به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم بزرگداشت عماد افروغ، امروز 6 اردیبهشتماه با حضور وزرای اسبق و کنونی فرهنگ و ارشاد اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین حاج علیاکبری، امام جمعه موقت تهران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی همچون غلامعلی حداد عادل، علی مطهری، سعید ابوطالب، مجید امامی، رئیس شورای فرهنگ عمومی و خانواده زندهیاد افروغ در تالار وحدت برگزار شد.
محمدحسین صفارهرندی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره عماد افروغ و اندیشههای وی گفت: سابقه آشنایی ما به دهه ۶۰ برمیگردد، زمانی که لباس سپاه به تن داشتیم. در آن زمان مرکزی بود که سپاهیان را برای عدم حضور در دستهها و گروههای مختلف بررسی میکرد و عماد افروغ به دلیل شخصیت استواری که داشت، مسئول این بخش در شیراز بود.
وی افزود: مرحوم افروغ، همیشه عالمانه با موضوعات روبهرو میشد و در عین حال مبارز همیشگی بود و همین امر سبب شده بود در انگلستان محبوس شود. حتی اعتصاب غذای دو هفتهای هم، صلابت او را کم نکرد و در مقام یک اصولگرا، اصلاحطلب بود. تکیه بر اصول، مسئلهای است که برخی از آن غفلت کردهاند.
صفارهرندی با بیان اینکه مرحوم افروغ هیچگاه از گذشته خود پشیمان نشد، در حالی که برخی در شرایط سخت زمانه از کردههای خود پشیمان میشوند، بیان کرد: زمانی که رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم بود، ما را به عنوان وزیر برای پاسخگویی فرامیخواند، اما هیچگاه از این فراخواندن نگران نمیشدم. اصرار داشت که باید مقوله پوشش و آراستگی ظاهری را با قانون مد و لباس دنبال کنیم و ما نیز ملزم به پاسخگویی بودیم.
مصلح و منتقد واقعی بود
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با اشاره چهار حوزه همکاری با وزارت ارشاد گفت: در یک سال پایانی عمر افروغ در ۴ حوزه با او همکاری داشتیم که با صراحت لهجه و دقت حضور داشت. در سال ۸۱ دانشجوی مقطع دکتری در درس جامعهشناسی سیاسی دکتر افروغ بودم. من و بسیاری از شاگردان استاد، یاد گرفتیم که با صراحت و شجاعت حرفمان را بزنیم و اصل آزاداندیشی جزء جدانشدنی انقلاب اسلامی است و خوانشی است که مقام معظم رهبری نیز داشتند.
وی افزود: افروغ نظرات خود را میگفت و از انقلابیگری خود پشیمان نبود. وی پرچمدار نقد درون گفتمانی بود و در تریبونهای رسمی نظام بیان میکرد و هیچ وقت تلاش نمیکرد، از انقلابیگری فاصله بگیرد و به انقلابی بودنش افتخار میکرد، وی مصلح و منتقد واقعی بود.
وزیر ارشاد ادامه داد: در آخرین دیداری که با وی در منزلشان داشتیم، واقعاً آماده پرواز بود و با اشتیاق و شوق از دنیای پس از مرگ صحبت میکرد.
تمایز افروغ از روشنفکران امروزی
سیدعباس صالحی، رئیس مؤسسه اطلاعات در این مراسم با اشاره به تمایز مرحوم افروغ در جریان روشنفکری در ۱۵۰ سال اخیر گفت: روشنفکران را از حیث داشتن مبنا به سه دسته طبقهبندی میکنم که شامل روشنفکران مقلد، مذبذب و مبناگراست و افروغ در دسته سوم قرار داشت و همین امر به اندیشههای او استواری میداد.
وی با اشاره به منظومهگرایی در آثار دکتر افروغ افزود: مرحوم افروغ اصل این مبنا را از اصل کثرت ملاصدرا گرفته و به این نظریه بسط و عمق داده بود. همچنین مثالهایی که در حوزه هستیشناسی، انسانشناسی، سیاست، جامعهشناسی و علم و معرفت میزد، حاکی از همین مسئله بود. او روشنفکر مقلد نبود و مبناگرایی به او افق دید، استواری و استمرار میداد.
صالحی تمایز دیگر افروغ با دیگر روشنفکران را در نسبت با گفتمان رسمی دانست و گفت: در زمان ما که گفتمان رسمی همان گفتمان انقلاب اسلامی است، در برابر این گفتمان سه موضع مصلحتاندیشانه، نقادانه و درون گفتمانی وجود دارد و در طول ۴ دهه انقلاب، افروغ به نقد درون گفتمانی گرایش داشت. قالبشکنی، ساختارشکنی و رهایی از فرمها از تمایزات دیگر افروغ است و خود را آزادتر از این میدانست که در قالب فرمها باشد و به عنوان یک شخصیت آزاده قالبهای رسمی علم را نپذیرفت و خود را زودتر بازنشسته کرد.
وی تصریح کرد: در نسبت روشنفکری ما با جامعه با سه نوع روشنفکری در ایران ۱۵۰ سال اخیر مواجه هستیم؛ روشنفکری غارنشین که کاری با مردم ندارند، روشنفکری عاجنشین که مردم را در دو دسته رعیت و اشرافیگری میبینند و از طریق سلسله مراتب هرمی با مردم برخورد میکنند و روشنفکری متننشین اجتماعی که در دل مردم و با مردم است و افروغ از دسته سوم بود و در دهه اخیر زندگی صریحی داشت. با مردم ارتباطی روان، چهره به چهره و نفس به نفس داشت، تدینش جمعگرایانه بود و در مداحی، منبر و مسجد حضور داشت.
صالحی با اشاره به نسبت روشنفکران با معنویت ادامه داد: روشنفکران شامل سه دسته معنویتستیزان، معنویتگریزان و معنویتگرایان هستند و افروغ جزء معنویتگرایان بود و معنویت در زندگی عملی و عینی او نمودار بود. با مرگ نسبت قابل تأملی داشت. مرگ را موهبت و هدیهای از سوی خدا و یا حقی که انسان به خداوند دارد، میدانست. هدیهای که غیرقابل تبدیل و غیرقابل جایگزین است.
افروغ در جستجوی حقیقت بود
حجتالاسلام والسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه نیز در ادامه این مراسم درباره مروم افروغ گفت: حدود سه دهه با وی مأنوس بودم. عمده فعالیت نظریاش در حوزه فلسفه علوم اجتماعی بود و توجه ایشان به عقلانیت انتقادی از موضعگیری نسبت به مسائل و فضاهای مسلطی بود که در حوزه علوم اجتماعی وجود داشت. وقتی عقلانیت انتقادی میگوییم، دو مسئله پوپر و حلقه فرانکفورت مورد توجه است و افروغ در برابر این دو موضع داشت. فضای مسلط بر علوم اجتماعی، رویکرد علمی با تفسیر پوزیتیویستی از آن بود و با تفسیر پوزیتیویستی علم به دلایلی با این رویکرد نمیتوانست همراهی کند.
وی افزود: بحث جدایی دانش از ارزش و تبیینهای خنثایی که علم پیدا میکرد و چارچوب محدود نظری که این تبیین داشت و تبیین صرفاً تجربی محسوب میشد و تبیینهای وسیعتر را تاب نمیآورد و نمیپذیرفت و تعریفی که از علم میکرد حوزههای وسیعی از زیست و زندگی را از قلمرو معرفت علمی بیرون میکرد و به بحث اراده واگذار میکرد و نسبت اراده و علم، که مسئله جدی است از آخرین کارهایش است.
وی ادامه داد: نسبیت فهم و حقیقت را قبول داشت و به دلیل اینکه در جستجوی حقیقت بود و دیانت جزء وجود او بود و دین را حق میدانست و این را با علم و معرفت قرین میدانست. انسان را خالق حقیقت نمیدانست و سعی میکرد این معنا از حقیقت را بپروراند که محدود به تفسیر ماتریالیستی و پوزیتویستی نمیشد و دامنه وسیعی نسبت به علم ایجاد میکرد. وی توجه جدی به علم بومی، حکمت و اندیشه اسلامی داشت و برنمیتابید که علم به دانش حسی و تجربی محدود باشد و برای عقل، عقلانیت در سطوح مختلف متافیزیکی جایگاه قائل بود و آن را در حوزه اخلاق و ارزش مبلغ علم میدانست.
حجتالاسلام والمسلمین پارسانیا تصریح کرد: افروغ دغدغه حقیقت و دین و پیوند دین و فرهنگ با علم به گونهای نظاممند، داشت و محصول کار و رویکرد ایشان نوعی مرجعیت بخشیدن برای عقل و قرآن نسبت به معرفت علمی بود و کارهای اخیرش در محضر نهجالبلاغه بود، دغدغهای که بتواند تحلیلهای جامعهشناختیاش را در گفتوگو با امام علی(ع) داشته باشد و اینها را جدا از کار علمی خود نمیدانست.
افروغ؛ مردی ایستاده با مشت
سعید ابوطالب، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی با اشاره به پاسخهایی که افروغ برای بیشتر سؤالات اجتماعی داشت، گفت: زبان افروغ را نمیفهمیدم؛ از این رو همه تحصیلاتم را جمع کردم و کتابهایم را دور ریختم و فلسفه علوم اجتماعی را دوباره خواندم و متوجه شدم پاسخ بسیاری از سؤالات را میداند و زیسته و یافته است.
وی افزود: مروم افروغ جرئت بیان پاسخ به پرسشهایی را داشت که سایرین نداشتند. دور قدرت و مواهب دنیایی را به معنای واقعی خط کشیده بود. مردی بود که از او مجسمه وارستگی در ذهنم ساختم و اسمش را ایستاده با مشت گذاشتم، او مردی آزاده بود که دل از همه چیز و همه کس کنده بود و متأسفانه مجال ندادند و ندادیم. ما او را به لفور تبعید کردیم و تا جایی که توانستیم تریبونها را از او گرفتیم و کاش بیشتر نزدمان بود.
اسیر دامهای روشنفکری نشد
علی ربیعی، سخنگوی سابق دولت پیشین نیز درباره عماد افروغ گفت: با مرور افروغ میتوان برداشتهایی داشت و از همه مهمتر اینکه همه ما روزی میرویم و مرگ حق است. همچنین مرور منش و رفتار انسان مهم است. اولین چیزی که از افروغ به ذهنم میرسد، شیوه زیست و کردار و منش وی است. وی دوگانه زیست نکرد، دوگانه حرف نزد و هرچه بود خودش بود. بود و نمودش یکی بود. این روزها سیاستهایی اعمال کردیم که مردم نقابهای مختلف زدهاند و زیستهای چندگانه دارند و اگر منش افروغ تذکاری برای ما باشد، شاید حال جامعه ما هم خوب شود.
وی افزود: وی اهل تظاهر و ریا نبود، حرف را نمیبافت، بلکه مییافت و آنچه یافته بود، بحث میکرد و امیدوارم حرفها و گفتههایمان براساس یافتههایمان باشد. افروغ عدالتبنیاد بود و از عدالت اجتماعی تا بحث منطقهگرایی و رفتار عادلانه در رفتارش منعکس بود. عدالت و انصاف را درباره همه جریانهای سیاسی رعایت میکرد. سیاستورزی را با آلودگیهای انحرافی در هم نیامیخت. ساده میزیست و به سیاست هم به عنوان موضوع پژوهش مینگریست.
ربیعی ادامه داد: افروغ معلم، ساده و پاکیزهپوش بود، به سیاست هم به مانند پژوهش مینگریست، حقمدار بود تا سیاستکار. خدمتگزار واقعی بود، در حالی که میبینیم از مردم خدمت خواستن، جایگزین به مردم خدمت کردن شده است. الگوی یک نمایندگی سالم بود، در حالی که بسیاری از نمایندهها، نمایندگی خود را میکنند. چارچوب و زیست اخلاقی داشت و در چارچوبهای تنگ سیاسی نماند.
وی تصریح کرد: رابطه نظریه و عمل را درک کرده بود. امروز فقدان نظریه و نظریهپردازی، بیماری بزرگ جامعه ماست و افروغ صاحب نظریه بود و به عقلانیت انتقادی رسیده بود و امروز بیش از هر دورهای نیاز به عقلگرایی انتقادی هستیم. روشنفکر بود، اما اسیر دامهای روشنفکری نشد و سندرم روشنفکری امروز این است که یا توجیهکننده قدرت میشوند و یا به دام سلبریتی شدن و کامنتخواهی میافتند.
وی در پایان گفت: افروغ در میانه ایستاده بود و هرچند بیتفاوت نبود و نقد میکرد، معتقد بود دستاورد تاریخی ملت ایران باید حفظ شود و نگران انقلاب بود، از انقلاب ناامید نبود و از چیزهای دیگر ناامید بود.
در پایان این مراسم، هدیهای از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که تصویری از مقام معظم رهبری و مرحوم عماد افروغ بود، به خانواده وی اهدا شد.
یادآور میشود، عماد افروغ، تحلیلگر و جامعهشناس سحرگاه شب بیست و سوم ماه رمضان ۱۴۰۲ درگذشت.