به گزارش ایکنا، نشست انقلاب اسلامی در مواجهه با چالشهای اخلاقی، صبح امروز 21 اسفندماه با سخنرانی بهروز محمدی منفرد، استاد دانشگاه تهران در مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
ابتدا باید مقدمهای درباره اهمیت اصلاحگری اخلاقی عرض کنم؛ مسئله اصلاحگری اخلاقی از زمان امام حسین(ع) به شکل جدی مطرح بوده است و قیام امام حسین(ع) غیر از قیام اعتقادی یک قیام اخلاقی بود چون ایشان برای اصلاحگری اخلاقی قیام کردند و حرکت امام برای اصلاحگری بود ولو حکومتی هم اتفاق نیفتد. انقلاب اسلامی هم که میتواند مقدمه ظهور منجی باشد باید به اصلاحگری اخلاقی توجه داشته باشد و اساسا خود ظهور برای اصلاحگری است و بر مبنای اصلاحگری اخلاقی شکل میگیرد. بر این اساس اگر اصلاحگری اخلاقی در بدنه انقلاب اسلامی معنا پیدا نکند و وجود نداشته باشد عنوانی برای انقلاب اسلامی نخواهیم داشت. اساسا انقلاب اسلامی بدون این مبانی و اصول اخلاقی سامان پیدا نمیکند. انقلاب اسلامی ماهیتا یک انقلاب اخلاقی خواهد بود.
با این وجود ما در بدنه انقلاب اسلامی با یکسری چالشهای اخلاقی مواجه هستیم. منظور از تعارض اخلاقی در حوزه فلسفه اخلاق این است که گاهی ما با دو رفتار مواجه هستیم که دو رفتار خوب هستند که اگر آنها را ترک کنیم گویی یک رفتار بد انجام دادیم. این بحث مشابه بحث تزاحم اخلاقی است که در علم اصول مطرح است. در بحث تزاحم اینطور مثال میزنند که امر دائر شود بین نماز خواندن و نجات جان یک غریق و شخص صرفا بتواند یکی از این دو کار را انجام دهد. در فلسفه اخلاق غربی هم مثالهایی برای تعارض اخلاقی بیان شده است مثلا فرض کنید قطار دارد حرکت میکند و من سوزنبان قطار هستم و میتوانم مسیر قطار را عوض کنم. میبینیم اگر قطار به مسیر خودش ادامه دهد پنج نفر را میکشد. من میتوانم مسیر قطار را عوض کنم تا به مسیر دیگری برود که یک نفر کشته شود. باید اینجا چکار کنم؟ مسیر قطار را تغییر بدهم یا نه؟ بنده معتقدم نمونههایی از این تعارضات اخلاقی در انقلاب اسلامی وجود دارد ولی سوال این است باید با اینها چکار کنیم.
من به یک مصداق اشاره میکنم و پاسخ خودم را عرض میکنم؛ یکی از مصادیق تعارض اخلاقی در انقلاب اسلامی مسئله کمک به مستضعفان عالم است. یکی از گزارههای مانیفست انقلاب اسلامی، کمک به مستضعفان عالم است. این کمک میتواند معنوی باشد یا اقتصادی یا نظامی. در کمک معنوی خیلی مشکلی نداریم و ما از انقلاب کل مستضعفان عالم حمایت معنوی میکنیم. منتهی برخی از کمکهای ما به مردم جهان ممکن است با یک تعارض اخلاقی مواجه باشد که باید آن را حل کنیم.
تعارض چگونه اتفاق میافتد؟ به این شکل که ما میگوییم اصل کمک به مستضعفان عالم یک رفتار اخلاقی است که مورد تایید آموزههای وحیانی و عقل است. انقلاب اسلامی هم بر اساس کمک به مستضعفان عالم سامان گرفته چون این کار یک امر اخلاقی است و این امر اخلاقی باعث تعالی نفس انسانی میشود. این یک طرف ماجرا است. چه چیزی موجب میشود این را تعارض بدانیم؟ اینکه برخی از مردم میگویند این کمکها از اموال ما است، چرا دولت از اموال ما به کشورهای دیگر میدهد، ما رضایت نداریم. لذا این عمل اخلاقی دیگر اخلاقی نیست، چون کانه شما از اموال دیگران کمک کردید. پس ما بین کمک به دیگران و تصاحب اموال دیگران یک تعارض ظاهری میبینیم. در اینجا گویی حاکمیت بین انجام کمک و ترک کمک دچار تعارض است.
پاسخ ما بر خلاف فیلسوفان اخلاق غربی مبتنی بر عناصری است از جمله عنصر فقه. ما از فقه برای رفع این تعارض استفاده میکنیم. برخی فیلسوفان اخلاق میگویند ما برای رفع تعارض اخلاق میبینیم کدام فعل بیشترین سود را برای بیشترین افراد در درازمدت در پی دارد. بر اساس مدل تفکر اسلامی ما باید برای حل این مشکل بر اساس ارزشی که سعادت اخروی در پی دارد جلو برویم چون مهمترین معیار برای سنجش ارزش این است که رفتار انجام شود ابتغاء لوجه الله. اگر عمل ابتغاء لوجه الله است، یعنی فعلی که شما انجام میدهید ابتغاء لوجه الله است، دیگر ملاک این نیست جامعه خوشش بیاید یا نیاید بلکه ابتغاء لوجه الله مهم است. پس بر این اساس هر فعلی که ابتغاء لوجه الله باشد فعل خوب است. کمک به مستعضفان هم مصداق ابتغاء لوجه الله است.
در مورد شبهه استفاده از اموال مردم هم باید عرض کنیم برخی غافل هستند که بسیاری از این اموال جزء انفال است و حاکم دینی اموالی که به دیگران میدهد انفال به حساب میآید. در تفکر اسلامی اگر خودمان را مسلمان بدانیم باید مقید به فقه باشیم مگر اینکه از دایره اسلام خارج شویم. اگر کسی فقه را بپذیرد قبول میکند این اموالی که به مستعضفان داده میشود از اموال مردم نیست بلکه انفال است.
من صرفا طرح مسئله کردم و ما باید یکایک مسائل را بررسی کنیم و پاسخ دهیم. پس ما در انقلاب اسلامی با چالشهای اخلاقی مواجهیم و چالشها را بر اساس سه محور پاسخ میدهیم اول اینکه معیار ارزش را به شکلی تعریف کنیم که با معیار سکولار متفاوت باشد، دوم اینکه از آموزههای وحیانی و فقهی برای حل این تعارض استفاده کنیم و آخرین مورد هم اینکه منافع کلان و دوراندیشدانه را مد نظر داشته باشیم نه مصالح جزئی را.
انتهای پیام