سیدهمعصومه طباطبایی، حافظ کل قرآن کریم، دارای دکترای فلسفه و کلام اسلامی، کارشناسی ارشد فلسفه و کلام، کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی و دارنده سطح سه تفسیر و علوم قرآنی است.
طباطبایی بیش از 18 سال است که در دانشگاههای مختلف و با نظارت نهاد رهبری در دانشگاهها مشغول تبلیغ و مشاوره است و حدود 10 سال است که به صورت تخصصی در زمینه دروس تفسیر و بحث حفظ قرآن فعالیت میکند و بیش از پنج سال است که به رسانه ملی به عنوان کارشناس مذهبی دعوت میشود.
در ادامه مشروح گفتوگو با این حافظ کل و پژوهشگر قرآن را درباره علت گرایش او به عرصه قرآن و فعالیت در بُعد روانشناسی و نیز اهمیت نوروز و تأثیر آن بر سلامت روان فرد و جامعه را میخوانید.
ایکنا ـ ابتدا درباره چگونگی ورودتان به فعالیتهای قرآنی بگویید.
در خانواده مذهبی بزرگ شدم و فضای خانواده کاملاً مذهبی بود و پدرم تمایل بسیاری به انس فرزندانش با قرآن داشت. از این باب خیلی پیگیر بودند. همینها زمینههای گرایش بنده به قرآن شد، اما در کنار آن، علاقه بسیاری به حفظ قرآن داشتم و خاطرم هست در همان دوران دبیرستان و پیش از دانشگاه چند جزء را حفظ کردم. همزمان با تحصیل در دانشگاه ازدواج کردم و سپس به فراگیری علوم دینی علاقهمند شدم. بنابراین همزمان با تحصیلات آکادمیک، دروس حوزه را فراگرفتم.
ایکنا ـ از چه زمانی حفظ را تکمیل کردید؟
پس از ازدواج و بعد از به دنیا آمدن فرزند اولم و همزمان با بارداری فرزند دوم، هنگامی که هم دانشجو و طلبه و هم کارمند بودم، حفظم را از سر گرفتم و به لطف خدا در طول دو سال حفظ را به اتمام رساندم و سپس تثبیت کردم.
البته فرزندانم را نیز در این مسیر تشویق کردم و اینک آنها حافظ چندین جزء از مصحف شریف هستند.
ایکنا ـ طریقه حفظتان را میگویید.
براساس مشغلههای کاری و تحصیلی که داشتم با برنامهریزی منظم به روزی یک صفحه از قرآن رسیدم تا اینکه توانستم طی دو سال به درجه حفظ کل قرآن برسم. شاید جالب باشد که بگوییم عملاً از وقتهای اضافهام یعنی وقتهایی که درگیر درس، خانواده و آموزش نبودم یا در رفت و آمد بودم حفظم را انجام میدادم. به عبارت دیگر تداخلی با برنامه معمول زندگیام نداشت و همین امر موجب برکت وقت و کارهایم شد.
ایکنا ـ در حال حاضر روزانه چه میزان زمان را به مرور و تثبیت اختصاص میدهید؟
عموماً سعی میکنم تا روزی یک تا دو ساعت را برای مرور داشته باشم. همیشه در مسیرها و ماشین هندزفری در گوشم است و محفوظاتم را مرور میکنم.
ایکنا ـ در این عرصه همسرتان چقدر همراهتان بودند؟
ایشان همیشه به معنای واقعی همراه بنده بودند؛ هم در هنگام تحصیلم و هم در زمینه حفظم. بهتر بگویم همیشه فعالیتهایمان همسو و همگرا بود. همسرم، آقای دکتر آرش رجبی، قاری است و از همان کودکی جزو قراء توانمندی بودند که به دلیل علاقه به مباحث قرآنی به نوعی پژوهشگر قرآنی هستند. ما در کل سنوات علمیمان همیشه با هم همراه بودیم، کار پژوهشی مشترک داریم و از نظر علمی نیز همرشته هستیم و تدریسمان در یک دانشگاه است و همین امر باعث شده که آرامش داشته باشم. یقیناً اگر ایشان همراه من نبود و کمک و حمایت نمیکرد، نمیتوانستم این مسیر را طی کنم. در حال حاضر ایشان نیروی محرکه من در مسیر علمی، پژوهشی و قرآنی هستند.
ایکنا ـ والدین چقدر در جذب فرزندان و اعضای خانواده به فعالیت قرآنی نقشآفرین هستند؟
در روانشناسی کودک در بحث تربیت اسلامی و سیره معصومین(ع) توأمان این مطلب را بارها دیدیم که نقش والدین بالاخص نقش مادر در راهبری فرزندان در امور تربیتی مؤثر است و هیچ فردی نمیتواند منکر این مورد باشد. به طریق اولی با نصیحت این فرایند طی نمیشود و به نتیجه مطلوب نمیرسد. طبیعتاً هنگامی والدین میتوانند موفق باشند و آن اثر مطلوب را در آینده فرزندانشان ببینند که در این مسیر بچهها را با خودشان همراه کنند، مثلاً در آیات قرآن و آموزههای دینیمان وجود دارد: «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ».
مکرر در سیره معصومین(ع) آمده است که اگر میخواهید چیزی را در فرزندانتان ببینید، باید خودتان به آن مقید باشید و در آن زمینه دغدغه داشته باشید و چون همیشه دغدغه و آرزوی من این بود که هم خودم زندگی قرآنی داشته باشم و هم فرزندانم در این زمینه قرار بگیرند، در دوره بارداری دوم(که حدود 21 سال داشتم) حفظ را آغاز کردم و توانستم با وجود مشغلههای کاری و تحصیلی به عنوان اولویت اصلی زندگیام به آن بپردازم.
ایکنا ـ آیا تشویق فرزندان در سنین پایین به حفظ درست است؟
در خصوص حفظ قرآن در سنین کودکی طبق آنچه در روانشناسی کودک داریم و نیز در دستورات دینی و سیره تربیتی هست نباید بچهها (خردسالان و نوجوانان و جوانان) را به یادگیری آموزههای دینی اجبار کرد.
به طریق اولی بحث حفظ قرآن، یک مؤلفه بسیار مهم و از طرف دیگر با توجه به ظرافتها و سنگینی خاصی که در امر حفظ وجود دارد، اجبار بچهها برای ورود به این عرصه اشتباه است. در روانشناسی کودک آمده است که ترغیب و تهییج بچهها به یادگیری تا پیش از هفت سالگی اشتباه است و همین امر باعث میشود که بچهها به مرور زمان به سبب تشویق و پاداشی که خانوادهها برای یادگیری (یک زبان دیگر یا حفظ قرآن) در نظر میگیرند، به حفظ مشغول شوند؛ یعنی بپذیرند و انجام بدهند و خانوادها فکر کنند مسیر را درست میروند و بعد متوجه شوند که بچهها بعد از مدتی خسته میشوند، چراکه با زبان عربی انس ندارند. بعد از مدتی از این فشارها دلزده میشوند.
نکته بسیار مهم در بحث ترغیب بچهها به حفظ قرآن در گام نخست این است که والدین در زمینه انس با قرآن تلاش کنند. فضای خانه را فضای قرآنی کنند. تربیت یا به عبارت دیگر تربیت دینی فرایند دارد؛ اینطور نیست که یکشبه، یکروزه و یکماهه بخواهیم آموزهای را به بچهها القا کنیم. البته موارد استثناهایی بودند که خردسالان و نوجوان، طی برنامه یک ساله حافظ قرآن شدند اما هیچگاه نباید خردسالان و نوجوانان را بدون استعدادیابی، ظرفیتسنجی و سنجش تواناییها وارد این عرصه کنیم.
بنابراین گام نخست این است که والدین دغدغه و اهتمام به آموزههای دینی و معرفت به آموزههای قرآنی و دینی داشته باشند. در گام بعدی صبور باشند. در آیات قرآن حتی درباره نماز آمده است: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها». در تفاسیر به «وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» توصیه ویژه تربیتی شده است. نخست اینکه از سنی به بعد به امر کردن دستور داده شده است و از سوی دیگر توانایی در این فرایند بسیار مهم است؛ یعنی از اجبار و تحکم فرزندان پرهیز شود.
ایکنا ـ میزان عمل والدین به آموزههای قرآنی چقدر اثرگذار است؟
در گام بعدی، زیباسازی فضا مهم است؛ یعنی برای اینکه بچهها بتوانند آن فضای قرآنی را بپذیرند، باید رفتار قرآنی را از والدین ببینند که پدر و مادر من که من را به حفظ قرآن ترغیب میکنند، خودشان عامل به آموزههای قرآن هستند؛ یعنی همان «كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم».
در سوره مبارکه انسان آمده است هنگامی که حضرت زهرا(س) برای فرزندان نذر روزه کردند، این نکته تربیتی را میبینیم که «حسنین» نیز همگام با والدین روزه گرفتند، با اینکه خردسال بودند (آن سه روز را روزه گرفتند) و همگام با والدین، افطار آن سه روزشان را هدیه دادند؛ یعنی به فقیر، اسیر و مسکین احسان کردند. همچنین در مباحث تفسیری این آیه وجود دارد که حضرات معصومین(ع) آنها را به این امر اجبار نکرد، خودشان با اراده و با رغبت تمایل داشتند تا با والدین همراهی کنند. این امر نشان میدهد که والدین با رفتارشان میتوانند به صورت غیرمستقیم بچهها را ترغیب کنند.
ایکنا ـ آیا کمیتگرا بودن و عجله برای حفظ روزانه جدید مهم است؟
برای عمل بچهها کمیتگرا نباشیم، کیفیت را در نظر بگیرم، چراکه در این مسیر گام بعدی انس با قرآن است. اینکه بچهها قرآن را بپذیرند و از تلاوت آیات آن لذت ببرند وگرنه حفظ طوطیوار اثری ندارد. اگر بچهها تعداد آیات و سورههای کمی را با توجه به ظرفیت فردیشان حفظ کنند، سعی میکنیم از قصهها و تماثیل قرآنی استفاده کنیم تا فرزندان معارف قرآنی را در کنار کلمات نورانی قرآن در جانشان بپذیرند؛ یعنی قرآن با پوست، گوشت و استخوانشان عجین میشود. همانطور که در روایات هست کسی از سنین پایین قرآن را یاد بگیرد، قرآن با پوست، گوشت و استخوانش عجین میشود و به نوعی جانش میشود. پس برای اینکه این مهم اتفاق بیفتد، نباید عجله کرد.
ایکنا ـ به نظر شما به عنوان یک حافظ بهترین سن برای حفظ قرآن چه سنی است؟
نمیتوان یک سن تقویمی خاصی را برای این مسئله مشخص کرد. اینکه بگویم از 10 سالگی یا فلان سن میتوان حفظ را شروع کرد، امکانپذیر نیست. این مورد در بچههای مختلف و با توجه به ظرفیتها و بسترهای خانوادگی و اجتماعی گوناگون متفاوت است، اما نکته اساسی پرهیز از اجبار و آموزش مستقیم در عرصه قرآنی است. هنگامی که فرزندان در سنین پایین هستند، میتوانیم فضا و رفتار قرآنی را در خانه حاکم کنیم. بچهها را تشویق کنیم تا فرزندان در مراحل بعدی برای انس با قرآن ترغیب شوند و نیز برای رسیدن به نتیجه، صبر نقش مهمی دارد.
ایکنا ـ به تعبیر روانشناسی، شاخص مهم فضایل اخلاقی چیست؟
آنچه در آموزههای دینی ما هست و علم روانشناسی نیز آن را تأیید میکند این است که شاخصههای رفتاری در ساحتهای مختلف قابل بررسی است. یک انسان در تعامل با جهان پیرامون و افراد و موقعیتهای مختلف ساحتهای ارتباطی دارد.
ساحت ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با خودش (خودشناسی)، ساحت ارتباط انسان با دیگر انسانها (بُعد اجتماعی و تعاملات اجتماعی فرد) و ساحت ارتباط انسان با جهان هستی. همه اینها در موقعیتها و شرایط مختلف آداب، رسوم و آموزههای مختلفی را میطلبد و گام اول برای اینکه انسان بتواند آن معارف دینی را اجرا کند این است که خودشناسی داشته باشد.
ما در معارف دینی داریم که یک انسان برای اینکه به آن کمال نورانی و به آن هدف خلقت پیدایش خودش (انسان) برسد، گام اول تربیت خودش است. تربیت زمینهساز ارتباطات و تعالی ارتباطات آن فرد با ساحتهای مختلف است. کمااینکه در بالاترین حد ارتباطی که ارتباط انسان با خداست میفرمایند: «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه»؛ کسی که خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است.
در روانشناسی در تعامل فردی گفته شده است فردی که به خودشناسی و شناخت درست از خودش نرسیده باشد در ارتباط دچار مشکل میشود؛ یعنی کسی که شناخت درستی از خودش نداشته باشد، در تعامل زوجین و محیط کاری دچار مشکل است، چون به شناخت و یقین دقیقی از خود واقعیاش نرسیده است.
ایکنا ـ پس این امر ارتباط نزدیک علم روانشناسی با آموزههای قرآنی را نشان میدهد؟
بله، پس از قرنها، علم روانشناسی به یافتههایی رسیده است که قرنها پیش در آموزههای قرآنی و سیره معصومین(ع) وجود داشت.
ایکنا ـ اهدافی که متخصصان بهداشت روان دنبال میکنند، مانند آرامش و نقش مؤثر در جامعه، همان اهدافی است که ادیان الهی به ویژه اسلام و قرآن آنها را دنبال میکنند و ترسیم کردهاند. چرا عموم مردم به روانشناسی متمایلاند و رفتن به سمت قرآن و دین را در اولویتهای بعدی قرار میدهند؟
شاید به این دلیل باشد که ما قرآن و آموزههای آن را به صورت واقعی به مردم عرضه نکردیم و شناخت دقیقی از معارف قرآنی و ظرایف دینی آن طور که باید و شاید وجود ندارد. البته در دهههای اخیر کارهایی به صورت تطبیقی در حال انجام است.
قرآن یک کتاب صرفاً علمی نیست. لذا بنا نیست تمام علوم را در قرآن یافت کنیم، اما به اندازهای معارف قرآنی غنی است که بعد از قرنها به تازگی به یکسری از اصول، مبادی ومسائل علمی دست پیدا میکنیم که در متن قرآن هم هست. آن رابطه علم و دین یک گرایش خاصی یعنی علم دینی و به نوعی، رابطه علم و دین یک مطلب بسیار مهمی است که شاید بتوانیم بگویم مغفول واقع شده و به آن به درستی پرداخته نشده است. اینجا تلنگری برای پژوهشگران قرآنی و متولیان امر فرهنگ و جامعهشناسان است که باید در یک کشور اسلامی برای تمامی ساحتهای تربیتی موجود اشراب قرآنی و اشراف دینی داشته باشیم. این اشراب کمک میکند تا آموزههای قرآن و معارف دینی در زندگی مدرنیته گم نشود و با امورات زندگی افراد عجین شود. کما اینکه در غرب حتی افرادی که حتی مسلمان هم نیستند به صورت تخصصی نسبت به مسائل دینی و معارف قرآنی کار میکنند.
چنانکه در عرصه روانشناسی کودک و در روانشناسی زوجین به وفور میبینیم که در آموزههای دینی و قرآنی به ما راهکار داده شده است؛ مثلاً توصیههایی که در قرآن از لقمان برای فرزندش هست، توصیههایی که در نهجالبلاغه در بحث مسائل سیاسی از امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک شده است یا در بحث تعامل زوجین به وفور در آیات قرآن داریم که حتی برای همسری که قرار است جدا شود، آداب و کرامتهای انسانی را در نظر گرفتهاند و از نگاه ابزاری به انسان بالاخص زن در قرآن و آموزههای دینی پرهیز شده است.
ایکنا ـ درباره اهمیت نوروز و تأثیرش بر سلامت روان فرد و جامعه بگویید. چرا وقتگذرانی با خانواده اهمیت دارد و موجب تقویت پیوندهای اجتماعی و ارتباطات خانوادگی میشود؟
نوروز همانطور که از اسمش مشخص است به معنای نو شدن روزها و فصلها و عالم هستی است.
در آموزههای دینی ما هنگامی که طبیعت در ایام نوروز و بهار از حالت مردگی به حیات میرسد مصداق قرآنی دارد و میخواهد مرگ و زندگی دوباره پس از مرگ را به یاد آورد. اکنون انسانها به سبب مشغله زندگی از هم دور شدهاند و نوروز فرصت خوبی برای نو شدن روابط است. همانطور که در آموزههای دینی بر صله رحم و تفقد در امور بستگان و عزیزان تأکید شده، نوروز فرصت خوبی است که اگر کینهای، نارضایتی و اختلافی هست، کنار گذاشته شود.
در روانشناسی آمده است که دو خانه داریم؛ یک خانه فیزیکی که در آن زندگی میکنیم و در نوروز یا سایر ایام آن را تمیز میکنیم و وسیلههای اضافی آن خانه را بیرون میریزیم و برای اینکه یک زندگی خوب و «بهزیستی» داشته باشیم باید به آن خانه دوم که خانه ذهن است رسیدگی کنیم. خانه ذهن را چطور گردگیری کنیم و چطور از آلودگیها فارغش کنیم؟ چون خانه ذهن را باید از آلودگیها دور کنیم، والا دچار تعفن نشخوارهای ذهنی، کینهها، بدیها، ناراحتیها و سوءتفاهمها میشویم. این کار مثبتاندیشی و انرژیدرمانی نام دارد. در دین توصیه شده است که از کینه، حسد، سوء تفاهمها دوری گزینید؛ چنانکه میفرماید: «انّ بَعْضَ الظّنِ اثمٌ»، در مورد حسد میفرماید: «حسد گوشت تن را آب میکند». بنابراین نوروز فرصت مناسبی است تا در کنار خانهتکانی فیزیکی به خانهتکانی ذهن بپردازیم تا زندگی متعالی داشته باشیم و هم خانه ذهن را و هم خانه فیزیکی را بازیابی کنیم و آن را از گرد و غبار و آلودگی بزداییم.
ایکنا ـ در پایان بگویید که با کدام آیه بیشتر مؤانست دارید؟
با چند آیه بیشتر مأنوسم، آیه «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَه»ُ خیلی کمکم میکند يا آیه «قُلْ يَا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً». میگویند امیدوارکنندهترین آیه قرآن است. خداوند میفرماید: «حتی در بدترین حالت ممکن که تو نسبت به روح، جسم و روانت اسراف و زیادهروی کردی، از رحمت خدا ناامید مباش، چراکه خداوند همه گناهان را یکجا میبخشد». عبارت «لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ» برای همه انسانها نویددهنده است. حال این انسان میخواهد گنهکار، عابد و یا زاهد باشد.
انتهای پیام