غلامرضا کحلکی، پژوهشگر و کارشناس روابط بینالملل، در گفتوگو با ایکنا درباره تفاوت رویکرد غرب در هتک حرمت مقدسات و اسلامهراسی با حمایت و مجوز قانونی از قرآنسوزی اخیر در سوئد علیرغم عذرخواهی دولت این کشور گفت: کشورهای غربی علیالظاهر مدعی هستند افراد در اظهارنظر پیرامون مسائل و رفتارهای مختلف از جملخ مسائل دینی آزاد هستند و قرآنسوزی را هم جزو آزادی بیان محسوب کرده و اجازه چنین کاری میدهند اما این ادعا واقعیت ندارد. در این کشورهای به اصطلاح آزاد وقوع چنین اتفاقاتی کاملا حسابشده است و دادن مجوز قانونی با پوشش آزادی بیان برای پنهان کردن اهداف اساسی از اسلامهراسی است.
وی افزود: غربیها به این جمعبندی قطعی رسیدهاند که روند رو به گسترش اسلام در جهان، مسلمانان را تا چند سال آینده به جمعیت اول جهان تبدیل میکند و این مسئله در نظرسنجیهای معتبری مانند «پیو» مشخص شده است. لذا گسترش و رشد جمعیت مسلمانان و ویژگیهای ذاتی جذاب اسلام مایه نگرانی غربیها شده به ویژه اینکه نقاط حساس جهان از جمله در حوزه انرژی و امنیت آن در اختیار مسلمانان و کشورهای اسلامی است.
کحلکی اظهار کرد: تحولات در عرصه بینالملل نشان داده که اقدامات اسلامهراسانه همواره چند گام عقبتر از رشد و گسترش اسلام در سطح جهان است و به همین دلیل است که اسلامستیزی در حال جایگزین شدن با اسلامهراسی است. در جریان اسلامهراسی بیشتر با یک مواجهه رسانهای با اسلام در قالب پدیدههایی مانند افراطگرایی و تروریسم روبرو بودیم که بیشتر به دنبال ارائه یک چهره خشن و منفی از سلام بود و تغییر ذهنیت مردم جهان را نسبت به اسلام دنبال میکرد اما در اسلامستیزی خود دولتها در این صحنه حضور فعال پیدا میکنند.
این پژوهشگر حوزه روابط بینالملل یادآور شد: قبلا اندیشمندانی مانند ساموئل هانتینگتون در راستای ستیز و جنگ ادیان به برخورد و درگیری اجتنابناپذیر اسلام و مسیحیت اشاره داشت و معتقد بود این لیبرال دموکراسیها هستند که با هم جنگ ندارند در حالی که این سخن و منطق نادرستی است و ادیان الهی با یکدیگر نمیجنگند و در صلح با هم هستند و ما در حقیقت صلح دموکراتیک نداریم و صلح ادیان داریم.
وی با بیان اینکه تغییر جهت از اسلامهراسی به اسلامستیزی پیام اصلی قرآنسوزی اخیر در سوئد است، گفت: در این رویکرد تنها با مواجهه رسانهای روبرو نیستیم بلکه برخورد رسمی و حکومتی غرب را با نمادها و ارزشهای اسلام شاهد هستیم. پیامبر اکرم(ص) و قرآن معرف اسلام در جهان هستند و وقتی به طور مستقیم به ستیز با آنها برمی خیزند و این نمادها را مورد هتک حرمت قرار میدهند در واقع پیام ستیز با جامعه بینالمللی مسلمانان را ارسال میکنند.
کحلکی درباره تبعات این اسلامهراسی و اسلامستیزی گفت: پروژه اسلامهراسی خلاف فطرت است و هر چه که خلاف فطرت باشد، در نهایت شکست میخورد. امروز هم غالب مسلمانان و هم جامعه جهانی بالاخره متوجه شدند که اسلام بنیادگرا و رادیکال برساخته غربیها و در راستای همین پروژه اسلامهراسی است. این اسلامستیزی و جنگ با اسلام هم در درازمدت به عاقبت اسلامهراسی دچار شده و کارویژه خود را از دست میدهد.
این تحلیلگر مسائل بینالمللی ابراز کرد: حرکت به سمت ساخت تمدن نوین اسلامی که حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب به آن اشاره دارند نشانه شکست این دو پروژه ضد اسلامی غرب است. در تمدنسازی اتفاقی که رخ میدهد این است که تمام جامعه بینالمللی مسلمانان حول محور غایت توحیدی و پارادایمیک، همگرا شده و به نقاط اشتراک خود توجه میکنند و این جریانهای اسلامستیز از قضا ناخواسته به تمایز میان گفتمان خودی از غیر خودی کمک میکنند.
وی افزود: به عبارتی هر گفتمانی یک غیری دارد و این جریانهای ضد اسلامی، باعث میشوند گفتمانهای مسلمانان، گفتمان غیر خود را بهتر بشناسند و انسجام و همگرایی بهتری پیدا کنند. درست است که ما از قرآنسوزی و توهین به اسلام و پیامبر(ص) خوشحال نمیشویم اما این به خودآگاهی جامعه بینالمللی مسلمانان از ستیزهجویی غرب علیه اسلام انجامیده و همین مایه همگرایی و تراکم بیشتر مسلمانان و حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی خواهد شد و از این منظر پروژه اسلامستیزی به مانند اسلامهراسی در درازمدت شکست خواهد خورد.
کحلکی تصریح کرد: اگر در اسلامهراسی رسانههای غربی، در پیشانی و خط مقدم مبارزه با اسلام بودند و دولتهای غربی کمتر ظاهر میشدند اما در اسلام ستیزی خود دولتهای غربی جلو آمدهاند و نوک پیکان هستند و به همین دلیل است که تحت فشار جوامع و دولتهای اسلامی مجبور به عذرخواهی میشوند و این اتفاق مبانی اصلی غرب از جمله آزادی را زیر سؤال میبرد و لذا این در درازمدت به نفع جامعه جهانی مسلمانان خواهد شد و اگر غربی ها و نظریهپردازان غربی کمی عاقل باشند باید بفهمند پروژه اسلامستیزی باعث تحکیم گفتمان جامعه بینالمللی مسلمانان حول محور توحید، قرآن و وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) خواهد شد.
کحلکی درباره تأثیر اسلامستیزی بر جابجایی جریان فرهنگی در غرب و جایگزینی فرهنگ و ارزشهای اسلامی به جای فرهنگ و ارزشهای لیبرالی در یک فرآیند تدریجی و درازمدت گفت: غرب دچار یک بحران معنا و هویت است و در این شرایط آنها احساس میکنند یک راه حل بیشتر ندارند و آن هم تقابل آشکار و صریح با جریانی است که دارای معنا، اندیشه و جذابیت است که آن هم جریانی جز اسلام نیست.
وی با تأکید بر اینکه رفتارهای شتابزده و نامتعارف غربیها در تقابل با اسلام گواهی بر شدت گرفتن این بحران معنا است، گفت: آنها میبینند جامعه غربی با یک آشفتگی معنایی و بحران معنویت و اخلاق روبرو شده و برای رهایی از این بحران به سمت جریان و اندیشهای گرایش پیدا کرده که غربیها همیشه در طول تاریخ با آن مشکل داشتند ولذا در عمل تداوم و تشدید اسلامستیزی نتیجه معکوس برای غرب در پی خواهد داشت و به دلیل نداشتن راه و گزینه بدیل در مقابل اسلام، روند گرایش به اسلام در میان غربیها سرعت بیشتری خواهد گرفت.
کحلکی با اشاره به روند کاهشی برخوردهای منفعلانه و محافظهکارانه در جهان اسلام با این اسلامهراسیها و اسلامستیزیها از زمان سلمان رشدی تا امروز گفت: الان جامعه بینالمللی مسلمانان به یک خودآگاهی و باور درونی نسبت به ماهیت ضد اسلامی دولتهای غربی و رژیم صهیونیستی رسیده و به همین دلیل اگر انفعال کلیت جهان اسلام را در جریان سلمان رشدی، جنگ بوسنی، حمله عراق به ایران، مبارزه با داعش، پرونده یمن، نوع مواجهه با رژیم صهیونیستی و ...شاهد بودیم امروز برخورد فعالانه و مطالبهگر را از مسلمانان به وضوح میبینیم که یک دولت غربی را به نحوی تحت فشار میگذارند که آنها را مجبور به عذرخواهی رسمی میکند، هر چند این واکنشها باید تا جایی ادامه پیدا کند که غربیها را مجبور به بازگشت از مسیر اسلامستیزی و پذیرش اسلام و مسلمانان به منزله یک قطب جدید قدرت کنند و این اتفاق شدنی و محصول اشتباهات راهبردی خود غربیها است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام