به گزارش ایکنا، نشست «حدیثپژوهی مقارن؛ عرصهها و دریچهها»، ظهر امروز، 4 بهمنماه با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین عبدالهادی مسعودی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث در محل دانشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
من ابتدا از تعریف شروع میکنم. عنوان نشست حدیثپژوهی مقارن است لذا ابتدا باید تعریف حدیثپژوهی را بیان کنم و بعد درباره تقارن و تطبیق صحبت کنم. حدیثپژوهی یک فعالیت علمی روشمند است که دارای فرایند و جهت و هدف درباره گفتار یا رفتار معصوم یا هرچه حاکی از این دو باشد و به صورت مکتوب بازتاب یافته باشد، یعنی اگر بخواهیم درباره حدیثپژوهی شیعه یا اهل سنت صحبت کنیم، فعلاً روی پژوهشهای مکتوب روشمندشان کار میکنیم. خودمان هم سعی میکنیم به صورت پژوهش روشمند و دارای فرایند جلو برویم.
درباره پژوهش مقارن باید عرض کنم که انجام این نوع پژوهشها دارای چند مرحله است. مرحله اول اطلاعیابی از هر دو عرصه است، یعنی مثلاً اگر بین شیعه و سنی حدیثپژوهی مقارن میکنیم، اول باید اطلاعیابی از حدیثپژوهی شیعه و اهل سنت داشته باشیم. کار دوم همسنجی است یعنی در سنجه ثابت این دو را وزن کنیم و بگوییم مثلا شیعه چقدر به تاریخ حدیث پرداخته یا به رجال سند پرداخته و اهل سنت چه میزان به این دو پرداخته است. سنجش اینها با هم نشان میدهد چه نقاطی در عرصه حدیثپژوهی شیعه پررنگ است و به همین شکل چه نقاطی در عرصه حدیثپژوهی اهل سنت پررنگ است.
نکته سوم این است که بررسی کنیم هر دو حوزه حدیثی شیعه و اهل سنت در چه عرصههایی حدیث را به کار گرفتند. این هم مهم است یعنی بتوانیم تشخیص دهیم مثلاً اهل سنت بیشتر از ما در تفسیر، از حدیث استفاده کردند یا کمتر از ما یا در علوم رفتاری مثل روانشناسی، آنها بیشتر از حدیث استفاده کردند یا ما. اینها دریچههایی را به روی ما باز میکند. برای تحقق این منظور چند مؤلفه را مطرح میکنم، البته این را هم عرض کنم تتبع من کامل نبوده ولی تا جایی که دیدم، شیعه و اهل سنت به حدیثپژوهی مقارن نپرداختند.
برای اینکه یک فراورده دانش را شروع کنیم، من این موضوعات را پیشنهاد دادم؛ اینکه اول بیاییم مشابهتهای دو نگرش شیعه و اهل سنت به حدیث را بررسی کنیم، مثلاً شیعه حدیث نبوی را تماماً قبول دارد، اهل سنت هم همینطور است یا در بحث رجال و تأثیر آن در اعتبارسنجی احادیث، شیعه و اهل سنت با هم تفاوت ندارند. گام دوم این است که بیاییم تفاوتها را پیدا کنیم، چون حدیثپژوهی مقارن فرع اطلاعیابی است؛ مثلاً ما در حدیث غیر پیامبر با هم اختلاف داریم، ما به احادیث اهل بیت حجیت میبخشیم، آنها به احادیث صحابی و تابعین. همچنین در اصطلاحها ممکن است ما یک جوری تعریف کنیم، آنها یک جور دیگر تعریف کنند، مثلاً حدیث مرفوعه نزد ما یک معنا بدهد، نزد اهل سنت معنای دیگری بدهد یا اعتبارش نزد ما یک شکل باشد، نزد آنها شکل دیگر باشد. بعد باید نقش و کاربرد حدیث را با هم بسنجیم، مثلاً بگوییم شیعه در تفسیر، حدیث را 80 درصد قبول دارد و اهل سنت صد درصد قبول دارد. البته فقط نباید نقش آن را در علوم قرآنی و حدیثی پیگیری کنیم، بلکه باید در علوم انسانی هم پیگیری کنیم.
اینها دریچههایی است که میتواند کار حدیثپژوهی مقارن را برای ما هموار کند. علاوه بر این در خود دانشهای درونحدیثی هم میتوانیم همسنجی داشته باشیم، مثلاً در مورد علم رجال و سندشناسی، آیا علم رجال اهل سنت قدیمتر است یا ما، اگر یکی قدیمتر است همان گستردهتر هست یا نیست. بحث سوم اینکه آیا منابع رجال و سندشناسی ما و اهل سنت یکسان هستند یا نه؟ فرض کنید در شیعه اکثر توثیقات رجالی از کتابهای فهرست در میآید نه رجال ولی اهل سنت اکثر توثیقاتشان از کتابهای جرح و تعدیلشان در میآید. اینها تفاوتهایی است که باید در نظر بگیریم. همچنین میتوانیم بررسی کنیم توثیق متقدمان و متأخران در شیعه و در اهل سنت چه وزنی دارد. با انجام این پژوهشها خیلی جاها میتوانیم برتری یک فرقه را اثبات کنیم ولی این هدف نهایی نیست، چون در خیلی موارد میتوانیم از هم یاری بگیریم.
ما گاهی اوقات علمی را شروع کردیم ولی ادامه ندادیم مثلاً در زمینه وضع حدیث اولین کتابها در زمینه وضع حدیث، مربوط به روایاتی است که بنی امیه ساختند ولی پژوهشها ادامه پیدا نکرده و اهل سنت بیشتر در این زمینه تحقیق کردند ولی در نقد محتوایی حدیث شیعه خیلی گسترده کار کرده و اهل سنت به این گستردگی کار نکرده است. پس این دو میتوانند به هم کمک کرده و کار همدیگر را تکمیل کنند. این هم میتواند دریچهای برای حدیثپژوهی مقارن باشد.
یک دریچه دیگر هست و آن نوع کتابنویسی و نگارشهای حدیثی است. اهل سنت 15 نوع کتابنویسی دارند مثل سننها، تصنیفها، جامعها. آیا ما این را داشتیم؟ در این حوزه هم میتوانیم شیعه و اهل سنت را با هم مقایسه کنیم و ببینیم اینها چه تفاوتهایی دارند، آنها چه مزیتهایی دارند و کتابهای ما چه مزیتهایی دارند.
همچنین در بحث آفات و علل و آسیبشناسی اکثر مسئله آفتشناسی اهل سنت روی بحث سند رفته است در صورتی که در شیعه اختلالات محتوایی را هم بررسی میکنیم، البته نه اینکه سندی را بررسی نکنیم. اینها میتواند با همسنجی الگوبرداری شود. پس ما در زمینه رجال، در زمینه فقه الحدیث به انواع و اقسامش میتوانیم دریچههای مختلفی را باز کنیم. در مورد اصطلاحپژوهی هم چه در دایره وضع اصطلاحات و چه تفاوتهای اصطلاحشناسی میتوانیم پژوهشهایی را انجام دهیم.
آخرین عرصه، کاربست حدیث در موضوعات اخلاقی است. ما در این عرصه خیلی میتوانیم به هم کمک کنیم من شخصاً موارد متعددی را در هنگام کار روی احادیث دیدم که وقتی حدیث شیعه و اهل سنت کنار هم گذاشته میشود معنا خیلی قابل تصدیقتر میشود. این دقیقاً بحث خانواده حدیث است با تأکید بر اینکه خانواده حدیث را منحصر به یک فرقه نکنیم. این حرف آیتالله بروجردی است که باید حدیث شیعه و اهل سنت را ناظر به هم و در کنار هم ببینیم. مثلاً در مورد اجزای اذان وقتی روایات را کنار هم میگذاریم، خیلی راحتتر اذان صحیح را پیدا میکنیم. اینها عرصهها و دریچههایی است که میتواند در عرصه حدیثپژوهی مقارن پیشنهاد کرد.
انتهای پیام