پیروزی راست افراطی در ایتالیا و ادامه کمپین جهانی ضد مسلمانان
کد خبر: 4097959
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۸

پیروزی راست افراطی در ایتالیا و ادامه کمپین جهانی ضد مسلمانان

گسترش چشمگیر راست افراطی در اروپا و اخیراً در ایتالیا، منجر به راه‌اندازی کمپین بین‌المللی ضد اسلامی شده که مسلمانان را بیشتر به عنوان یک تهدید معرفی می‌کند؛ ایدئولوژی‌ای که تقریباً تمام گروه‌ها و احزاب راست افراطی در مورد آن هم‌نظر هستند.

به گزارش ایکنا به نقل از Middle East Eye، چند روز پس از انتخابات سوئد که باعث شد دموکرات‌های راست‌گرای سوئد به دومین حزب بزرگ این کشور تبدیل شوند، نوبت ایتالیا بود که رهبر حزب، جورجیا ملونی را به عنوان نخست‌وزیر آینده انتخاب کند. حزب «پسا فاشیست»، برادران ایتالیا (Fratelli d'Italia) به طور دقیق‌تر «نئوفاشیست» نامیده می‌شود.

واکنش‌های دولت‌های غربی، مقامات منتخب و رسانه‌ها به طرز عجیبی خاموش و سازگارانه بوده است، وقتی در نظر بگیریم که دو کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا، از جمله یکی از اعضای اصلی آن، ایتالیا، به سمت راست افراطی سقوط کرده‌اند.

کارشناسان و همچنین اهالی سیاست و دانشگاهیان ایتالیا، برای ماه‌ها مفهوم «تهدید فاشیستی» را با اشاره به اینکه احزاب نئوفاشیست ایتالیا برای مدت طولانی در سیاست‌های پارلمانی و انتخاباتی دموکراتیک ادغام شده‌اند، نادیده‌ گرفته یا اینکه اعتقاد داشتند برادران ایتالیا در واقع یک حزب فاشیست نبود، بلکه یک حزب سنت‌گرا، محافظه‌کار، پوپولیست-ناسیونالیست یا حتی «تکنو-حاکمیت» بود.

مفسران می‌گویند که حزب برادران ایتالیا افراطی نیست، بلکه در موضوعاتی مانند روابط اتحادیه اروپا، اقتصاد و سیاست خارجی میانه‌رو، واقع‌گرا و عمل‌گرا است. این رأی خاص در  ایتالیا در واقع تا حد زیادی یک رأی اعتراضی بود تا ناراحتی عمیق خود را از احزاب دولتی سنتی ابراز کنند، که ناتوانی خود را در بهبود شرایط زندگی روزمره را نشان داده بودند.

ملونی از آن نارضایتی عمومی و تصویر خارجی (کاذب) خود استفاده کرد. به عبارت دیگر، مردم به او رأی دادند نه به این دلیل که او فاشیست است، بلکه به این دلیل که او حاکمیتی نیست.

بنابراین، بسیاری از رسانه‌ها به ملونی کمک کردند تا تصویر خود را اصلاح و او را به عنوان یک تاجر معمولی معرفی کند. با این حال، تلاش‌های او برای جدا کردن خود از اظهارات قبلی یا فاشیسم تاریخی ایتالیا با ادعای این که این موضوع مربوط به گذشته است اصلاً قانع‌کننده نیست.

حزب او وابستگی مستقیم به جنبش اجتماعی ایتالیا (MSI) دارد که توسط وزرای خود موسولینی، مقامات رژیم و پارتیزان‌های سرسخت ایجاد شده است. ملونی به دور از انکار این وابستگی، همیشه با افتخار این گروه‌ را تبلیغ کرده است.

جورجا ملونی نخست‌وزیر ایتالیا

شعله سه رنگی که او به عنوان آرم حزبش انتخاب کرد از جنبش MSI می‌آید. مقر او در مرکز رم در همان آدرسی قرار دارد که MSI دفاتر خود را در سال 1946 راه‌اندازی کرد و ملونی با نوه خود موسولینی، راشله موسولینی که خود یکی از اعضای برادران ایتالیا است، مبارزات انتخاباتی انجام داده است.

گفتارهای او در مورد «خدا، خانواده، کشور» و سخنان او در مورد جوامع اقلیت، همگی کاملاً مطابق و در تداوم مستقیم با مباحث فاشیسم تاریخی است. ملونی، موسولینی جدیدی نیست، اما حزب او نماینده ایدئولوژی سمی و راستگرا است.

حمایت او از اریک زمور، که بسیاری او را «مبلغ نفرت» فرانسه و مدافع اصلی «نظریه جایگزینی بزرگ» می‌دانند، گواه این امر است.

راست افراطی اروپایی از روسیه تا فرانسه (و فراتر از آن) تنها شواهدی از یک زمینه سیاسی دراماتیک در سراسر قاره است: جریان اصلی نیروهای دست راستی که در گذشته نه چندان دور در حاشیه بودند. حتی احزاب ممنوع، تنها در عرض دو دهه به جنبش‌های توده‌ای واقعی تبدیل شده‌اند که به طور فزاینده‌ای توانایی رسیدن به قدرت را دارند.

این اشتباه است که انتخابات اخیر سوئد و ایتالیا را به عنوان ناهنجاری، استثناء یا انحراف در نظر بگیریم. برعکس، آنها در تداوم کامل با ظهور راست افراطی نه تنها در اروپا و غرب، بلکه در سراسر جهان هستند.

علاوه بر این، این یک روند جدید نیست، بلکه روندی است که چندین دهه را در بر می‌گیرد و به دوران فاشیستی قبل از جنگ در دهه‌های 1930 و 1940 و حتی قرن 19 باز می‌گردد. به عنوان مثال، حزب Reconquest اریک زمور ریشه‌های ایدئولوژیک خود را در نوشته‌های ادوارد درومون (1844-1917) یافت.

از اوایل دهه 2000، کتاب‌ها و مقالاتی درباره «ظهور راست افراطی در سراسر اروپا» و پوپولیسم ملی‌گرای افراطی منتشر شده بود و دانشمندان علوم سیاسی نشان داده‌اند که آنچه در اینجا داریم گسست با گذشته نیست، بلکه مجموعه‌ای از موارد است. «امواج» پیوسته و هر موج جدید بزرگتر از قبلی است.

نکات جدید در مورد موفقیت راست افراطی در جهان

علی‌رغم این تداوم تاریخی قوی، این آخرین مرحله از موفقیت راست افراطی پنج نکته جدید را ارائه می‌دهد.

نخست، پیروزی‌های انتخاباتی و رسیدن به قدرت، باعث شده احزاب و ایدئولوژی‌هایی را که اروپای پس از جنگ برای دهه‌ها توانسته بود به حاشیه رانده و از جریان اصلی حذف کند، تقدیس شوند. در کشورهایی مانند لهستان، مجارستان، سوئد و اکنون ایتالیا، این آخرین مانع حفاظتی اکنون تسلیم شده است و احزاب راست افراطی اکنون دولت‌های خود را کنترل می‌کنند.

دوم، با وجود زمینه‌های منحصر به فرد، شباهت‌ها در مورد ایدئولوژی بومی‌گرایانه و بیگانه‌هراسانه آنها حتی قوی‌تر از گذشته است.

سوم، ما اکنون شاهد ادغام این جنبش‌های راست‌گرا هستیم، از یکدیگر تقلید می‌کنند و از یکدیگر الهام می‌گیرند. آنها به طور فزاینده‌ای در حال ایجاد ارتباطات فرامرزی و ائتلاف‌های سیاسی نهادینه شده‌اند.

ملونی، دولت‌های لهستان و مجارستان، جمهوری‌خواهان ایالات متحده، دموکرات‌های سوئد و دیگران قویاً از یکدیگر حمایت می‌کنند. در سال 2020، ملونی خود به عنوان رئیس جمهور محافظه‌کاران و اصلاح‌طلبان اروپایی انتخاب شد، اتحادی که بیش از 40 حزب را گرد هم می‌آورد.

چهارم، راست افراطی حتی زمانی که در پای صندوق‌های رأی شکست می‌خورد، با تحمیل گفتمان خود در بحث‌های ملی و با وادار کردن سایر احزاب محافظه‌کار، میانه‌رو و حتی گاهی چپ‌گرا، پیروز می‌شود تا به امید جلوگیری از انتخابات، مضامین و پیشنهادات سیاسی خود را در برنامه‌های خود بپذیرند.

این امر به ویژه در مورد تثبیت خصمانه اسلام و مسلمانان صادق است. سیاست‌هایی که این نژادپرستی ایجاد می‌کند، اکنون بیشتر توسط احزاب دیگر پیش می‌رود تا خود راست افراطی.

پنجم، این «بومی‌گرایی جدید» راست افراطی و طردکننده، به‌ویژه مسلمانانی را هدف قرار می‌دهد که سبک زندگی و نظام اعتقادی آنها در تضاد با «هویت ملی» آن کشورهای اروپایی تلقی می‌شود.

اسلام‌هراسی و تبدیل شدن به ایدئولوژی مشترک راست افراطی

اسلام‌هراسی اکنون به یکی از برجسته‌ترین ایدئولوژی‌هایی تبدیل شده است که همه آن احزاب به صورت مشترک دارند.

گسترش چشمگیر جناح راست افراطی، که خود زیرمجموعه‌ای از یک روند حتی بزرگتر دموکراسی‌زدایی یا «تحکیم‌زدایی دموکراسی» است، یک کمپین بین‌المللی اسلام‌هراسی واقعی ایجاد می‌کند که مسلمانان را حتی بیش از آنچه که در حال حاضر هستند در موقعیت داخلی و خارجی به عنوان دشمن اصلی قرار داده که ظاهراً جامعه باید علیه آن بسیج شود.

تظاهرات اسلام‌هراسانه در اروپا

در بسیاری از این کشورها، این تغییر جهت در واقع نسبتاً جدید است. با این حال، در مدت زمان کوتاهی مسلمانان را در موقعیت ساختاری به عنوان «بیگانه» قرار داده است، از جمله در کشورهای محل تولد و شهروندی خودشان.

این روند در حال حاضر به خوبی در جریان است، اما به دلیل انفجار راست افراطی در سراسر قاره‌ها، احساسات ضد مسلمانان تشدید شده است تا این اسلام‌هراسی جهانی و لحاظ تاریخی بدیع را ایجاد کند.

ترجمه گزارش

انتهای پیام
captcha