به گزارش ایکنا، محمدمسعود سعیدی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 20 اسفندماه در نشست علمی «محدودیت پژوهشهای میدانی در قالب گفتوگوی تلویزیونی ـ ارزیابی دستیابی برنامه زندگی پس از زندگی به اهداف مورد نظر دینی و معنوی» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، گفت: درباره برنامه «زندگی پس از زندگی» گفته شد که این برنامه تلویزیونی نیست، بلکه پژوهشی است و قصد داریم که بررسی کنیم چقدر این برنامه پژوهشی است و آیا در قالب برنامه تلویزیونی میگنجد؟ ارزیابی بنده صرفاً نظری است؛ یعنی چقدر یک کار پژوهشی را میتوان در برنامهای تلویزیونی گنجاند. از این رو به محتواهای گزارششده و میزان حقانیت و راستی و درستی آن کاری ندارم و قضاوتی نمیکنم.
وی افزود: هدف اعلامشده برنامه، تأیید وجود یک بُعد دیگری برای انسان یعنی روح است که به نظر بنده هدف بسیار خوبی انتخاب شده، زیرا وجه مشترک تمامی پدیدههای نزدیک به مرگ همین مسئله است. این هدف بینالاذهانی است. البته چالشهایی در برابر آن وجود دارد که مجری به آن توجه کرده است. از این رو به پژوهشگران فرهنگهای دیگر مانند کشورهای اروپایی هم مراجعه میکند و از آنان تأیید و راستیآزمایی میگیرد تا نشان دهد این حوادث محصول خیالبافی افراد و غیرواقعی نیست. این موضوع میتواند بخش زیادی از جامعه را همدل و همراه با خود و متقاعد کند. البته این برنامه به سبب کم شدن نفوذ رسانه ملی است نه خود موضوع، برای بعد غیرمادی انسان نمیتواند همه را متقاعد کند، زیرا متأسفانه اعتماد مردم به صدا و سیما کم شده است.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: وقتی بین دانشجویانم این موضوع را مطرح کردم، چند نفر از این برنامه اظهار بیاطلاعی کردند. همچنین درصد کمی از دانشجویان بعد از اینکه درباره این برنامه به عنوان کار کلاسی تحقیق کردند با هدف برنامه همراه شدند و بیشتر دانشجویان آن را یک برنامه نمایشی در راستای یکسری اهداف خاص تلقی میکنند که با این نظر موافق نیستم.
وی با بیان اینکه هدف کلی و ناگفته صدا و سیما از این برنامه، تعمیق دینداری مرسوم و مورد تأیید نهادهای رسمی در جامعه است، اظهار کرد: علت اینکه برنامه با کارشناسان دینی یا فلسفی و اخلاقی و عرفانی مصاحبه میکند همین است. البته بنده با اکثر این مصاحبهها موافقم، زیرا قرار است با داشته علمی خودشان به توجیه و تحلیل محتوای برنامه بپردازند، در حالی که اکثر این افراد کارشناس، تجارب نزدیک به مرگ ندارند یا خودشان هم تجربه نزدیک به مرگ نداشتهاند.
سعیدی اظهار کرد: برنامه زندگی پس از زندگی بعید است بتواند در سطح قابل قبولی به دینداری مردم عمق ببخشد که چند دلیل دارد؛ اول، مهمترین مشکل این است که این تجارب از جهت زیستی و پزشکی، مرگ موقت دانسته میشود، ولی از نظر دینی، مرگ نیست؛ مرگ از منظر دین، انتقال از این عالم به عالم برزخ است و هیچکدام به برزخ نرفتهاند، چون اگر رفته بودند بازگشتی در کار نبود. نام تجربه نزدیک به مرگ تعبیر خوبی است ولی مرگ یا ورود به عالم برزخ نیست. لذا شبهمرگ است.
پژوهشگر و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه این برنامه برای تعمیق فهم افراد آموزنده است، ولی در نسبت دادن مطلبی به دین باید دقت کنیم اضافه کرد: دلیل دوم این است که تجارب نزدیک به مرگ متنوع و در فرهنگها به صور مختلف دیده میشود و ایرانیان هم تجارب متفاوتی دارند. فرقی ندارد که ما این تجارب را محصول بُعد مادی یعنی مغز بدانیم یا کنشگری روحی انسان. بنابراین با قاطعیت نمیتوان گفت که تجارب متمایز فرهنگی، امری اخروی و حضور تجربهگر در جهان دیگر است. حتی مجری که مراقب است برنامه علمی باشد در برخی موارد مانند سخن گفتن افراد از ائمه(ع) مبتنی بر عقاید شیعی رفتار میکند.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: تجارب نزدیک به مرگ دو بخش دارد؛ یکی تجارب فرد و تصرفات وی در عالم ماده است که قابل راستیآزمایی است؛ مثلاً وقتی فرد تجربهگر روی تخت بیمارستان بود، از اتاقهای دیگر هم اطلاعات کسب کرده و این امر قابل راستیآزمایی است، ولی گاهی میتواند برساخته ذهن تجربهگر باشد مانند اینکه مکانی اخروی یا بزرگان دینی را ببینند که قابل راستیآزمایی نیست و در هر فرهنگی فرق دارد؛ بنابراین برخی امور مشترک در بین تجربهگران هستند و برخی ساخته ذهن افراد.
سعیدی افزود: مشکل سوم این است که برخی از این گزارشات با برداشتهای رسمی از دین سازگاری ندارد. لذا صدا و سیما نمیتواند به تعمیق دین مردم براساس برداشت رسمی کمک کند. مثلا تجربهگرانی که از مسائل دینی بیاطلاع و فرد متشرع و به ظاهر چندان دیندار نبودند، ولی وقتی چنین فردی از خیرات و دیدار با بزرگان سخن میگوید و هیچ نشانهای از رنج و عذاب هم برای او در گزارشها وجود ندارد چه برداشتی به مخاطب میدهد؟ یا وقتی تجربهگر به نتیجه رسیده که فقط عشق مطرح است و باید به همه حق داد که آیا این نتیجه متناسب با برداشت رسمی دینی است؟ وقتی تجربهگر میگوید من وضعیت برخی از افراد را در عالم دیگر دیدم و اینکه جهنمی بودند این با ستار بودن خداوند سازگار است؟
سعیدی اظهار کرد: در این نوع پژوهشها تلاش میشود که از سوگیری و انحراف آگاهانه یا ناخودآگاه دوری شود، ولی وقتی قرار است به برنامه تلویزیونی تبدیل شود، همین که فرد تجربهگر میداند حرفهایش را مردم میشنوند ممکن است تجاربش تحت تأثیر این فضا و فضای ذهنی جامعه قرار بگیرد یا افراد داستانهایی را تعریف کنند تا خود را در جامعه مطرح کنند.
پژوهشگر و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در توصیه به مسئولان این برنامه، افزود: به نظر بنده باید پژوهشهای میدانی فارغ از یک برنامه تلویزیونی تولید شود و براساس آنها فیلم بسازند و در قالب کتاب منتشر کنند و افرادی که تجربه کسب کردهاند، ناشناس باقی بمانند و این کار در کشورهای دیگر هم در حال انجام است. این کار سوژه خوبی برای ساخت مستند و برنامه علمی است. باید از مجری این برنامه قدردانی کرد، ولی این نمیتواند یک پژوهش علمی باشد.
وی درباره اینکه بسیاری از مردم با نگاه انتقادی میبینند و بهره معنوی هم میبرند، اظهار کرد: حتی برای کسانی که با نگاه انتقادی این برنامه را میبینند بیان این تجربیات ولو اینکه کاملا درست باشد نمیتواند دلیلی برای اثبات آخرت باشد، نه اینکه این تجارب دروغ باشد، ولی نمیتواند مبنای استدلال قرار بگیرد.
سعیدی در پاسخ به این پرسش که برخی بزرگان ملاقاتهایی با امام زمان داشتهاند و چقدر این قبیل اتفاقات قابل اعتناست؟ گفت: ما این امر را نفی نمیکنیم، ولی استفاده از این موضوع برای اثبات وجود امام زمان(عج) کاربرد ندارد. ما نمیگوییم این بزرگان سخن خطایی گفتهاند، ولی اثبات امام زمان دلایل خاصی دارد و نمیتوان به گفته آنان استناد کرد. معلوم نیست این تجارب چقدر واقعیت داشته است؛ آنها چیزی را که متمثل شده دیدهاند و راست میگویند ولی اینکه آنچه متمثل شده واقعاً امام زمان بوده است دلیل علمی محسوب نمیشود.
انتهای پیام