به گزارش ایکنا، زهرا بدیعیان؛ پژوهشگر فلسفه تعلیم و تربیت، 18 مرداد در نشست علمی «مبانی و ظرفیتهای تربیت اخلاقی در قیام عاشورا» که از سوی انجمن معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با بیان اینکه ما وقتی در مورد عاشورا سخن میگوییم سیره امام حسین(ع) به عنوان انسان کامل از ابعاد مختلف مورد توجه است، گفت: ظرفیتهای عاشورا آنقدر زیاد است که به حادثه فرازمانی و فرامکانی تبدیل شده است و این در حالی است که بسیاری از حوادث دیگر در یک منطقه و زمان منحصر شدهاند و اثرگذاری تاریخی چندانی هم ندارند. امروز بعد از قرنها آثار عاشورا را شاهدیم و از مؤیدات این سخن بنده حضور زائران اربعین از نقاط مختلف جهان با نژاد و رنگ و سلیقههای مختلف است.
بدیعیان افزود: امام حسین(ع) به عنوان عابد و زاهد و بنده واقعی خداوند، یکسری دستاوردها برای افرادی دارد که خواهان الگوگیری از ایشان هستند و دستاوردهای تربیتی عاشورا هم در این راستا قابل تحلیل است.
وی با بیان اینکه عاشورا از نادیده گرفتن غدیر شروع شد ولی ابتدای قیام امام حسین(ع) زمانی است معاویه وفات کرد، ادامه داد: 28 رجب سال 60 هجری قمری نامهای از یزید به والی مدینه نوشته شد و خواستند که به زور از امام حسین(ع) بیعت بگیرند؛ امام(ع) خاندان خود را صدا کردند و گفتند من به دارالاماره میروم و اگر خطری مرا تهدید کرد و صدای من بلند شد شما وارد عمل شوید.
دوراندیشی امام حسین(ع)
بدیعیان اظهار کرد: همین تدبیر امام حسین(ع) اولین درس تربیتی است که میتوان از قیام عاشورا گرفت و آن داشتن تدبیر و دوراندیشی است یعنی باید طوری رفتار کنیم که غافلگیر نشویم. تصور کنید اگر امام همان شب توسط والی مدینه به شهادت میرسیدند اینقدر در دنیا و آینده جهان اسلام مؤثر بود؟ پس امام گرفتار غافلگیری نشدند و انتخاب کردند که شهادت نباید در مدینه رخ دهد و این تدبیر در تمام رفتارهای بعدی امام هم قابل مشاهده است.
پژوهشگر دکتری فلسفه تعلیم و تربیت گفت: درس دیگر از این تدبیر امام(ع) آن است که امام خطاب به والی مدینه میگویند اگر قرار است بیعتی هم صورت بگیرد باید علنی باشد و نه مخفیانه تا مردم شاهد آن باشند و آن را ببینند. این مسئله شفافسازی در تربیت اخلاقی است. این شفافسازی در زمان حیات معاویه هم در گفتارهای امام(ع) و به خصوص نامههایی که به معاویه نوشتند مشهود است.
بدیعیان اضافه کرد: نکته دیگر اینکه امام حسین(ع) با اینکه برخی مانند ابن زبیر به ایشان توصیه کرد که از بیراهه مدینه را ترک کن ولی امام(ع) نپذیرفت و از مسیر طبیعی رفتند، این هم نوعی درس تربیتی دارد و به نوعی شفافسازی مطرح است؛ امام فرمودند من از شاهراه مدینه را ترک میکنم زیرا هدف من درست است؛ امام(ع) از مسیری رفتند که قبایل دیگر و مسافران دیگر هم بودند و فرصتی برای تبلیغ حرکت امام هم بود و اینکه شبههای پیرامون امام(ع) شکل نگیرد.
پژوهشگر فلسفه تعلیم و تربیت با بیان اینکه عقلانیت و خردورزی جزء لاینفک تربیت محسوب میشود، ادامه داد: تحلیل سیره امام حسین(ع)، نشان میدهد که چقدر هوشمندانه رفتار و گفتار داشتند. مثلا انتخاب شهر مکه آن هم چند ماه مانده به حج، خودش پیام دارد؛ امام چهار ماه در مکه اقامت کردند و در این مدت با افراد زیادی سخن گفتند و باعث شفافسازی دیدگاهشان برای دیگران شدند تا سخنان وی توسط مردم به همه منتقل شود.
وی افزود: همچنین زمان انتخابی امام(ع) برای ترک مکه هم هوشمندانه است؛ امام وقتی دیدند که قضیه قتل امام در مکه جدی است و فرستاده یزید تهدید کرده است امام برای جلوگیری از خونریزی در حرم امن الهی آنجا را ترک کردند. زمان خروج امام 6 تا 9 ذیالحجه بیان شده است و این دقیقا زمانی است که همه حجاج وارد مکه میشوند، و امام حسین(ع) از مکه خارج میشود؛ این میتواند در اذهان این سؤال را ایجاد کند که چرا فرزند رسولالله(ص) در این ایام باید از مکه بیرون بروند؟
تاثیرگذاری بر مخاطب
بدیعیان تصریح کرد: از منظر تربیتی، ایجاد کنجکاوی و سؤال در ذهن مخاطب، یک روش برای اثرگذاری بیشتر است و باعث ایجاد درگیری ذهنی برای فرد مقابل است تا خودش را بیشتر برای فهم مسئله به زحمت بیندازد. بنابراین برای اثرگذاری تربیتی باید شفافیت در عمل داشته باشیم، زمان و مکان مناسب را انتخاب کنیم و برای مخاطب ایجاد سؤال کنیم. اگر فضایل اخلاقی صرفا در قالب یکسری مباحث و سخنرانی به مردم منتقل شود اثرگذاری زیادی ندارد ولی وقتی ذهن مخاطب به چالش کشیده شود تاثیر آن هم بیشتر خواهد بود.
وی با اشاره به اقدام امام حسین(ع) در اعزام سفرا ازجمله مسلم به کوفه، افزود: عقلای شهر مدینه و مکه با توجه به پیشینه مردم کوفه به ایشان گفتند که به کوفیان اعتماد نکنید و البته امام حسین(ع) شناخت بسیار بهتری نسبت به آنها به کوفیان داشتند؛ امام(ع) وقتی نامههای متعدد از شهر کوفه دریافت کردند؛ مسلم را فرستادند تا اوضاع کوفه را بررسی کند و اگر شرایط مناسب بود به سمت کوفه حرکت کنند.
وی افزود: برای ما که قصد داریم کار تربیتی کنیم این مواجهه امام هم دستاوردهای زیادی دارد؛ ما معمولا وقتی با افرادی روبرو شویم که یکبار مرتکب یک خطا و بزه و جرمی شدهاند آنها را از جامعه طرد میکنیم و همین سبب میشود تا آنها به مسیر بد خودشان ادامه دهند ولی امام حسین(ع) با اینکه از سابقه برخی رفتارهای نادرست کوفیان باخبر بودند ولی به این پیشینه نگاه نکردند و نماینده خود را فرستادند تا شرایط را بررسی کند.
بدیعیان افزود: یکی از روشهای تربیتی این است که انسان حتی به صورت ظاهری خودش را به صفات خوب و اعمال نیک عادت بدهد تا کمکم در وجود او نهادینه شود. مثلا حتی در مورد گریه بر امام حسین(ع) گفته شده است که اگر اشک ندارید خود را به تباکی بزنید. این مسئله تربیتی در حرکت امام حسین(ع) هم قابل احصاء است؛ معاویه کسی بود که ظاهر دینی را حفظ میکرد ولی یزید حتی ظواهر دینی را هم رعایت نمیکرد و در ملا عام شراب میخورد و قماربازی میکرد و امام حسین(ع) محور حرکت خود را در مقابله با چنین حاکم جائری قرار دادند.
چرا باید خود را به نیکی عادت دهیم؟
وی افزود: ما در مسائل تربیتی ابتدا باید از ظواهر شروع کنیم و با توجه به شناخت و معرفتی که به افراد میدهیم به تدریج شاهد تغییر باطنی هم خواهد بود و البته این کار زمانبر است و در برخی افراد ناشدنی است. البته ایجاد صفت درونی در افراد، صرفا ظاهر مؤثر نیست. الان ما با بحث پوشش روبرو هستیم و دختران و زنانی داریم که به حجاب معتقدند ولی جوگیر فضای کنونی شدهاند و در چنین شرایطی نمیتوانیم نسبت به اصلاح ظواهر کوتاهی کنیم زیرا به تدریج همین ظاهر نادرست میتواند فرد را به سمت تغییرات منفی باطنی سوق دهد.
پژوهشگر فلسفه تعلیم و تربیت تصریح کرد: افرادی هستند که ظرفیت فضایل اخلاقی در باطن آنها وجود دارد و اگر بتوانیم این ظرفیت را شکوفا و با آگاهی و معرفتدهی، غنی کنیم در این صورت به تدریج به سمت اصلاح ظاهر او هم میتوان گام برداشت. در سیره امام حسین(ع) مشاهده میشود که ایشان تلاش زیادی برای اصلاح معرفت و بینش و آگاهی افراد داشتند. لذا وقتی معاویه از بزرگان آن زمان برای یزید بیعت گرفت امام(ع) معترض شدند و گفتد تو با این کار جامعه اسلامی را دچار مخاطره میکنی.
وی افزود: در قیام عاشورا هم خطبه و سخنان زیادی از امام(ع) وجود دارد که عمدتا محور آن تحول باطنی و شناختی برای افراد است؛ نکته جالب در این خطبهها این است که ما گاهی با مخاطبانی سر و کار داریم که باید مسائل تربیتی ملموس و ساده بیان شود و این موضوع در سخنان امام هم وجود دارد. ایشان در برخی از خطبهها به معرفی خودش و اینکه فرزند حضرت زهرا(س) است و جدش پیامبر است اشاره دارند و حتی اشاره به عمامهای که بر سر دارند میکنند که این عمامه پیامبر(ص) است تا با یادآوری این مسئله شناخت و بینش مخاطبان را تغییر دهند.
حر؛ نمونه تحول تربیتی در عاشورا
وی افزود: نتیجه اصلاح شناختی در سخنان امام حسین(ع) را در برخی افراد میتوان دید ازجمله تاثیرپذیری حر که با تحول باطنی روبرو شد و در رکاب امام به شهادت رسید یا زهیر بن قین که قصد همراهی با امام(ع) را نداشت با تغییر بینش همراه امام شد.
بدیعیان با بیان اینکه یکی از درسهای تربیتی عاشورا مواجهه امام حسین(ع) با تحول روحی حر است، گفت: امام(ع) هیچ رجوعی به گذشته حر نکرد و اصلا او را سرزنش نکرد ولی ما ممکن است اشتباه دیگران را بپذیریم ولی باز آنها را سرزنش هم میکنیم. امام با بزرگمنشی تام و تمام حر را پذیرفت و در حق او دعا کرد و حر اولین شهید کربلا شد. بنابراین در کارهای تربیتی وقتی کسی عذرخواهی کرد و پشیمان شد نیازی به گوشزد کردن ماجراهای گذشته نیست.
بدیعیان بیان کرد: نکته تربیتی دیگر در این تعبیر است که امام(ع) فرمودند: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمودند خدا خواسته است تا تو کشته شوی و خاندان تو هم به اسارت بروند. به تعبیر شهید مطهری قطعا این مسئله اجباری نیست ولی نکته مهم تربیتی آن این است که زنان اهل بیت(ع) باید اسیر شوند تا پیام کربلا جهانی شود و اگر مثلا کربلا رخ میداد و زنان به مدینه بازمیگشتند قطعا بازتاب آن چندان نبود.
انتهای پیام