شرط استمرار حیات جامعه پساانقلاب
کد خبر: 4121199
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۵
آیات فجر/ 10

شرط استمرار حیات جامعه پساانقلاب

شرط استمرار حیات جامعه پساانقلاب، وفادار ماندن بر اصول و احترام گذاردن بر قوانین و سنت‌های اجتماعی است که همچون امر الهی، بر آن حکم می‌رانند.

آیه 200 سوره آل عمران

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون (آل عمران- 200)

«ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید.»

در جهان‌شناسی توحیدی، جهان اجتماعی همچون جهان ماده از قانون‌مندی‌های رفتاری مشخص و لایتغیری بهره می‌برد که پویایی‌های آن را تعریف می‌کند. این قانون‌مندی‌های رفتاری در واقع همان سنت‌های اجتماعی هستند که روابط علی و معلولی بین پدیده‌ها را توضیح می‌دهند؛ و حتی گاه فراتر، آن‌ها را پیش‌بینی‌پذیر می‌کنند. البته کنش‌گران انسانی به واسطه ماهیت گزینشگری آزادانه مبتنی بر عقل محاسبه‌گر در رفتارهای خود که به مثابه موهبتی الهی در درون خود به میراث دارند، موجب پیچیدگی قابل‌توجه در جهان اجتماعی می‌شود. با این همه، این سنت‌های الهی همچون قوانین ثابت و ابطال‌ناپذیر جهان طبیعی، مسیر معینی را فراروی تاریخ حیات جوامع بشری می‌نمایاند که فرجام خیر یا شر، به میزان همراهی کنش فردی و جمعی انسان‌ها با آن ها بازمی‌گردد. با این همه، از آن جا که انسان مدنی‌الطبع است و زیست او در گرو وجود اجتماع و زیست اجتماعی است، نقش، اهمیت و رجحان کنش جمعی بر کنش فردی امری بدیهی خواهد بود که نیازی به شرح و تفصیل ندارد.

قرآن کریم به عنوان منشور ابدی هدایت و آخرین میثاق خداوند با بشر، نمونه‌های متعددی از این قانون‌مندی‌های تغییرناپذیر حیات اجتماعی را به مخاطب خود گوشزد نموده و با برشمردن مثال‌هایی از تاریخ، سرگذشت گروه‌های مختلفی از انسان‌ها در همراهی و یا انحراف از این سنت‌های مکنون در اجتماع که تکویناً در آن نضج کرده را واگویه نموده است.

یکی از آیاتی که به امهات این سنت‌های اجتماعی اشاره نموده، آیه 200 سوره مبارکه «آل عمران» است که در صدر این یادداشت بدان اشارت گردید. در این آیه ذات اقدس الهی، شرط رستگاری در این جهان‌شهر پرفریب عالم ناسوت را در گرو چهار عامل معرفی کرده است که طبعاً مخاطب آن نیز گروه مومنان و باورمندان است که جز این گروه، کسی را یارای مقاومت و مداومت بر آن شروط نباشد.

نخستین این شروط صبرپیشگی است(اصْبِرُوا)؛ صبر را همان مقاومت در برابر ناملایمات و سختی‌های روزگار معنا کرده‌اند؛ درواقع، صبر، امر به خویشتن‌داری و مراقبت از نفس در پذیرش و فهم حکمت مکنون و نهانی در پس هر پدیده‌ای است که تنها ذات اقدس اله بر آن علم دارد چنانچه ابنا بشر را قدرت رمزگشایی از اسرار آن را ندارد.

شرط دوم، دعوت به صبر و صبر در برابر ناگواری‌‎های بیرون از خویشتن است(صابِرُوا). درواقع، پس از آن که انسان در اثر تربیت الهی، خود مؤدب و متخلق به جوهر صبر گردید، لازم است همگان را دعوت به صبر نماید و جامعه پیرامونی خود را در شعاع این خصیصه وارد نماید. طبعاً فشارهای جبهه کفر گاه تا مرز شکستن شالوده‌ها و بنیان‌های فردی پیش می‌رود که در این هنگامه نیز مؤمنان دستور به صبرپیشگی دارند.

شرط سوم، حفظ ارتباط جمعی در هنگامه هجوم نرم‌افزاری و سخت‌افزاری دشمنان به مرزهای اعتقادی یا مرزهای جغرافیایی است(رابِطُوا). درواقع، در هنگامه هجوم امواج سهمگین ناملایمات و دشواری‌های روزگار، پس از صبرپیشگی و دعوت بدان، حفظ ارتباط جمعی عنصر تعیین‌کنندگی در تداوم حیات جامعه ایمانی است. درواقع، دو عنصر و مؤلفه نخست بدون تمسک به عنصر سوم یعنی حفظ ارتباطات جمعی جامعه ایمانی می‌تواند موجب پریشانی و اضمحلال قدرت ایشان گردد که در پریشانی، نشانه‌های زوال تدریجا ظهور می‌نماید و جامعه را به پرتگاه و ورطه نابودی قرین می‌نماید.

چهارمین ویژگی از سنت‌های الهی در اجتماع، تقواپیشگی(وَ اتَّقُوا اللَّهَ) است. اشاره به تقوا در مرتبه چهارم گواهی بر نقش تعیین‌کننده آن در تحقق غایت مطلوب این آیه که همان رستگاری است، داشته که این بدان معناست سه مؤلفه پیشین بدون درون مایه تقواپیشگی جامعه را به ساحل نجات رهنمون نمی‌نمایاند.

بر اساس آنچه ذکر آن به میان رفت، انقلاب اسلامی ایران به مثابه یک جنبش فراگیر توحیدی با کارکردهای تمدنی، به مانند هر رویداد تاریخ‌ساز دیگر، نیز محاط بر سنت‌ها و قانون‌مندی جهان اجتماعی است و نمی‌توان آن را بیرون از این قواعد و سنن الهی تبیین و فهم نمود. طبعاً چنانچه انقلاب اسلامی بخواهد مسیر بالندگی خود را طی نماید و به فرجام موعود خویش دست یابد، لاجرم از رعایت چارچوب‌های قواعد اجتماعی لایتغیر نظم اجتماعی است که خداوند حکیم بر این جهان الهام فرموده. از این رو، انقلاب اسلامی به عنوان محصول یک اراده جمعی طائفه مؤمنان و به منظور الغای یک نظم و نظام فاسد و در تلاش برای درانداختن یک نظم و نظام آرمانی و مطلوب، در برگی از کتاب تاریخ رقم خورد، اما انقلاب علاوه بر برخورداری از یک شناسنامه زمانی ـ که در یک زمان و در یک جغرافیا معین و محدد می شود ـ، برخوردار از یک از روح و نرم‌افزار ابدی است که همواره در مسیر «شدن» قرار دارد و بودگی آن نیز در در هر لحظه از زمان، در راستا و در امتداد «شدگی» آن قرار دارد. طبعاً این نگاه و تفسیر به انقلاب به عنوان یکی از سنت‌های اجتماعی لایتغیر و فرازمانی و فرامکانی موجب می‌شود تا این رخداد بتواند در هر گوشه از زمان، به واسطه ظهور کارگزاران و پدیدآمدن لوازم آن صورت تحقق یابد. درواقع، انقلاب در ذات خود به عنوان یک قانون و سنت الهی همواره در جریان است و در هر زمانه‌ای که مجموعه علل و عوامل مؤثر بر تحقق آن گرد هم آیند، شکلی عینی پیدا می‌کند، لذا، سنت‌های الهی در ورای مرزهای ظواهر، به حقیقت ماهوی و تکوینی خود عمل می‌کنند. درست مشابه آنچه در پس وقایع و پدیده‌های جهان طبیعی مشاهده می‌کنیم. از این رو، شرط استمرار حیات جامعه پسا انقلاب، وفادار ماندن بر اصول و احترام گذاردن بر قوانین و سنت‌های اجتماعی است که همچون امر الهی، بر آن حکم می‌رانند.

با این وصف، انقلاب اسلامی ایران چنانچه بخواهد به صورت امری زایشگر و بالنده باقی بماند، چاره‌ای جز عمل به سنت‌های جهان اجتماعی و احترام به آن ندارد؛ چنانچه با عمل به مؤلفه‌های چهارگانه مصرح در آیه‌ای که در صدر این نوشتار بدان توجه شد و ذکری بر برخی جوانب و دقایق آن رفت، این مهم جز با صبرپیشگی، دعوت به صبر، حفظ تعامل و ارتباط اجتماعی و نیز تقواپیشگی میسر نخواهد بود. امید آن این انقلاب پرشکوه که برآمده از خون دل‌ها و مجاهدت‌های چندین نسل از آزادی‌خواهان مسلمان و ثمره خون‌های پاک هزاران مرد و زن نیک سرشت و نیک باور است، باقی بماند؛ امری که در هر لحظه از زمان، کارگزاران و عاملینی دارد که اینک و در زمانه اکنون، این مسئولیت متوجه نسل من و شماست؛ و ما میراث‌داران گذشتگان پیش از خود هستیم و میراث‌گذار نسل‌های بعد از خود؛ پس باشد که از ما و نسل ما و دوران ما، میراث نیکی برای آیندگان به ارمغان بماند.

محمد محمودی‌کیا

عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

انتهای پیام
captcha