شش گام برای اثبات نظریه آغاز ماه‌های قمری با تولد ماه
کد خبر: 4131342
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۹
حجت‌الاسلام سروش محلاتی بیان کرد:

شش گام برای اثبات نظریه آغاز ماه‌های قمری با تولد ماه

استاد درس خارج حوزه قم با ذکر شش مقدمه توضیح داد که جایگزین کردن نظریه تولد ماه با نظریه رویت هلال چگونه به حل اختلافات فقها در آغاز و پایان ماه رمضان می‌انجامد.

به گزارش ایکنا، نشست «رویت هلال یا تولد ماه» روز گذشته 14 فروردین‌ماه با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در مرکز تحقیقات اسلامی منتشر شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

یک مسئله کهن در فقه ما مسئله آغاز ماه‌های قمری است. در نظرات فقهی که علمای ما بیان فرمودند، گفتند هر ماه قمری با رویت هلال آغاز می‌شود و با رویت هلال بعد پایان می‌پذیرد. تا حدود چهل سال قبل تسالمی بین فقهای ما وجود داشت که رویت باید با چشم عادی و به صورت مستقیم انجام بگیرد و دیدن با ابزارهای بزرگ‌کننده اعتباری ندارد. استفتای مفصلی از آیت‌الله میرزای نایینی هست و ایشان توضیح دادند که رویت با چشم مسلح کافی نیست. در فتاوای آیت‌الله خویی و امام خمینی هم این مسئله مطرح شده است. از چند دهه اخیر این مسئله مجددا مورد بررسی فقها قرار گرفته و یک نظر جدید در میان آنها ابداع شده است که استفاده کردن از ابزار و ادوات کفایت می‌کند. آیت‌الله بهجت، آیت‌الله فاضل لنکرانی و آیت‌الله خامنه‌ای قائل شدند که می‌توانیم با استفاده از ابزار و ادوات ماه را ببینیم و این رویت مانند رویت حسی معتبر است. امثال این دیدگاه هنوز مشکل جامعه ما را حل نکرده است. اختلافات نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش هم پیدا کرده است. من از فرصت این جلسه برای طرح یک احتمال جدید استفاده می‌کنم و آن احتمال این است آیا می‌توان نظر تولد ماه را جایگزین نظر رویت هلال کرد یا نه؟

فاصله زمانی تولد و رویت ماه

به عنوان مقدمه عرض کنم بین تولد و رویت یک فرق و فاصله‌ای وجود دارد. وقتی ماه از محاق بیرون می‌آید تا وقتی قابلیت برای رویت پیدا کند زمانی می‌گذرد. این زمان با توجه به شرایط مختلف، متفاوت است. در سال گذشته تقریبا 20 ساعت بعد از تولد ماه، امکان رویت هلال وجود داشت. ممکن است از تولد تا رویت با چشم مسلح 10 ساعت فاصله باشد، از رویت با چشم مسلح تا رویت با چشم عادی مجددا 10 ساعت فاصله باشد. الآن از نظر فتاوای فقهی معیار، رویت است؛ رویت مستقیم یا غیر مستقیم اما نظریه تولد، آغاز ماه قمری را قبل از رویت قرار می‌دهد یعنی همان لحظه‌ای که ماه از تحت الشعاع خارج می‌شود و هنوز هیچگونه امکانی برای رویت آن نیست و حتی پیشرفته‌ترین تلسکوپ‌هایی که امروزه وجود دارند هنوز به اینجا نتوانستند که بتوانند لحظه تولد را نشان دهند.

حالا مسئله این است؛ آیا امکانش هست که ما از نظریه رویت به هر دو شکل مسلح و چشم عادی عدول کنیم و به نظر تولد برسیم؟ چون مسئله یک مسئله بسیار دامنه‌داری است که خودش احتیاج به یک ماه بحث علمی دارد لذا مقدماتی را که می‌تواند به این احتمال کمک کند برمی‌شمارم. اگر این مقدمات به نتیجه برسد شاید نظریه تولد، نظریه قابل اثباتی باشد.

مقدمه اول این است که اساسا تکلیف به صوم مربوط به ماه رمضان است چون آیه قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ». آیت‌الله خویی می‌فرمایند ماه رمضان به وجود واقعی‌اش موضوع برای وجوب روزه گرفتن است و باید این موضوع را احراز کرد. احراز موضوع یا با علم وجدانی است یا آنچه شرع معتبر قرار داده است. پس ما به دنبال یافتن واقعی ماه رمضان هستیم.

مقدمه دوم این است که ملاک برای شهر واقعی چیست؟ یک احتمال این است که ما از ابزارها و وسایلی که می‌تواند واقعیت را بر ما مکشوف کند استفاده کنیم. بر این اساس ما برای رسیدن به شهر واقعی نه کاری به عرف داریم نه کاری به شرع داریم. احتمال دوم این است که بگوییم شهر را خود شرع تحدید کرده است. احتمال سوم این است که شرع هم دخالتی نکرده باشد و به عرف احاله شده باشد. ممکن است نگاه عرفی با نگاه اول که نگاه دقیق علمی است متفاوت شود. در این بررسی اگر احتمال دوم و سوم قابل اثبات نباشد قهرا احتمال اول تقویت می‌شود.

نقدی بر روایات «صم للرویه و افطر للرویه»

مقدمه سوم این است آیا از روایات می‌توان ابتدا و انتهای شهر را استفاده کرد؟ آیا می‌توانیم از ادله استفاده کنیم که شرع در مسئله تحدید شهر ورود پیدا کرده است؟ در اینجا بیشترین چیزی که در اختیار ما است روایات است و در روایات تعبیری که داریم تعبیر «صم للرویه و افطر للرویه» است یعنی ماه رمضان با رویت آغاز می‌شود و با رویت پایان می‌یابد.

یکی از روایاتی که در آنها این تعبیر آمده این است: «وعن عليّ بن محمّد القاساني، قال: كتبت إليه وأنا بالمدينة أسأله عن اليوم الذي يشكّ فيه من شهر رمضان، هل يُصام أم لا؟ فكتب: «اليقين لا يدخل فيه الشكّ، صُم للرؤية وافطر للرؤية». این روایت تطبیق قاعده استصحاب بر مورد است. اتفاقا آیت‌الله بهجت در رساله کوتاهی که در این زمینه دارند این نکته را بیان کردند که رویت در این روایات به معنای این است که به شک در آغاز ماه رمضان بسنده نمی‌شود و استصحاب جاری است. پس این روایت ربطی به بحث ما پیدا نمی‌کند و رویت در مقابل شک و ظن است و به معنای یقین پیدا کردن به هلول ماه است. پس از این روایات موضوعیت رویت استفاده نمی‌شود. در این مقدمه ادعا می‌شود روایات «صم للرویه و افطر للرویه» موضوعیت رویت را اثبات نمی‌کند.

مقدمه چهارم این است که در مسئله تشخیص عرف، مرجعیت عرف به چه معنا است و کجا مرجعیت عرف پذیرفته می‌شود و کجا مرجعیت عرف پذیرفته نمی‌شود؟ ممکن است کسی ادعا کند اگر آغاز ماه قمری با رویت است، چون عرف آغاز ماه را به رویت می‌داند و اگر تولد کفایت نمی‌کند چون عرف برای تولد مبدأیت نسبت به ماه قمری قائل نیست. باید تکلیف عرف در اینجا مشخص شود. آیت‌الله خویی در همین رابطه می‌فرمایند میزان از نظر عرف رویت هلال است ولی استفاده کردن از دستگاه‌های دقیق علمی برای تشخیص آغاز ماه قمری اعتباری ندارد. چرا اعتبار ندارد؟ چون امور عرفی مبتنی به این محاسبات که فقط منجمین می‌توانند انجام دهند نیست.

در بررسی این مسئله باید عرض کنم مرجعیت عرف دو قلمرو دارد؛ قلمرو اول تعیین مفاهیم است. بدون تردید تعیین مفاهیم با عرف است. مرحله دوم تطبیق مفاهیم بر مصادیق است. آیا اینجا مرجعیت با عرف است یا با دقت عقلی است؟ آیا مسامحات عرفی پذیرفته می‌شود یا نمی‌شود؟ بحث ما در مفهوم ماه رمضان نیست بلکه بحث در تطبیق بر مصداق است. ماه از محاق عبور کرده، رویت هنوز اتفاق نیفتاده و امکان رویت تا 10 ساعت دیگر فراهم نیست. آیا در اینجا عنوان ماه رمضان صدق می‌کند یا نمی‌کند؟ برخی بزرگان مانند مرحوم نایینی معتقدند این از قلمرو عرف خارج است و عرف فقط مفاهیم را معین می‌کند و در تطبیق مصداق دخالتی ندارد. در تمام این موارد مثل مواردی که ما قصد سفر می‌کنیم یا شخصی بر اساس اماره سن به سن تکلیف می‌رسد دقیقه هم محاسبه می‌شود ولو برای عرف مهم نباشد. در اینجا هم ما مصداق واقعی شهر را می‌خواهیم و مصداق واقعی شهر به این است که ماه از محاق خارج شود. پس در احتمال تولد، یک مسئله هم مسئله مرجعیت عرف است.

مقدمه پنجم این است که تکلیف اعتبار محاسبات ریاضی و علمی معلوم شود. تردیدی وجود ندارد که محاسبات علمی اگر ظنی و تخمینی باشد قطعا بی‌اعتبار است ولی اگر دقیق، قطعی و بدون اختلاف باشد، آیا معتبر هست یا معتبر نیست؟ در موارد مختلف فقها این بحث را مطرح کردند که به قول منجم می‌توان اعتماد کرد یا نه. آنچه بزرگان ما فرمودند این است آنچه در روایات ما نفی شده محاسبات علمی نیست و نظر منجمین دو گونه است گاه درباره خیر و شر اظهار نظر می‌کند که نفی شده است ولی اگر درباره کسوف و خسوف محاسبه داشته باشند دارای اعتبار است. چون تولد فعلا مبتنی بر محاسبات است باید بپذیریم محاسبات علمی اعتبار دارد یا اعتبار ندارد. البته از نظر کسانی که اهل نجوم هستند محاسبات مربوط به لحظه تولد محاسبات قطعی است و محاسبات غیر اختلافی است، برخلاف موضوع قابلیت رویت که آن را هم محاسبه می‌کنند ولی قطعی نیست. پس ما باید محاسبات قطعی را در این زمینه معتبر بدانیم.

مقدمه ششم مسئله دخالت شرع در موضوعات است. شرع احکامی را بر موضوعات مترتب می‌کند که محل بحث نیست ولی خود موضوع چطور شناسایی می‌شود؟ این مطلب را که مطلب بنیادین و اساسی هست آخوند خراسانی در رساله دماء ثلاثه مطرح کرده است و آن اینکه دخالت شرع در موضوعات از نوع ارائه امارات است که برای افرادی که علم به خلاف پیدا نکردند اعتبار دارد والا اعتبار ندارد. اگر به این مطلب توجه کنیم در خیلی از موضوعات نگاه ما به استنباط تغییر پیدا می‌کند. وقتی شرع به موضوعی مثل ماه رمضان ورود می‌کند می‌خواهد ماه را تحدید کند یا ماه رمضان یک واقعیت است که باید آن را شناخت؟

اگر کسی بتواند این مقدمات را به جایی برساند نظری جدیدی در فقه ما متولد می‌شود و آن مسئله، مسئله جایگزینی تولد به جای رویت است و اگر این احتمال را تایید کردیم آن وقت آثار فراوانی دارد و اختلافاتی که الآن وجود دارد برطرف می‌شود.

انتهای پیام
captcha