گیشه سینمای امروز ایران در اختیار فیلمهای کمدی است. این امر نیز نکتهای نیست که بخواهیم آن را کتمان کنیم اما بحث اصلی اینجاست چه بر سر سینما آمده که بعد از دو یا سه دهه، دیگر فیلمهای دفاع مقدسی که زمانی فروشهای اول سینمای ایران را رقم میزدند در صدر گیشه جایی ندارند. در زمان حال فیلمهایی نظیر «فسیل» در آستانه 200 میلیاردی شدن هستند اما کارهایی نظیر «غریب» فروش 10 میلیاردی دارند. این تفاوت در حالیست که این دو فیلم به لحاظ پروداکشن و کیفیت به هیچ وجه قابل قیاس نیستند.
وضعیت پیش آمده این سوال را پیش میآورد چرا در دهه شصت و هفتاد، فیلمهایی چون «عقابها»، «گذرگاه»، «کانیمانگا»، «افعی» و.. فروش بسیار بالایی داشتند اما امروز، فیلمی چون «غریب» با کیفیتی بالاتر، نمیتواند این موفقیت را تکرار کند؟ جواب این پرسش را در چند بخش میتوان داد که به اختصار به آن میپردازیم.
مسئله دیگری که باعث افول سینمایی دفاع مقدس شده به نبود امکانات مربوط میشود. در دهه 60 و هفتاد، نهادهای دولتی حامی تولیدات این ژانر بودند اما متاسفانه در یک دهه اخیر تمامی کمکها از این ژانر محدود شده، بهنحویکه برخی از فیلمسازان بعد از ساخت فیلمی دفاع مقدسی، دیگر سراغ این ژانر نمیروند. گواه این ادعا نیز هادی حجازیفر است که بعد از ساخت «موقعیت مهدی» در مصاحبهای اعلام کرد دیگر فیلم دفاع مقدسی نخواهد ساخت.
مشکل دیگری که در حوزه سینمای دفاع مقدس وجود دارد به قیمهایی متعددی مربوط میشود که در این ژانر سینمایی وجود دارد؛ قیمهایی که تنها در عمل مدعی بوده اما در عمل هیچگونه کمکی به این ژانر نمیکنند. نتیجه این مسئله هم این شده فیلمسازان نتوانند به حوزههای گوناگون در این حوزه ورود کنند چون ترس حاشیههایی که ممکن است بعد از ساخت یک اثر سینمایی پیش آید سازنده را از ساخت باز میدارد.
یکی دیگر از دشواریهای این ژانر، حساسیتهایی است که خانواده شهدا دارند.برای ساخت یک اثر سینمایی نیاز به درام خوب است. برای خلق درام هم نیاز به اوج فرود است اما معمولاً خانوادههای شهدا دوست ندارند برخی از مسائل پیرامون شهدا مطرح شود. این مسئله نیز از دید آنها پاسداری از شان شهدا دانسته میشود درصورتیکه این رفتارها در حقیقت آسیبی جدی است که متاسفانه سینمای ما مبتلا به آن شده است. در این میان معدود استثناهایی نظیر؛ «غریب» و «ایستاده در غبار» تلاش میکنند از این وضعیت رهایی یابند اما با چند کار هیچگاه نمیتوان انتظار نتیجه آنچنانی داشت.
معضل بعدی که در این رابطه وجود دارد به تولیدات تلویزیون مربوط میشود. تلویزیون با ساخت تلهفیلمهای سطحی و کلیشهای روی کیفیت فیلمها تاثیر گذاشته برای همین هم برخی از آثار سینمایی به سمت تلویزیونی شدن حرکت کنند. رویکرد غلط دیگر تلویزیون این است برای ارزانتر و سفارشیتر شدن محصولات سراغ کارگردانهای جوانی میرود که حاضرند برای فیلمسازی هر توصیه و دستوری را اجرا کنند. برای همین نتیجه این اتفاق هم تولیدات بیخاصیتی است که این روزها در سیما شاهدش هستیم.
حال ممکن است این سوال پیش بیاید چرا تماشاگر که روزگاری بیننده فیلمهای دفاع مقدسی یا اجتماعی بود امروز به سمت تولیداتی نظیر «فسیل» روی آورده است؟ این سوال جدی است که مسئولان سینمایی باید پاسخگوی آن باشند. این قبیل آثار به اصطلاح پرفروش به اندازهای در شوخیهای کلامی و تصویری وقاحت را به انتها رساندهاند که این سوال پیش میآید آیا هیئتی به عنوان صدور پروانه نمایش وجود دارد؟ اگر چنین بخشی فعال است چگونه این دست تولیدات به اکران راه پیدا میکنند؟
توجیهاتی که در این رابطه آورده میشود بسیار عجیب است. یکی از مدیران سینمایی چندی پیش در مصاحبهای اعلام کرده بود که موفقیت فروش فیلمهایی نظیر «فسیل» سینمای ایران را به سمت رونق میبرد! همچنین این دوستان مدعی هستند این کارها سدی در مقابل تولیدات ماهواره است. این دلیل عذر بدتر از گناه است. آیا میشود به بهانه مواجهه با قبحی، قبح دیگر را حمایت کرد؟ جواب روشن است اما افسوس که مسئولان سینمایی علاقه به پاسخگویی به این سوالات ندارند.
به هر حال با وضعیتی که هم اکنون سینمای کشورمان در پیش گرفته، چندان نمیشود به سینمای ملی امیدوار بود چون شاید هر از گاهی فیلمهایی چون «فسیل» فروش داشته باشند اما وقتی سینما به لحاظ ژانر گوناگونی خود را از دست دهد بعد از مدتی کل سینما از رونق خواهد افتاد.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام