چهار نکته در باب نارسایی‌های فرهنگی کشور
کد خبر: 4094922
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۴
سیدمجید امامی تبیین کرد

چهار نکته در باب نارسایی‌های فرهنگی کشور

دبیر شورای فرهنگ عمومی در باب نارسایی‌های فرهنگی در کشور به توضیح چهار مسئله شامل درجه سه بودن امر نظام تربیتی، لکنت زبان کلیت فرهنگی جامعه، مواجهه با جنبش‌های نوظهور فرهنگی، تربیتی، هویتی و نظام رسانه‌ای حاکم بر کشور و جهان پرداخت.‌

سید مجید امامیبه گزارش ایکنا از خوزستان، سیدمجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، پنجشنبه پنجم آبان‌ماه در جمع فرهنگیان اهواز، با بیان این‌که زمانه‌شناسی مهمترین چیزی است که متولیان، کارشناسان و کنشگران فرهنگی اجتماعی و تربیتی باید در نظر داشته باشند، اظهار کرد: زمانه‌شناسی را کم اهمیت‌تر از دین‌شناسی نمی‌دانم. زمانه‌شناسی یعنی ما واقع بینانه و علمی بدانیم در چه دنیایی به سر می‌بریم. دنیایی که خود ما در نظام مصرفی تابع آن هستیم. معتقدم معلمان ما هر وقت برای رسیدن به نظام زمانه‌شناسی شروع کنند دیر نیست.

نظام تربیتی در کشور امر درجه سه است

وی گفت: نکته اول در نارسایی‌های فرهنگی کشور این است که به دلیل اقتصاد دولتی حاکم بر آموزش که از دهه ۷۰ به بعد با اقتصاد نولیبرال و اقتصاد مصرفی (در قالب قانون مدارس غیرانتفاعی که محاسنی هم داشته) عجین شد، نظام تربیتی متأسفانه امر درجه ۳ شد. اقتصاد، امر درجه یک و امر سیاسی امنیتی درجه ۲ شد. در این شرايط، نظام آموزش‌و‌پرورش به لحاظ منابعی که دارد فقط صرف نگه‌داشت منابع و نیروی انسانی است، یعنی تحولی در آن مورد تصور نیست. با این شرایط اگر طرح رتبه‌بندی هم درست شود، فقط چند هزار میلیارد تومان به آن عدد اضافه می‌شود. اين چیزی است که شما معلمان با تمام وجود می‌فهمید، اما راه‌حل آن این نیست که پول برود و بیاید. راه حلش هم الزاماً این نیست که از مردم پول بگیریم. این یک بحث دامنه‌دار است.

امامی با بیان این‌که مهم‌ترین بُعد در تحول انقلابی ساختار فرهنگی دولت، نظام آموزش‌و‌پرورش است، تصریح کرد: مسئله دیگر لکنت زبان ما در کلیت فرهنگ رسمی و نظام رسمی جامعه است. لکنت زبان و گرد‌نویسی و گردگویی یعنی کلیات را می‌گوییم که به هیچ‌کس برنخورد، چون موضع قاطع نداریم. در عمل هم هیچ ‌کدام از سیاست‌های کلان فرهنگی و نقشه‌ها و راهبردهایمان قابل اجرا نیست.

وی افزود: سند تحول آموزش‌و‌پرورش نسبت به دیگر اسناد عالی فرهنگی کشور خیلی دقیق‌تر نوشته شده است، اما واقعیت این است که چون لکنت زبان داریم، نمی‌توانیم با همدیگر به یک موضع مشترک برسیم و در مقام اجرا با هم فاصله داریم، یعنی یک مدیر مدرسه که باید خود را مجری سند تحول بداند می‌گوید اگر به این سند عمل کنم یا نکنم فرقی در عملکرد من ندارد، در نظارت بر من هم فرقی ندارد.

«جشن استقلال خواهی» یا «تجمع مبارزه با استکبار»

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با تصریح به این‌که گردنویسی نتیجه لکنت زبان حاکمیت فرهنگی در کشور است، گفت: می‌توانیم گفتمان سیاسی خود را عوض کنیم، برای نمونه ۱۳ آبان نزدیک است، می‌توانیم بگوییم «جشن استقلال خواهی» یا می‌توانیم بگوییم «تجمع مبارزه با استکبار و استکبارستیزی» دو عنوان از نظر شما یکی است، ولی قاطبه جامعه ایران با یکی از آنها ارتباط برقرار می‌کند. وقتی گفتیم جشن استقلال خواهی، بیش از ۵۰ درصد جامعه، سلول بنیادین جشن و استقلال می‌فهمد، اما عادت کردیم احکامی را در سیاست‌های فرهنگی یا در ابلاغیه‌هایمان به مدارس و زیر مجموعه‌ها بنویسیم که فقط ۱۵ درصدی که آن‌را می‌نویسند بفهمند.

امامی تصریح کرد: چرا واقعاً نمی‌توانیم به یک امر مشترک برسیم؟ درباره اینکه لکنت زبان در برنامه‌ریزی و سیاستگذاری فرهنگی داریم یک نکته را بگویم؛ هدف‌های مشترک با مردم داریم، مثلاً در موضوع سردار شهید سلیمانی می‌فهمیم ما یکی هستیم، اما وقتی از آن فضا بیرون می‌آییم گویی هر یک از ما در سیارات مختلفی هستیم.

تلاش برای «اشتراک افق» با نوجوان

مؤلف کتاب «چهل سالگی در بیم و امید» اظهار کرد: ما با نسل نوجوان یک مسئله داریم بنام همدلی و هم معنایی. یعنی معنایی که او می‌فهمد، جهانی که او دارد با جهانی که من دارم تفاوت دارد، ولی چقدر دو نفر تلاش می‌کنیم جهان‌هایمان را به‌هم نزدیک کنیم؟ به این کار «اشتراک افق» می‌گویند. بدیهی است نوجوان تلاشی نمی‌کند. من چقدر تلاش می‌کنم با او به اشتراک افق برسم؟

وی با اشاره به موضوعاتی که می‌تواند فصل مشترکی بین معلمان و نوجوانان باشد، بیان کرد: ما در سه موضوع با نوجوان متوسطه اول و حتی اواخر ابتدایی هم افق هستیم و این سه موضوع شامل سفر، تفریح (ناظر به بازی و خوردن) و ورزش است. وقتی درباره این سه موضوع قرار است تجربه مشترکی با بچه‌ها داشته باشیم هر دو هم معنا و هم افق هستیم. درباره مصادیق تفریح مفصل می‌توان سخن گفت. یکی از تفریحات بچه‌ها رستوران و غذا خوردن است. معلم مدنظر حتماً هفته‌ای یکبار با دانش‌آموزان خود غذا می‌خورد. این غذا خوردن هم‌افقی است، چون در آنجا لذت را به یک معنا درک می‌کنید، ولی لذت نماز جمعه را شما درک می‌کنید و او درک نمی‌کند‌. البته باید در موضوعات دیگر نیز هم‌افق شویم.

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور افزود: ما چقدر در شیوه‌نامه‌های تربیتی و مدل‌های مدیریت پرورشی در مدرسه به این لکنت زبان و اختلال معنایی توجه داریم؟ در برخی مواقع فرهنگ رسمی، متهم به لکنت زبان است و این طبعاً باعث می‌شود هر چیزی و هر رسانه‌ای به این فرهنگ رسمی منتسب شود نا فهمیدنی تصور شود.

جنبش‌های نوظهور بر اساس ایدئولوژی یا مانیفست شکل نمی‌گیرد

وی مسئله دیگر را جنبش نوجوانی بیان کرد و گفت: جنبش‌های نوین جنبش‌های مبتنی بر ملیت یا حتی مذهب و قومیت نیستند، جنبش‌های نوین را جنبش‌های سبک زندگی می‌دانند که بر اساس یک هویت مصرفی شروع می‌شوند، باز اندیشانه ادامه پیدا می‌کنند و اگر دست روی آنها بگذارید، در برابر روایت مسلط، تبدیل به جنبش‌های مقاومت می‌شوند. توضیح مطلب این است که هویت خواهی‌ها و ابراز وجود‌ها و تغایر طلبی‌های پست مدرن و شرایط ارتباطی و فرهنگی که دنیای ما در آن قرار دارد و مجبوریم تابع آن باشیم، خیلی بر اساس ایدئولوژی، رهبری، یک مانیفست، یا یک تاریخ مسلم و تثبیت شده شکل نمی‌گیرد.

امامی ادامه داد: ما با جنبش‌های نوظهور مواجهیم. چقدر خود و نظام تربیتی خود را برای درک این جنبش‌ها آماده کرده‌ایم؟ در مورد جنبش نوجوانی می‌بینید به طرز کاملاً محسوس بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ درصد و بیش از یک سوم دستگیر شده‌ها در اتفاقات اخیر یعنی کسانی که نمی‌شد آنها را با فضای عادی شهر کنترل کرد نوجوان ۱۲ ، ۱۳  تا ۲۱ ساله هستند. این نوجوان کسی است که هنوز در فضای بازی‌های کالاف دیوتی و در کلش آف کلنز خود است. آن بازی تنها موضوعی بوده که بازاندیشی او را برای دیس اتوپیا(کابوس شهر) تأمین می‌کرد چون در این بازی‌ها اتوپیا یا آرمان‌شهری وجود ندارد.

نوجوانی، ارتباطی به آموزش‌و‌پرورش ندارد

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با طرح این پرسش که ما چقدر در نظام فرهنگی‌ به استقبال پدیده نوجوانی رفتیم، تصریح کرد: هر وقت می‌گوییم نوجوان می‌گویند آموزش‌و‌پرورش درستش می‌کند. این یکی از غلط‌ترین فهم‌های ما در سال‌های گذشته بوده است. نوجوانی، ارتباطی به آموزش‌و‌پرورش ندارد. آموزش‌و‌پرورش مجموعه‌ای است که آموزش را در کشور هدایت می‌کند و اگر بتواند سهم نرم افزاریش را در هدایت تربیتی کشور افزایش می‌دهد، ولی همه مسئول پدیده نوجوانی هستیم. نهاد خانواده، نهاد مسجد، کلان نهادهای سیاسی و اقتصادی ما چقدر برای نوجوان کار کرده‌اند؟

نیاز شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کارگروه ملی نوجوانان

وی ادامه داد: اینکه می‌گویم نهادهای اقتصادی، منظور این است که بدانیم این نوجوان مجموعه‌ای از نیازها را دارد، مخصوصاً در حوزه سرگرمی. سرانه سرگرمی نوجوان چقدر است؟ مثلاً در نظام تصمیم گیری ما هنوز با وجود شوراهای عریض و طویل، مخاطب‌محور کار نمی‌کنیم. شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کارگروه ملی نوجوانان نیاز دارد. باید مسئله نوجوان را دنبال کند.

انسان‌ها می‌توانند به هم‌معنايی برسند

مؤلف کتاب «چهل سالگی در بیم و امید» افزود: در ادبیات جهانی می‌گوییم نسل X، Y، Z. این نامگذاری به خاطر این است که در ادبیات ریاضیات، معمولاً این حروف را برای متغیرهای لرزان، ناشناخته و مغفول به‌کار می‌برند، متغیرهایی که سهم آنها را در معادله نمی‌دانند. قانون از پیش نوشته شد‌ه‌ای در مواجهه با جنبش‌های نوظهور تربیتی، فرهنگی و هویتی وجود ندارد. باید گام به گام و تعاملی با آن جلو برویم و البته می‌توانیم به نتیجه برسیم و آن طبعاً به‌خاطر این است که مبنای نظام تربیتی ما اصالت فطرت است و به این قائلیم که انسان‌ها در بنیادهای فکری خود سوای تفاوت نسل، هم معنایی دارند. پبامبران هم این کار را انجام می‌دادند و در تسخیر قلوب موفق می‌شدند.

رسانه‌ها دستگاه‌های تولید واقعیت هستند

امامی گفت: مسئله دیگر که مهم است نظام رسانه‌ای حاکم بر جهان و کشور ما است. ما به دلایل اقتصادی و هویت گریز و فرهنگ گریز بودن نظام تکنولوژی‌مان که از سی سال پیش مسیر فضای مجازی را در کشور قرار داد و البته در کنار آن به‌خاطر نارسایی نظام رسانه‌ای رسمی (بیشتر منظور رسانه دیداری و شنیداری است) با یک جنگ رسانه تمام عیار مواجه شدیم و مرتب در آن خرمشهرها می‌دهیم. البته کلیت این نظم مبتنی بر جنگ روایت است، زیرا در عصر فراواقعیت قرار گرفته‌ایم. در این عصر، رسانه‌ها دیگر پنجره‌ای رو به واقعیت نیستند، بلکه رسانه‌ها، دستگاه‌های تولید واقعیت هستند.

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور در ادامه سخنان خود گفت: سه اتفاق بزرگ در رسانه‌ها می‌افتد که هویت مصرف لذت، تبلیغات و بسیج اجتماعی است. به همین دلیل اگر جنبش‌های نوین، رأسی داشته باشند، رأس آن سلبریتی‌ها هستند. این بسیج‌گری، امکان شیطنت را به کسانی که بیشتر تکنیک را می‌شناسند داد که الگوهای انسجام اجتماعی را دست‌کاری کنند.

وی با تصریح به موضوع تروریسم رباتیک در مسئله درگذشت مهسا امینی و هشتگ‌سازی برای آن و اعتراف نیویورک تایمز به این مسئله گفت: نتوانستیم روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران که مجلس، پزشکی قانونی و نیروی انتظامی کشور از این ماجرا تولید کردند به بیش از ۷۰ درصد مردم ایران ارائه کنیم، یعنی بر اساس نظرسنجی‌ها کمتر از ۵۰ درصد، آن روایت رسمی را پذیرفتند.

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با اشاره به حادثه اخیر در حرم شاهچراغ(ع) و تسلیت آن به همه مردم ایران گفت: معمولاً وقتی شاخص تهدیدات امنیتی در کشورمان بالا می‌رود که درجه سرمایه اجتماعی پایین می‌آید.

امامی در ادامه درباره سواد رسانه‌ای و سواد دیجیتال، بیان کرد: سواد دیجیتال با سواد فنی استفاده از لوازم دیجیتال فرق می‌کند و به این معناست که به اندازه‌ای که از فضای مجازی مصرف می‌کنیم، تولیدگر هم باشیم. ۸۰ درصد کنشگران ما مطالب را در فضای مجازی باز ارسال می‌کنند، این در حالی است که قرآن بر موضوع تبیین و موشکافی خبر تأکید می‌کند. در اینجا می‌توان گفت  چه قدر تفکر انتقادی و موشکافی را به دانش‌آموزان یاد داده‌ایم؟ این درک انتقادی در سواد رسانه به دست می‌آید. تولیدگری هم باید داشته باشیم، در این راستا چقدر توان تولید داریم؟

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور در بخش پایانی سخنان خود گفت: طبیعتاً در هر نظام سیاسی از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران یک سری افراد وفادار هستند که حرکت آنها به سمت تثبیت نظام است. یک‌سری معترض هستند که به وجوه مختلف اعتراض دارند و این اعتراض مجرا و پاسخ می‌خواهد و یک سری خارجی یا اپوزیسیون داریم. مهم این است که ماشین سیاست و رسانه در یک جامعه، علی‌رغم همه دشمنی‌ها و غبارهایی که در راه ایجاد می‌شود، معترض را به سمت خارجی می‌برد یا به سمت وفادار؟ به نقدها واکنش مثبت نشان دهیم و آنها را نعمت خدا بدانیم. سامعه و ناطقه ما نیازمند جراحی است. مشکلاتی داریم که برخی از آنها را می‌توانیم حل کنیم و برخی را شاید نتوانیم حل کنیم، اما در همان بخش هم باید به یک درک متقابل برسیم.

 

انتهای پیام
captcha