کد خبر: 4128983
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۲
مراقبت از سلامت روان/ 10

چگونه اعتماد به نفس فرزندمان را تقویت کنیم + فیلم

عزت نفس و اعتماد به نفس آموختنی است و والدین باید آن را در تربیت به فرزندان خود اعطا کنند که اگر چنین کاری نکنند، هم سلامت روان فرزندان به خطر می‌افتد و هم والدینی که متولی تربیت کودکان هستند، دچار مشکلات سلامت روان می‌شوند.

نعمت بزرگ سلامتی، محدود به سلامت جسم نیست. این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم اگر فقط مراقب سلامت جسممان باشیم، دیگر بیمار نشده و زندگی توأم با سلامتی خواهیم داشت. سلامت ابعاد مختلفی دارد که این ابعاد در تعامل و کنش و واکنش نسبت به هم هستند و اگر یک بعد از سلامتی مورد غفلت قرار گیرد، بر جنبه‌های دیگر ابعاد انسانی تأثیر گذاشته و منجر به بیماری ما خواهد شد. با توجه به اینکه یکی از ابعاد مهم سلامتی، سلامت روان است.

خبرگزاری ایکنا نیز بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به انتشار مجموعه درس‌گفتار «مراقبت از سلامت روان» با حضور فاطمه سادات رازقی، روانشناس اقدام کرده است.

در بخش دهم از این مجموعه به موضوع «اعتماد به نفس» پرداخته شده است که با هم می‌بینیم و می‌خوانیم.

در قسمت قبلی بیان شد که هر معلولی دارای علتی است و مشکلات رفتاری فرزندان ما نیز در کودکی و نوجوانی به همین صورت است. اولین علت مشکلات رفتاری فرزندان به ویژه در سنین نوجوانی که بیشترین چالش‌ها با آن‌ها وجود دارد و از آن با عنوان شکاف نسلی یا تفاوت نسلی یاد می‌شود، این است که آن‌ها درک صحیحی از درستی یا نادرستی رفتاری که انجام می‌دهند، ندارند و نظام ارزشی ایشان با نظام ارزشی والدین تفاوت دارد. پس نمی‌توانند درک کنند که برای مثال چرا خانواده از آن‌ها می‌خواهد که این کار را انجام ندهند و خانواده نیز نمی‌تواند درک کند که آن‌ها چرا این کار را انجام می‌دهند.

لذا اولین علت این است که ما به یک درک مشترک از درستی یا نادرستی نرسیده‌ایم. اگر در نوجوانی به این چالش برخورد کنیم، حتما در کودکی خطاهایی در تربیت داشته‌ایم که نتوانستیم این نظام ارزشی را به کودک منتقل کنیم.

دومین دلیل رفتارهای فرزندان به ویژه در دوران نوجوانی احساس حقارت است. والدین باید نوع رابطه خود را با فرزندان مشخص کنند. زمانی که رابطه به صورت مالک و مملوک باشد، تا زمانی که فرزندان در سنین پایین بوده و قدرتی در برابر والدین به عنوان منبع قدرت ندارند، از آن‌ها تمکین می‌کنند اما به محض اینکه قدرت مقابله پیدا کنند، به دلیل اینکه احساس می‌کنند، بی‌فایده و بی‌ارزش بوده و دیده نمی‌شوند، به مقابله با خانواده برمی‌خیزد و اینجاست که زیرساخت احساس حقارت با نوعی خشم در رفتار همراه می‌شود و فرزندان با خانواده به شدت اصطکاک پیدا می‌کنند.

والدین باید مسئله پرخاشگری را کنار گذاشته و بیندیشند که چه زمانی احساس حقارت را به فرزندان خود منتقل کرده‌اند. لذا باید این مسئله را درمان کنند نه اینکه به دنبال چرایی خشم آن‌ها باشند.

دلیل بعدی ترس از مشروط دوست داشتن و از دست دادن است. متأسفانه والدین به کلام خود توجه نمی‌کنند. پدر و مادر امانت‌دار هستند و تمامی عمل آن‌ها واکنش فرزندان را به همراه دارد. زمانی که والدین به دلیل یک شعر خواندن یا غذا خوردن به فرزندان این‌گونه القا می‌کنند که اگر غذا خورده و یا شعر بخوانند، آن‌ها را دوست دارند و اگر فرزندان این کارها را انجام ندادند، والدین بگویند که دیگر دوستتان نداریم، بدانند که باید این مسئله را جایی گران‌تر از فرزندان خود بخرند و این مسئله جایی است که فرزندان احساس می‌کنند والدین آن‌ها را به صورت مشروط دوست دارند. لذا هر نکته و هر نصیحتی که والدین در دوره نوجوانی به فرزندان دارند، آن‌ها با این نگاه به آن می‌نگرند که والدین به منفعت خود می‌اندیشند همان‌گونه که در غذا خوردن دوران کودکی به منفعت خود می‌اندیشیدند. این مسئله در نوجوانی به این شکل برای نوجوان ترجمه شده و در رفتار آن‌ها خروجی پیدا می‌کند. پس والدین باید علت این مسئله را در خود جست‌وجو کنند. البته تمامی این مسائل دارای راه حل است که باید بدان‌ها فکر کرد.

دلیل بعدی این است که والدین متأسفانه انسان‌های بی‌ثباتی هستند. یعنی زمانی حال آن‌ها خوب است و نظام ارزشی ایشان تغییر می‌کند و زمانی نیز حال ایشان بد است و باز هم نظام ارزشی آن‌ها تغییر می‌کند. همچنین، ممکن است روزی فرزندان حرف زشتی بیان کنند و والدین به دلیل اینکه حالشان خوب است،‌ به حرف آن‌ها بخندند. اما ممکن است که همین فرزند دو سال دیگر همان حرف را تکرار کند و والدین با تندی با او برخورد کنند. این بی‌ثباتی برای فرزندان ناآرامی و ناامنی به همراه داشته و باعث بدرفتاری آن‌ها می‌شود.

دلیل بعدی این است که فرزندان ما کرامت انسانی پیدا نمی‌کنند. حضرت امیر(ع) جمله زیبایی دارند که می‌فرمایند: «کسی که کرامت خود را بفهمد، آن را به انحراف آلوده نمی‌کند». فرزندان ما زمانی که عزت نفس کافی پیدا نمی‌کنند، تن به هر کاری می‌دهند تا دیده شده و برای خود ارزشی دست و پا کنند. این عزت نفس و اعتماد به نفس آموختنی است و والدین باید آن را در تربیت به فرزندان خود اعطا کنند که اگر چنین کاری نکنند، هم سلامت روان فرزندان به خطر می‌افتد و هم والدینی که متولی تربیت کودکان هستند، دچار مشکلات سلامت روان می‌شوند. هیچ چیزی به اندازه تربیت فرزندان والدین را محک نمی‌زند و آن‌ها را با خود روبه‌رو نمی‌کند. فرزندان ادعاهای ما را به چالش می‌کشند.

انتهای پیام
captcha