الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا(الاحزاب، 39) «همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى كنند و از او مى ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براى حسابرسى كفايت مىكند»
ایامالله دهه فجر، یادآور رخداد تاریخساز انقلاب اسلامی، به رهبریِ عارفی فقیه، و فیلسوفی متأله است که طواغیت زمانه خود را به زانو مذلت درآورد و روحی از ایمان و آزادگی را در کالبد جهانشهر خموده و تاریک قطبیشده سوسیالیسم و لیبرالیسم دمید؛ و انقلاب همان پدیده تاریخسازی بود که به تعبیر میشل فوکو، «روح یک جهان بیروح» و یا به تعبیر لیلی عشقی، «رخدادی در زمانی غیر زمانها» و محصول ظهور ارادههایی پولادین در جهان ملکوت، بود که عالم ملک را یارای وصف این واقعه نباشد.
بر همین اساس، پیروزی انقلابی اجتماعی، دینبنیاد، معنویتگرا، و عدالتخواه در ایران، زمینه شکلگیری یک منطق جدید در عرصه نظام را فراهم آورد. بهواقع، انقلاب اسلامی مردم ایران، مجموعهای از ارزشها را نمایندگی میکرد که ماهیتی جهانشمول داشت؛ ارزشهایی همچون برابری، عدالتخواهی، معنویتگرایی، آرمانگرایی، ضداستبدادی، ضداستکباری (ضد هژمون)، و رهاییبخش که بیش از آن که ارزشهایی محلی باشند، ارزشهایی جهانگستر بودند. با این حال، هنجارهایی چون باور به فرجامباوری تاریخی یا موعودگرایی در قالب بازتولید ایده مهدودیت و ظلمناپذیری و آزادیخواهی برگرفته از مکتب عاشورا را نیز میتوان از جمله این هنجارهای جهانی دانست هر چند هر دوی آنها ریشه در کلام اسلامی و شیعی دارند، ولی عناصر اصلی یک گفتمان اصیل توحیدی را شکل میدهند که در اساس دعویای جهانی دارد.
اینک گفتمان اسلام سیاسی عقلمحور اجتهادی شیعی انقلاب اسلامی که حاصل مجاهدتهای چندین نسل از آزادیخواهان و حقطلبان مسلمان است را میتوان اصلیترین رقیب گفتمان نظم حاکم دانست که تنها بر مدار منطق توحیدی خود جوامع بشری را گرد خود جمع میآورد و گفتمانی عدالتخواه، ضد استبدادی، ضد هژمون و معنویت خواه را در سراسر جهان نمایندگی میکند، لذا میتوان انقلاب اسلامی را حرکتی مقدس برای تحقق رسالت خداوندی در زمین دانست.
بر اساس آیه شریفه 39 سوره احزاب که در صدر این نوشتار ذکر شد، چهار ویژگی تداوم و استقامت در راه خدا (يُبَلِّغُونَ)، تقوا پیشگی در مسیر مبارزه (وَيَخْشَوْنَهُ)، شهامت و قاطعیت (وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ) و نیز توکل بر وعده خداوند متعال (وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا)، شروط اساسی در ابلاغ رسالت الهی است.
در بعد کارگزاری این انقلاب، نقش دوسویه و مقوم مردم ـ رهبری، نقش برجستهای است چنانچه در میان مؤلفههای مختلف تأثیرگذار بر این تحول ساختاری و انقلاب فراگیر اجتماعی، رهبری تاریخی امام خمینی(ره) و نیز حمایت گسترده قاطبه مردم از ایشان نقشی بیبدیل در به فرجام رسیدن انقلاب اسلامی داشت چراکه او توانست نماینده تمامی آحاد ملت و نیز سخنگوی ضمیر ایشان باشد و همین ویژگی منجر شد که مردم نیز در سویه دیگر، مقوم و مؤید حرکت تاریخی او باشند. این نقشآفرینی جز به ایمان راسخ امام(ره) به ملت و آرمان ایشان و نیز باور عمیق به سنتهای الهی در نصرت بندگان به هنگامه مبارزه با طاغوت و نیروهای اهریمنی زمانه خویش میسر نمیبود.
امام خمینی(ره) به عنوان تربیت یافته شاخص مکتب اهل بیت (علیهم السلام)، بر این باور بود که هر انسان آزادهای میبایست در برابر ظلم فریاد برآورد و ندای آزادگی سردهد که سرسپردن به ره ظلم، در مغایرت با نص کلام الله المجید است که فرمود: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» و نیز در مخالفت با فریاد بلند امام حسین بن علی(ع) در قلب تاریخ است که فرمود: «إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً»!
قیام از نظرگاه امام خمینی(ره) همان انجام رسالت و وظیفهای است که خداوند بر دوش عالمان، آگاهان و مصلحان نهاده؛ و این درس برگرفته از مکتب تمدن ساز علوی(ع) است که تاریخ را به شهادت گرفت که « لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ، و ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ ، لأَلقَيتُ حَبلَها على غاربِهِا». این درس از مکتب علی(ع) است که اگر جز لزوم عمل به پیمان خدا از دانشمندان نبود، افسار شتر خلافت را به گردنش مینهاد و همان طریقهای را پی میگرفت که در طول سالیان پیش از آن پیشه کرده بود.
با این وصف، آنچه قیام ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) را به ثمر رسانید، در ادامه همان سنت الهی است که خداوند مردمانی که در راه رسیدن به اهداف عالی خود تداوم، پیوستگی و استقامت دارند و همواره در کوشش هستند و دمی آرام و قرار ندارند و در این راه تقوی پیشه کرده و شهامت و قاطعیت به خرج میدهند و با توکل بر خدای خود سختیهای این مسیر پر صعوبت را به جان میخرند، یاری میدهد و خداوند فرجام تاریخ را به نصرت و استخلاف مستضفعان وعده داده است.
کوتاه آنکه امام خمینی(ره) را میتوان در صدر خداباورانی دانست که در طول مبارزه با طواغیت زمانه خود تنها بر خدای خویش اتکا داشته و با باور به این که او مبدا و مقصد هر امریست، بر تمامی سختیهای مسیر مبارزه صبر نمود و این سختی را در جان خویش شیرین نمود.
سلام بر او و سرو قامتان در خون تپیده نهضت او
محمد محمودیکیا
عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
انتهای پیام