماری و عمل ترسیدم و سعی کردم به خودم بقبولانم اشتباه کرده است. به سراغ دکتر دیگری رفتم که به تدیّن و ایمان معروف بود. میگفتند دکتر آیتالله مرعشی نجفی است و بسیار خداترس و باتقواست. ارتوپد نبود ولی برای هر دردی نسخه مینوشت. آزمایشها را نشاناش دادم و نظر دکتر پیشین را هم گفتم. لبخندی زد و گفت نه! چیز مهمی نیست، احتمالاً نقرس داری یا تب مالت؛ تورم زانوی تو به همین دلیل است.
بعد هم سه برگه نسخه برداشت و بر روی هر کدام مقداری دارو نوشت؛ هم برای نقرس و هم برای تب مالت، و هم برای چیز دیگری که الآن یادم نیست! من البته آن روز خوشحال شدم که از جرّاحی و مشکلات پس از عمل خلاص شدم. پیش خودم هم کلّی به آن دکتر ارتوپد بد و بیراه گفتم که چرا بیماری من را تا این اندازه بد و سخت تشخیص داده است! ... البته آن داروها درد من را درمان نکرد و من بعدها فهمیدم حرف دکتر ارتوپد، گرچه تلختر ولی درستتر بود!
دیشب که برنامه تلویزیونی شیوه و گفتگوی دکتر نعمتالله فاضلی و دکتر احمد نادری را میدیدم، احساس کردم همان دو دکتر روبروی هم نشسته و دارند با هم حرف میزنند. یکی تلخ ولی مستند و علمی و دیگری شیرین و فریبا. آقای نادری که معترضها را ناچیز، خرد، نئولیبرال، و کمشمار (کمتر از پنجاه هزار نفر) میدانست باز هم تمام تقصیرها را انداخت گردن دولتهای قبلی و مشکل را دولت به قول خودش لیبرال هاشمی، خاتمی، و حسن فریدون دانست. عمدا هم میگفت حسن فریدون و نه روحانی تا برای مخاطبان خاصش شیرینتر جلوه کند.
در مقابل آقای دکتر فاضلی، که من افتخار دانشجوییاش را داشتهام، میگفت مسئله فراتر از دولتهاست و به مداخله امر سیاست و ایدئولوژی در فرهنگ بر میگردد و این که سیاستگذاران فرهنگ در این چهل و چند سال نتوانستهاند سوژه مؤمن و نیز سوژه مدنی تولید کنند؛ بلکه سوژه مقاوم تولید کردهاند. یعنی کسانی را تربیت کردهاند که هویت مقاومت را در برابر هویّت مشروعیّتبخش و سلطه نمایندگی میکنند. آدمهای جسوری که این روزها مخالفت خود را با هویت مسلط اعلام میکنند.
حالا مسئولان میتوانند حرف تلخ فاضلی را بپذیرند و یا سخن شیرین و فریبنده نادری را! ولی برای منِ پژوهشگر علوم اجتماعی، تهدیدی که در شیرینی سخن نادریها هست، از تلخی موجود در سخن فاضلیها گزندهتر و خطرناکتر است. بخشی از مشکلات امروز جامعهی ایران محصول همین انکارهاست؛ و ریشه در این دارد که استادانی در دانشگاهها هستند که آرمانهای خود را به جای یافتههای علمی به خورد مردم و مسئولان میدهند و البته بابت این کار تشویق هم میشوند.
انتهای پیام