نعمت بزرگ سلامتی، محدود به سلامت جسم نیست. این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم اگر فقط مراقب سلامت جسممان باشیم، دیگر بیمار نشده و زندگی توأم با سلامتی خواهیم داشت. سلامت ابعاد مختلفی دارد که این ابعاد در تعامل و کنش و واکنش نسبت به هم هستند و اگر یک بعد از سلامتی مورد غفلت قرار گیرد، بر جنبههای دیگر ابعاد انسانی تأثیر گذاشته و منجر به بیماری ما خواهد شد.
با توجه به اینکه یکی از ابعاد مهم سلامتی، سلامت روان است خبرگزاری ایکنا نیز بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به انتشار مجموعه درسگفتار «مراقبت از سلامت روان» با حضور فاطمه سادات رازقی، روانشناس اقدام کرده است.
بخش هفتم از این مجموعه به موضوع « توکل؛ درمان اضطراب» پرداخته که با هم میبینیم و میخوانیم.
در کلیپ قبلی در رابطه با افسردگی صحبت و یک روایت خوانده شد. مطالب در رابطه با این موضوع زیاد است و خواستم مطلب جدیدی را بیان کنم تا شاید افق جدیدی برای فکر شما در برخورد با چالشهای زندگی باز شود.
در رابطه با افسردگی صحبت شد و در این جلسه در رابطه با اضطراب صحبت میکنم. این روزها همه مبتلا به اضطراب هستیم. سوال اینکه آیا انسان بدون اضطراب میتواند زندگی کند؟ جواب خیر است. اضطراب نیروی محرکه زندگی انسانی است.
همه تعالیم دینی ما خوف و رجا را با هم به کار برده است و اگر ما در یک امیدواری صرف باشیم زندگی خوبی نخواهیم داشت؛ اگر در یک ناامیدی صرف هم باشیم زندگی خوبی نخواهیم داشت. انسان موجودی چالشی است و برای رسیدن به کمال خود به این چالشها نیاز دارد. اضطراب چاشنی چالشها و رسیدن به کمال است.
اگر من دلم برای اجرای یک برنامه خوب شور میزند یعنی اینکه پویا هستم و میخواهم که یک کار خوبی را انجام دهم پس اضطراب لازمه زندگی است. اضطراب از جایی بیمارگونه میشود که عملکرد فردی و اجتماعی فرد را مختل میکند.
دلایل اضطراب چیست؟ در اینجا در رابطه با اضطراب بیمارگونه صحبت میکنیم زیرا همه ما یک پایه اضطرابی را داریم. اضطراب بیمارگونه اضطرابهایی است که از توان انسان خارج میشود و عملکرد فردی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار میدهد، انتظارات نابجا از خود است و فرد خیلی بیش از اندازه از خود توقع دارد.
خدایی که مرا آفریده به اندازه توان من توقع دارد یعنی از من به اندازه آنچه که به من داده و از دیگری به اندازه آنچه که به او داده توقع دارد. وقتی خداوند این موضوع را برای من قائل است تو چرا برای خودت قائل نیستی که یک ظرفیتی داری و چرا از خودت انتظار غیرواقعبینانه داری؟ انتظار غیرواقعبینانه برای تو اضطراب میآورد و اضطراب بهرهوری تو را مختل میکند.
دومین عاملی که باعث اضطراب میشود این است که خیلی درگیر زمان هستیم؛ یا غصه گذشته را میخوریم و خودمان را سرزنش میکنیم یا دائماً برای آینده نیامده در تکاپو هستیم و در اکنون زندگی نمیکنیم.
حتماً از روانشناسان بسیار شنیدید که در لحظه باش و در حال زندگی کن؛ این موضوع رمز آرامش است. تعالیم دینی به ما میگوید که اگر ما در گذشته اشتباه و خطایی کردیم به اینجایی که الان هستیم نمیرسیدیم. اگر اشتباهی کردیم خدای عالم در برگشت را برایمان باز گذاشته است؛ توبه یعنی اینکه برگرد. وقتی خدا برای من این موضوع را قائل شده است تو چرا برای خودت این را قائل نمیشوی و از خدا بر خودت بیشتر سخت میگیری و خودت را نمیبخشی؟
خداوند در رابطه با ترس از آینده میگوید تو به من توکل کن تا زمانی که هستی من هستم و هوای تو را دارم. ترس از آینده نیامده احوال آدم را خراب میکند و آدمهای مضطرب این را تجربه میکنند. نکته دیگری که این افراد دارند این است که معولاً آدمهای کمالگرایی هستند و میخواهند همه چیز عالی صورت بگیرد و علاوه بر اینکه از خود انتظار دارند نسبت به آنچه که انجام میدهند، راضی نیستند. خداوند باز هم این را از ما نخواسته و میگوید تو عمل به وظیفه کن و نتیجهاش با من است.
خداوند به پیامبر که برای بشریت آمده بود گفت «ای پیامبر تو فقط بشارت دهنده و بیمدهنده هستی، آنکه به نتیجه اثر میدهد من هستم تو چرا با خودت اینگونه میکنی؟» تو وظیفهات را درست انجام بده و نتیجه را به خدا واگذار کن و این به معنای توکل به خدا است. اگر ما بیشتر به خدا توکل کنیم حتی اگر به کمالگرایی مبتلا باشیم آرام میشویم.
اضطراب چیز پیچیدهای نیست؛ ما یکسری باورها و افکار اشتباه داریم که ناشی از جهانبینی و ایدئولوژیای است که در جلسات اول صحبت شد. میتوان با درست کردن جهانبینی به آرامش روانی دست یابیم، انشاءالله.
انتهای پیام