کد خبر: 4153856
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۶
دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن تشریح کرد:

2 اشتباه رایج بین مردم از منظر علامه طباطبایی

زهره اخوان مقدم تأکید کرد: علامه طباطبایی می‌گوید دو سخن نادرست بین مردم رواج دارد؛ اول اینکه سعادت و شقاوت، ذاتی و تخلف‌ناپذیر است و این حرف، حرف یزید است که به حضرت زینب(س) گفت برادرت را خدا کشت نه من و دیگر اینکه سعادت و شقاوت، ازلی است و در قضا و قدر، مقدر شده است.

زهره اخوان مقدمبه گزارش ایکنا، زهره‌ اخوان مقدم، دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در نشست علمی «تحلیل و مقایسه دیدگاه مفسران با روایات ذیل آیه شاکله» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی و آکادمی اخلاق‌پژوهی روشمند، برگزار شد، به سخنرانی پرداخت.

متن سخنان وی به شرح زیر است:

بحث در مورد آیه شریفه 84 سوره مبارکه اسرا «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِيلًا» است که فرموده است: هر کسی بر طبق شاکله‌اش عمل می‌کند، آیه قبل هم فرموده است:تا به انسان نعمتی بخشیدیم از ما رویگردان شده و دنبال کار خود می‌رود ولی وقتی بدی به او رسید نومید می‌شود. این خصلت در همه ما وجود دارد که تا به نعمتی رسیدیم خدا و پیامبر را فراموش می‌کنیم ولی وقتی بدی به ما رسید ضجه و ناله می‌زنیم و مأیوس می‌شویم.  

آیه با «قل» شروع شده است و این نشان می‌دهد که در پاسخ به مطلب و سؤالی از سوی دیگران بیان شده است، در مورد پرسش از روح هم این موضوع صادق است. یسئلونک عن الروح.

ترجمه‌های مختلف در ذیل آیه تعابیر مختلفی را بیان کرده‌اند، از جمله ترجمه آیتی آورده است: «بگو هر کسی به طریقه خودش عمل می‌کند» اینکه هر کسی به طریقه خود عمل می‌کند یعنی ما به دنیا آمده‌ایم تا طبق دستور قرآن و سنت عمل کنیم.

ترجمه احسن الحدیث، گفته است بگو هر کسی مطابق طبیعت خود عمل می‌کند که این ترجمه نزدیک‌تر شده است. ترجمه آقای ارفع گفته است: هر کسی طبق طبیعت و نیت خودش عمل می‌کند. این در حالی است که طبیعت و نیت با هم فرق دارند. ترجمه دیگر گفته است بگو هر کسی براساس ذات و طبیعت خود عمل می‌کند؛ آقای انصاریان گفته است بگو هر کسی براساس خلق و خو و عادات اکتسابی خودش عمل می‌کند.

دیدگاه برخی ترجمه‌ها درباره شاکله

ترجمه پاینده گفته است: بگو هر کسی بر طینت خود عمل می‌کند؛ این خیلی دور است زیرا اگر کسی طینتش خراب بود یعنی اصلاً نباید دنبال کار خیر برود زیرا طینت او خراب است و هرقدر هم نیکی کند و زحمت بکشد ثمری ندارد؛ ترجمه پورجوادی گفته است بگو هر کسی به روش خود عمل می‌کند؛ ولی می‌پرسیم مگر سخنرانی یا غذا درست کردن است که بگوییم هر کسی به روش خود عمل کند؟ صحبت از سعادت آخرت و زندگی ابدی است. ترجمه کاشف هم همین مشکل را دارد.

ترجمه بیان السعاده آورده است: بگو هر کسی بر اساس ذات و طبیعت خود عمل می‌کند؛ ترجمه خسروی گفته است: بگو هر کس آن کند که از او می‌سزد یعنی براساس عادت خود عمل می‌کند؛ ولی آیا خداوند واقعاً قصد دارد این را بگوید زیرا مگر همه عادات ما از روی هدایت است؟ آقای رضایی اصفهانی گفته است بگو هر کسی براساس خلق و خو و روش خود عمل می‌کند؛ این ترجمه، خلق و خو را کنار روش گذاشته است و این خوب است.

تفسیر روان جاوید آورده است: بگو هر کسی کار می‌کند براساس فطرت خود؛ این ترجمه کاملاً خلاف آیات دیگر قرآن است زیرا فطرت همه انسان‌ها، واحد و بر فطرت توحیدی است که خود انسان در زندگی آن را خراب می‌کند. (فطرت الله التی فطر الناس علیها)؛ ترجمه آقای صلواتی گفته است: هر کسی در خودِ خود کوشد؛ فولادوند گفته است: بگو هر کسی بر حسب ساختار روانی و بدنی خود عمل می‌کند و خداوند به هر کسی راه‌یافته‌تر باشد، داناتر است. اینجا تأکید بر ساختار بدنی یعنی مزاج افراد است که بر رفتار او اثرگذار است.

ترجمه کاویانپور گفته است: بگو هر کسی براساس شایستگی و ماهیت خودش عمل می‌کند؛ بانوامین می‌گوید: بگو هر کسی عملش به شکل او است؛ آیت‌الله مشکینی گفته است: بگو هر کسی براساس حال و هوا و ساختار نفسانی خود عمل می‌کند(زیرا منشأ اعمال، اقتضای مزاج و ملکات نفسانی است) یعنی اگر کسی ملکه نفسانی حسد دارد در عمل او هم متجلی است. آیت‌الله مکارم هم فرمودند: بگو هر کسی طبق روش و خلق و خوی خود عمل می‌کند.

در تمامی این ترجمه‌ها شاهد معنای کلمه شاکله هستیم و می‌بینیم چقدر معناکردن دشوار است به همین دلیل گفته شده است قرآن، ترجمه‌ناپذیر است.  

دیدگاه مفسران درباره شاکله

حال سراغ برخی تفاسیر برویم. تبیان با استناد به آیات قبل، شاکله را براساس اخلاق توضیح داده است(طریقة التی شاکله اخلاقه). شیخ طوسی اخلاق را هم به عادت ربط داده است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: تحلموا؛ یعنی خود را به حلم وادارید تا عادت کنید.

مجمع‌البیان هم گفته است: بگو یا محمد هر کسی، مؤمن یا کافر براساس طبیعت و خلقتی  که خلق شده است عمل می‌کند؛ این حرف به نظر بنده، بوی جبر می‌دهد؛ آیا افراد نخواهند گفت خدایا تو مرا حسود و خسیس آفریدی پس چه کنم؟ در این صورت در پیشرفت و ساختن، نقش اراده انسان کجاست؟

کشاف گفته است: طریقته اللتی تشاکل حاله فی الهدی و الضلاله. یعنی هر کسی براساس راهی که حال او در آن شکل گرفته است، عمل می‌کند؛ در اینجا از شکل گرفتن سخن آورده است و این درست است یعنی اینکه فرد شاکله روحی خود را چگونه تربیت کرده و شکل داده است. فخررازی هم همان سخن کشاف را گفته است و جوهر نفس و مقتضای روح را وارد معنای شاکله کرده است.

فخررازی می‌گوید: اغلب مردم دو دسته هستند؛ یکی اختلاف اعمالشان به خاطر اختلاف ماهیت آن‌هاست و دیگری گفته‌اند: ماهیت نفس بشر یکی است و اختلاف رفتارها به خاطر اختلاف مزاج‌ها است؛ او اولی را پسندیده است که به نظر ما اشتباه است. دلایلی هم که او آورده است، باز غلط است.

علامه طباطبایی به همین دلیل فخررازی را نقد کرده و آورده است؛ ماهیت انسانی همه انسان‌ها چون عقل دارند و حیوان ناطق هستند یکی است و اگر کسی بد عمل می‌کند، انتخاب او بد است.

معنای شاکله از منظر علامه طباطبایی

بنده نظر علامه طباطبایی را بیش از بقیه می‌پسندم؛ ایشان فرموده است براساس مفردات راغب، شاکله از ماده «شکل» است؛ ما گاهی از ریشه‌ یک کلمه غافل می‌شویم و در ترجمه و تفسیر دچار خطا می‌شویم، علامه گفته است خلق و خو را شاکله گویند زیرا دست و پای انسان را مقید به یکسری امور می‌کند یعنی کسی که شاکله او مبتنی بر عدل است، ظلم نمی‌کند و مال مردم را نمی‌‎خورد و با فلان نهاد زد و بند نمی‌کند تا فلان زمین و مناطق خوب را مال خود کند. 

علامه گفته است عمل انسان متناسب با اخلاق او است و نشان می‌دهد شاکله او چیست. از کوزه همان برون تراود که در اوست. مثلاً شجاعت و ترس افراد هم از روی اعمال آن‌ها مشخص می‌شود. بین مزاج و اخلاق هم رابطه معناداری وجود دارد مثلاً برخی بی‌خیال هستند و حوصله انتقام و بحث ندارند و آرام هستند ولی برخی زود عصبی و شهوانی و زود تحریک می‌شوند.

تأثیر مزاج بر اخلاق و نفی جبر

علامه معقتد است درست است که عمل انسان براساس شاکله است ولی این به معنای جبر هم نیست و ترک عادت و مزاج، محال نیست چون اگر محال بود اصلأ کل دعوت انبیاء و رسالت ایشان و ولایت اولیاء زیر سؤال بود؛ البته عدل خداوند هم در اینجا خودش را به خوبی نشان می‌دهد زیرا کسی که بلغمی مزاج است با تلاش بسیار کمتری بر عصبانیت خود غلبه می‌کند ولی کسی که دموی است باید زحمت زیادی بکشد و در این صورت اجر و مزد این فرد از دیگران بیشتر خواهد بود. اگر کسی در خانواده‌ای رشد کرده است که شاکله آن خساست است، فرد باید زحمت زیادی بکشد تا از این خصلت دست بردارد.

بنابراین ترک عمل بد براساس شاکله سخت‌تر است ولی پاداش آن هم بیشتر است؛ علامه معتقد است که صفات درونی انسان در اعمال او اثر دارد ولی این مسئله به نحو اقتضاء است و نه علت تامه و باید با اقتضاء مبارزه و صفات خود را اصلاح کند. او می‌گوید انسان فطرت خداشناسانه و پاک دارد و ما باید بدی‌ها را از فطرت پاک کنیم و به سمت فساد نرویم و تلاش کنیم تا سعادت را کسب کنیم.

علامه طباطبایی می‌گوید دو سخن نادرست بین مردم رواج دارد؛ اول اینکه سعادت و شقاوت، ذاتی و تخلف‌ناپذیر است و این حرف، حرف یزید است که به حضرت زینب(س) گفت برادرت را خدا کشت نه من و دیگر اینکه سعادت و شقاوت، ازلی است و در قضا و قدر، مقدر شده است؛ خداوند فرموده است: همه از روی بینه و دلیل و حجت است که به هدایت می‌رساند و اجباری در کار نیست بنابراین بینه و حجت در جایی است که امکان تغییر برای انسان وجود دارد. 

غدیر را به یک روز منحصر نکنیم

در مورد غدیر گفتیم که فرصتی برای تغییر انسان است به همین دلیل هم نباید جشن و عیدی‌دادن و گرفتن منحصر به همین یک روز باشد؛ حتی در دوره پیامبر(ص) هم سه روز به عنوان ایام‌الولایه اعلام شد و در سه روز همه به پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) تبریک گفته و بیعت می‌کردند و حتی بانوان هم با امام علی(ع) بیعت کردند و دوخلیفه هم جزء اولین افرادی بودند که با تعبیر «بخ بخ اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنه» با ایشان بیعت کردند. بنابراین همه می‌دانستند که مولا یعنی ولایت و امامت؛ و مولی، محب و دوست بعدها وارد ادبیات مخالفان ولایت شد.

نتیجه بحث اینکه، اگر خداوند اقامه حجت کرده است، نشان‌دهنده امکان تغییر انسان است، از این رو ارسال رسل و انزال کتب هم در این راستا بوده است وگرنه این مسئله بیهوده و بی‌معنا است.  

علی فرج‌زاده 

انتهای پیام
captcha