کد خبر: 4129970
تاریخ انتشار : ۰۶ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۸
گروه بین‌المللی هندیران برگزار کرد؛

پیچیدن «رایحه رمضان در بهار» با شعر فارسی

شاعران فارسی‌زبان در اولین محفل ادبی گروه بین‌المللی هندیران تحت عنوان نشست ادبی «رایحه رمضان در بهار»، اشعار بهاری و رمضانی خود را خواندند.

پیچیدن «رایحه رمضان در بهار» با شعر فارسی

به گزارش ایکنا، نشست ادبی «رایحه رمضان در بهار» با حضور جمعی از شاعران و چهره‌های فرهنگی و ادبی‌ فارسی‌زبان داخلی و خارجی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار، جمعه شب ۴ فروردین، در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

در ابتدای مراسم علیرضا قزوه، شاعر و فعال فرهنگی ضمن تبریک عید نوروز و فرا رسیدن ماه مبارک رمضان طی سخنانی عنوان کرد: ما ایرانی‌ها هر وقت اتفاق مبارکی مثل نوروز و رمضان یا بین نوروز و محرم می‌افتد، طوری رفتار می‌کنیم که حرمت ماه رمضان و محرم رعایت شود. آن را بر نوروز مقدم می‌دانیم، احترام می‌گذاریم و آن‌ها را با هم جمع می‌کنیم.

وی با یادآوری اینکه در سال‌های قبل یک‌بار که نوروز با محرم تلاقی کرده بود، مردم نوروز را کنار گذاشته و محرم را رعایت کردند، اضافه کرد: این در فرهنگ ما ایرانی‌ها است که وقتی این دو اتفاق با هم  تلاقی می‌کنند، همیشه به نفع رویداد دینی رفتار و سعی می‌کنیم هم روداد دینی و هم رویداد ملی را احترام بگذاریم.

مدیر دفتر شعر، موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما در ادامه با اشاره به جایگاه ماه مبارک رمضان در شعر و ادبیات، اضافه کرد: شاعرانی داریم که به استقبال رمضان می‌روند، شعر سلام بر رمضان می‌گویند. بعد مثل یک مهمان عزیز، رمضان را پذیرایی می‌کنند و روز آخر هم با آن وداع می‌گویند. دقیقا مانند مهمان عزیزی که بر انسان وارد می‌شود، با او رفتار می‌کنند. به عنوان مثال مولانا هم سلام و هم وداع با رمضان دارد. سعدی هم این شیوه را در اشعار خود دارد. بنده هم به عنوان یک شاعر  افتخار دارم که هم سلام رمضان دارم، هم شعر‌های بسیاری برای رمضان سرودم و هم وداع با رمضان دارم.

شاذیه مهدی، بانوی شاعر از کشمیر هم با این بیت از مولوی که: «آمد ماه صیام سنجق سلطان رسید/ دست بدار از طعام، مایدہ جان رسید»؛ سخنان خود را آغاز کرد و گفت: همان‌طور که فصل بهار در  طبیعت بار دیگر طراوت و جان می‌بخشد، ماه رمضان نیز حیاتی دوباره بر روح و جان انسان‌ها می‌دهد و استعدادها رشد می‌کند.

وی ادامه داد: این ماه پرفضیلت، ماه میهمانی و عبادت خدا به شمار می‌رود و روح انسان شکوفه عبادت و ذکر و تسبیح می‌کند. استاد علیرضا قزوه چه خوب سروده است:

«آمدم تا که ببوسم کف پای رمضان

دلم از سینه برون زد به هوای رمضان

شاد و خندان برو از خانۀ من ای شعبان

کآمد از کوچه و از باغ، صدای رمضان»

زیبا فلاحی، شاعر و پژوهشگر، هم در سخنانی بیان کرد: رمضان ماه ضیافت الهی، فصل اتصال به آسمان‌ها و ظهور فطرت پاک خداوندی در جهان انسانی است. این فلسفه در هیچ‌ یک از موجودات جز ما انسان‌ها معنا پیدا نمی‌کند. زمانی ملکوتی است که مرز  اشرافیت آدمیان با سایر موجودات متحقق می‌شود.

وی افزود: رمضان، زمان فرمانبری از حضرت خداوندی بی‌طمع آب و نان و نوا و بی‌ریاترین لحظات نیایش است که بندگان خدا هم‌زمان به فرمان می‌ایستند. ماه رمضان خلوت با خود و خدای خود است. ماه نزول قرآن، ماه گفت‌وگو از طریق کتاب خدا، ماه اعظم الهی، ماه نور و رحمت و برکت، ماه شنود از آسمان، آئین و آداب روزه‌داری، خود فرهنگی زایا و گشایش به سمت مجردات است.

لازم به ذکر است در این محفل، شاعران و ادیبانی هم‌چون علیرضا قزوه، سیدمسعود علوی‌تبار، رضا اسماعیلی، سیدحکیم بینش، کاظم جیرودی، امیر عاملی، عزیز آذین‌فرد، نغمه مستشارنظامی، سیده فرشته حسینی، زهرا آراسته‌نیا، مهسا ایمانی، فاطمه نانی‌زاد، صبا فیروزی، فاطمه ناظری و زیبا فلاحی حضور داشته و اشعاری با موضوع ماه مبارک رمضان و فضیلت این ماه قرائت کردند که تعدادی از این اشعار در ادامه ذکر شده است.

علیرضا قزوه

«به سلام رمضان بر شده‌ام باز به بامي

ماه نو! ماه نو! از مات درودي و سلامي

ماه نو! ماه نو! امسال به پيمانه چه داري؟

پيش از اين از رمضانم نه مي‌يي مانده نه جامي

ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعه‌جوشي‌ست

چه شب واقعه‌جوشي! چه شب آينه‌فامي!

ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بياموز

تو که در مهر امامي - تو که در سوز تمامي

ماه نو! در پي تفسير نويي از رمضانم

روزه آن نيست که صبحي برسانيم به شامي

رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نيست

نه تو را نان حلالي - نه مرا آب حرامي

در سلام رمضان کاش يکي آينه باشيم

آه - آيينه در آيينه - عجب حسن ختامي!

 

سیدمسعود علوی‌تبار

«لطف از پی لطف کردگار آمده است

شکر از پی شکر، بی‌شمار آمده است

گر منتظر بهار بودی هر سال

امسال بهار در بهار آمده است

-

دانیم که آن نگار خواهد آمد

چون فصل بهار یارخواهد آمد

دل منتظراست و عشق هم منتظر است

کآن  دلبر روزگار خواهد آمد

-

ای یار به لب شعله ی لبخند افروز

آیینه ی عشق بی غبار است امروز

ای جان ز چه روی شادی از دل نکیم؟

ما را رمضان است و صفای نوروز

-

با یاد تو در سینه قرار آمده است

در شوق تو چشم ،چشمه سار آمده است

یارا  دل ما پر ز نشاط است ، بیا

 همچون رمضان که در بهار آمده است»

 

کاظم جیرودی

«بر خیز که هنگام کرامت آمد

سرسبز ترین فصل عبادت آمد

بشکفت شقایق دعا برلب ما

زیرا که بهار استجابت آمد»

 

امیر عاملی

«رمضان در بهار یعنی عشق

گردش روزگار یعنی عشق

ماه روزه بهار ضرب در دو

معنی انتظار ضرب در دو

رمضانی که با بهار آمد

موسم سبز انتظار آمد

چه بهاری که در بهار آمد

باز کن در نسیم یار آمد»

 

حمیده پارسافر 

«تو دریایی! زلالی!  مهربانی کن!  مُحبت کن!

صدایت می کنم، تو قول دادی! استجابت کن!

زبانم لال! اگر یک لحظه از من رو بگردانی!

بمیران و مرا از وحشت این فکر، راحت کن

من از بیش و کم این زندگی چیزی نمی خواهم

جهانم را جز از  یاد خودت، خالی و خلوت کن

جسارت می‌کند این هیچ، اما گاه ای خورشید!

بزرگی کن! بیا با این شب ناچیز، صحبت کن

سراپا خواهشم، آرامشی همواره می خواهم

نگاهی کن مرا لبریز از باران رحمت کن!»

 

مهسا ایمانی

«از دور نوای ربنا می‌آید

انگار صدای آشنا می‌آید

عطر خوش ماه رمضان پیچیده

آن ماه پر از حمد و ثنا می‌آید»

 

 فاطمه نانی‌زاد

«چه‌قدر گل به سر شاخسار آمده است

بیا ترانه بخوان، نوبهار آمده است

چه‌قدر کوچه به کوچه اقاقیا سنبل

بنفشه آمده... گل... بی‌شمار آمده است

تو آمدی چمدانی ترانه آوردی

غزل به شوق تو با دل کنار آمده است

همین‌که چشمه گوارا زلال می‌جوشد

همین‌که رود چنین بی‌قرار آمده است

هزار خوشۀ پروین گرفته‌ام در دست

هزار آینه امشب به‌کار آمده است

من و سلام زیارت دو قطره اشکی که

به پای سفرۀ لیل‌ونهار آمده است

شب است و بوتۀ سجّاده و نم باران

به چشم مردم شب‌زنده‌دار آمده است

بیا به شهر غزل‌ها، به کوچه دریا

بیا که مژدۀ دیدار یار آمده است»

 

محسن کاویانی

«آه ای رمضان چقدر کوتاهی تو

با هرچه دلِ شکسته همراهی تو

ای ماهِ خدا خوب ترین خوب تویی

ای ماهِ خدا ماه ترین ماهی تو...!»

 

رباب کلامی

«رمضان بر همه بارید، مبارک باشد

گلِ صد معجزه رویید، مبارک باشد

ابر و باد و مه و خورشید ازو می‌گویند

جشن همخوانیِ توحید مبارک باشد

کنج آغوش تو بودیم، خدایا شکرت!

دلمان بهر تو لرزید، مبارک باشد

خواستم دست به دامان خدا باشم، گفت

پسر فاطمه بخشید... مبارک باشد

روح آبستن یک زندگیِ دیگر بود

مژدگانی بده، خندید! مبارک باشد

ماه من! دیده‌ی من لایق دیدار تو نیست

هرکه اَبروی تو را دید، مبارک باشد...»

انتهای پیام
captcha